Search
Close this search box.

نوشته‌ای از مرحوم مرتضی مطهری در رابطه با روضه‌خوانی و تحریف تاریخ کربلا

hamase hoseini motahari96 v کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملاحسین کاشفى. در این‏ کتاب حتى اسم‌ها جعلى است یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم‌هایى را می‌‏آورد که اصلًا چنین آدم‌هایى وجود نداشته‌‏اند؛ در میان دشمن‌ها اسم‌هایى مى‌‏برد که همه جعلى است؛ داستان‌ها را به شکل افسانه درآورده است.

hamase hoseini motahari96… انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى ‏کند، مى‏‌بیند که به سر این حادثه چه‌ها آورده‌اند!

به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى‏‌گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه‌السلام بگرید، بر این مصیبت‌هایش باید بگرید، بر این تحریف‌ها و مسخ‌ها و دروغ‌ها باید بگرید.

کتابى است معروف به نام «روضةالشهداء» از ملا حسین کاشفى. 
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول‌بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى‌‏کردم در آن یکى دوتا از این حرف هاست، بعد که این کتاب را (که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) خواندم دیدم از این داستان‌ها زیاد است.

ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی‌انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب‌هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است‏] که خیلى عبارت‌پردازى کرده و می‌گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به‌هرحال مرد باسوادى بوده است.
تاریخش را که انسان می‌خواند معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون‌صفتى هم بوده است. در میان شیعه‏‌ها خودش را یک شیعه‌ی صددرصد متعصبی نشان می‌‏داده و در میان سنی‌ها خودش را حنفى نشان می‌داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق‌العاده متعصب‌اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری‌ها بود، یک شیعه‌ی صددرصد شیعه بود. بعد می‌رفت هرات. آنجا که می‌‏رفت، به روش اهل تسنن بود. این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود ذکر مصیبت می‌کرد.
کتابى نوشته است به فارسى، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضةالشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. برای مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است.
ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی‌دانم این بی‌‏انصاف چه کرده است!
من وقتى این‏ کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم‌ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم‌هایى را می‌‏آورد که اصلًا چنین آدم‌هایى وجود نداشته‌‏اند؛ در میان دشمن‌ها اسم‌هایى مى‌‏برد که همه جعلى است؛ داستان‌ها را به شکل افسانه درآورده است.

چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه‌خوان‌ها] که اغلب بى‌سواد بودند و به کتاب‌هاى عربى مراجعه نمی‌کردند، همین کتاب را می‌گرفتند و در مجالس از رو می‌‏خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه‌خوانى» می‌گوییم.

در زمان امام حسین روضه‌خوانى نمى‌گفتند. در زمان حضرت صادق هم روضه‌خوانى نمى‏‌گفتند. در زمان امام حسن عسکرى هم روضه‌خوانى نمی‌گفتند. بعد در زمان سید مرتضى هم روضه‌خوانى نمی‌گفتند. در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه‌خوانى نمى‌گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده: «روضه‌خوانى». روضه‌خوانى یعنى خواندن کتاب روضةالشّهداء،‌‌ همان کتاب دروغ.

از وقتى که این کتاب در دست و بال‌ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه‌سازىِ روضةالشهداء خواندن. ما شدیم روضه‌خوان، یعنى روضةالشهداءخوان، یعنى افسانه‏‌ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.

گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى‏»؛ بعد در شصت-هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف‌هاى روضةالشهداء را به اضافه‌ی یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست…

منبع: مرتضی مطهری، حماسه حسینی، تهران: انتشارات صدرا، چاپ پنجاه و چهارم، صفحات ۸۴ -۸۲