این ایام مقارن است با زادروز مسیح، پیامبر رحمت و صلح. همو که ملایان یهود شبانهروز به انکار و دشمنی با او مشغول بودند و سرانجام با نفوذ در اعوان و نزدیکانش توانستند به دست یهودا اسخریوطی به دامش کشند و چنانش زجر دهند که تا قرنها، یگانه تصویر صلح و برادری و دوستی در ذهن بشریت، مردی رنجور باشد که بر صلیبش به قناره کشیدهاند.
زادروزش بر دوستداران صلح و رنجکشان راه آدمیت مبارک باد.
همانطور که در مقالهی پیشین و کراراً در یادداشتهای سایت مجذوبان نور گفتهایم، حقیقت درویشی سنتی و مدرن، سیاسی و غیرسیاسی ندارد اما به واقع، درویشی پیروی از ولیّ زندهی دوران است و در حرکتهای اجتماعی نیز درویشی سیاست خاص خود که همان الهام از آموزههای اخلاقی و عرفانی است را ملاک قرار میدهد. مبنای حرکت و نقشهی راه و الگوی زیستن ما نیز جز صلح و دوستی و برادری زیر سایهی مسیح زنده نیست. همه حرف ما این است که مصداق درویشی، ولیّ خدا میباشد و درویش حقیقی کسی است که مطابق میل و امر مولای حی و حاضر عمل میکند. تمام سخن ما این است که کتاب موسی را به چه قصد در زیر بغل میزنیم؟ که بر سر مسیحش بکوبیم؟ که چون فریسیان بگوییم که ای عیسی، موسی فلان گفت و تو حق نداری خلاف سخن او سخنی بگویی؟ درویشی دروغین در نظرگاه ما استفاده از سخن موسی علیه عیساست – بر هر دو درود – و درویشی راستین یعنی دیدن روح موسی در شمایل عیسی – بر هر دو سلام.
دستورالعمل درویشی در نظرگاه ما آن چیزی است که در کلام ولیّ وقت جاری میشود. ما بر سفرهی پربرکت او نشستهایم و بینیازیم از آن لقمههای پرفریب و ریا که عدهای متظاهر با تشبث به لباس عرفان به دیگران میخورانند تا بر عدهی مشتریان خویش بیفزایند. درویشی، سنت و مدرن ندارد تا آن هنگام که درویشان تنها و تنها نظر بر گفتار و میل و امر ولیّ وقت کنند.
و پایان سخن اینکه:
عیسای ما، ولیّ ما، همه بندگان خود را دوست میدارد. او راعی و شبان ماست و ما را به ملکوت میرساند. پیش خورشید او، ستاره و ماه و انجم، هیچ فروغی ندارند و در نظر نمیآیند. عرفان اوست. صلح و دوستی و برادری تنها و تنها اوست. اصول درویشی که «تغییرناپذیر و همیشگی» است، تنها اوست و ما تنها به کلام ولیّ حی و حاضر نظر میکنیم و این ختم کلام است.
بیزارم از آن کهنهخدایی که تو داری هر لحظه مرا تازه خدای دگر هستی
سایت مجذوبان نور