اینان، عدهای حقوقبگیران حاکمیت هستند که این کارها را میکنند و بعد هم با کمال تاسف، در محکمه میگویند: «مردم از انقلابشان دفاع کردند». مثل این که خدای نکرده، ما مخالف انقلاب هستیم که اینها آمدهاند از ما انتقام بگیرند.
بعد هم نمیگویند که اینها گروه فشار و جیره بهگیر حاکمیت هستند، میگویند: «اینها مردم هستند». مردم کسانی هستند که در کوچه و بازار هستند. بروند از فرزندان آنها در مدارس بپرسند، ببینند راجع به چنین اعمالی چگونه قضاوت میکنند.
شما در دعاوی قضایی کشور، طرح دعوی کردهاید. آیا تا کنون در این پروندهها به نتیجهای رسیدهاید؟
آن چه البته به جایی نرسد، فریاد است.
نیروهای امنیتی در اصفهان، در نخستین ساعات سحرگاه روز چهارشنبه، سیام بهمنماه، محل اجتماعات دراویش نعمتاللهی گنابادی را تخریب کردند. این محل که مقبرهی درویش ناصر علی بود، سالها محل برگزاری مجالس دراویش سلسلهی نعمتاللهی گنابادی در اصفهان به حساب میآمد اما این حسینیه و کتابخانه که در تخت فولاد اصفهان قرار داشته در همان ساعات اولیه به صورت زمین مسطح در آمده است.
موضوع دیگر این است که این بنا در زمره آثار ثبت شده ملی نیز محسوب میشده. باید اشاره کرد این سومین نخریب شبانه محل اجتماعهای این درویشها است. پیش از این نیز حسینه آنها در قم و بروجرد هم به همین ترتیب تخریب شد.
غلامرضا هرسینی، وکیلی که سه دهه پروندههای قضایی آنان را دنبال میکند در این مورد اشاره میکند:
جلسات ما معمولا، شبهای دوشنبه و جمعه و صبح جمعه تشکیل میشد. فقرا در آنجا مجتمع میشدند، عبادت میکردند و تکالیف شرعی خود را انجام میدادند. بعد از آن جز سرایدار و نگهبان کسی در آنجا نبود.
گویا حدود نیمههای شب که فقط پنج شش نفر سرایدار و نگهبان آنجا بودهاند، بدون اطلاع قبلی، گروهی آمدهاند و اموال را غارت کردهاند.
آنجا جایی بوده که دو سه هزار نفر در مراسماش شرکت میکردند. این دو سه هزار نفر نیاز به فرش، غذا، ظرف و سایر وسایل داشتند. در خود حسینیه مقدار زیادی قران، کتاب و چیزهای دیگری ثبت و نگهداری میشد. بعضی از افراد هم اشیایی به عنوان عتیقه تقدیم همین مجلس میکردند. متاسفانه تمام اینها غارت و ساختمان هم تخریب شده است.
آنچه که برای ما مهم است، این است که ما در هر حال میخواهیم جایگاهی داشته باشیم. پیش از این محلی را به نام «حسینیهی رضا» خریده بودیم. آمدند، مانع شدند و گفتند باید از اینجا بروید. ما از دست آنها به قبرستان پناه بردیم. ولی در قبرستان هم ما را راه نمیدهند.
خُب ما چکار کنیم. آیا حق حیات نداریم؟ آیا ما شیعهی مرتضی علی نیستیم؟ آیا ما موسس تشیع در ایران نیستیم؟
ممکن است بفرمایید، میزان تخریب چقدر بوده است؟
هنوز به آنجا نرفتهام. البته همراه وکلای دیگر حتما به آنجا خواهیم رفت و شکایتی خواهیم کرد. حتا ممکن است از خود حاکمیت شکایت کنیم که چرا دارید با ما این کار را میکنید. به هرحال هنوز نرفتهام و میزان تخریب را نمیدانم. ولی میدانم ما بیش از هزار متر در تخت فولاد زیربنا داشتیم.
اما این مرکز در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده و جزو میراث فرهنگی ایران بوده است. آیا این تخریب مخالف قوانین جاری کشور نیست؟
کسانی که این کار را میکنند، قانون سرشان نمیشود. اگر غیر از این بود، اصلا چه کسی حق دارد محلی را تخریب کند و اموال مردم را غارت کند. خود این عمل جرم است.
کسی که دو کلمه از حقوق اطلاع داشته باشد، میداند که این عمل جرم است. ولی خُب به قانون احترام نمیگذارند.
یکی از دراویش شما، آقای جذبی، که متولی امور اصفهان بوده، در سال ۱۳۸۰ هم با مشکلاتی مواجه بوده و به نظر میرسد بحثی که در حال حاضر با تخریب حسینهی اصفهان باز شده، به سالها پیش از این برمیگردد…
بله، در همان سال ۸۰ ـ۷۹ حسینهای داشتیم. آن موقع گقتند: «اینجا جلوی اتوبان است، شما نمیتوانید اینجا باشید». حمله کردند، تخریب کنند. برای این که با رژیم هماهنگی کرده باشیم و در مقابلاش نایستاده باشیم، حسینیه را تعطیل کردیم. فکر کردیم، اینجا قبرستان و محل اجتماع عمومی است. چهاردیواری در آنجا بود، جلساتمان را آن تشکیل دادیم.
در همان سال ۸۰ برای جناب آقای جذبی که شیخ اصفهان بود، مشکلاتی ایجاد کردند و مانع حضور ایشان در اصفهان شدند. جلسات را هم ممنوع کردند و هزار مشکل دیگر ایجاد کردند.
یک شب هم رفته بودند با بُلدوزر حمله کنند که زنها و بچهها خود را جلوی این بلدوزرها و وسایل تخریب انداخته و مانع از تخریب شده بودند.
بعد هم که باز مشکلات ایجاد کردند، گفتیم هر کسی در هر خانهای هست، در همان خانه جلسات درویشی برگزار کند. هر درویشی در هر کوچه یا خیابانی هست، در یک جا در همان کوچه یا خیابان جلسه بگیرند. در کل اصفهان ۱۷ تا ۱۸ جلسات به این شکل برگزار میشد.
تا اینکه تقریبا خود کسانی که آمدند تخریب کردند، اذن دادند که همینجا باشید، ما با شما کاری نداریم. اما یکباره هوس کردند بدون هیچ اخطار، ابلاغ و اطلاعی آنجا را تخریب کنند. شبانه هم این کار را کردند، این کار دزدی است. وگرنه قانون ما میگوید، کاری باید در روز انجام شود. اگر کار قبیح نیست، باید در منظر عام انجام شود.
ممکن است در یک مرور به ما بگویید این چندمین تخریب جدی مراکز جمع دراویش نعمتاللهی گنابادی است؟
حسینهی قم را داشتیم که تخریب کردند و بعد هم حسینیهی بروجرد را تخریب کردند. این سومین حسینیه است.
اما، در همان اوایل انقلاب هم حسینیهی ما را در تهران به آتش کشیدند. تمام وسایل، عتیقهجات و اشیایی که از زمان عضدالملک آنجا بود، غارت کردند. مرحوم عضدالملک که احمد شاه را در آغوش خود پرورش داد، حسینیهای ساخته بود که فقرا در آنجا بودند.
آنجا را آتش زدند، ما فکر کردیم که شاید غفلتاً و به وسیلهی افراد ناشناس این اتفاق افتاده است. ولی سه حسینیهی آخر، به وسیلهی مامورین شهرداری، گروهی که به آنها گروه فشار میگویند و قطعا با حمایت مسئولین مملکتی، نیروهای انتظامی و امنیتی صورت گرفته است.
به مسالهی گروههای فشار اشاره کردید. در این جریان باز هم تقریباً گروههای فشار بودهاند. میتوانید دقیقاً ذکر کنید، چه گروههایی این کار را هدایت میکنند؟
اینان، عدهای حقوقبگیران حاکمیت هستند که این کارها را میکنند و بعد هم با کمال تاسف، در محکمه میگویند: «مردم از انقلابشان دفاع کردند». مثل این که خدای نکرده، ما مخالف انقلاب هستیم که اینها آمدهاند از ما انتقام بگیرند.
بعد هم نمیگویند که اینها گروه فشار و جیره بهگیر حاکمیت هستند، میگویند: «اینها مردم هستند». مردم کسانی هستند که در کوچه و بازار هستند. بروند از فرزندان آنها در مدارس بپرسند، ببینند راجع به چنین اعمالی چگونه قضاوت میکنند.
شما در دعاوی قضایی کشور، طرح دعوی کردهاید. آیا تا کنون در این پروندهها به نتیجهای رسیدهاید؟
آن چه البته به جایی نرسد، فریاد است.
منبع: رادیو زمانه