Search
Close this search box.

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح شنبه ۹۶/۱۰/۹ – آقایان (شناخت دوست از دشمن – مدیریت سیاسی جامعه)

Hhdnat majzoobaalishah96 48 بسم الله الرّحمن الرّحیم

ما اگر بخواهیم زندگی انفرادی یا اجتماعیمان درست حل بشود، درست اداره بشود، در آن صورت هم نظم خود مملکت تأمین شده و هم علم، همه‌ی علوم و حتی علممان، این مدیریت پیشرفت می‌کند و ما مطالب… ولی متأسفانه ما از لحاظ حرف و تئوری این مسأله را قبول داریم ولی در عمل نه، چندان قبول نیست. برای هر قدمِ ما در جامعه امروز، یک نمونه در زمان پیغمبر دارد و آن باید مورد توجه ما قرار بگیرد. مثلاً همین که چه کسانی دوستند، چه کسانی دشمن؟ ما هم خیلی عبارات قرآن داریم که «الذین، یعنی آن کسانی که صفاتی چیز کردند این‌ها دوست شما هستند که خب در مَثَل در فارسی هم آمده. ما به فارسی خودمان که آشناییم باید توجه کنیم و این بهانه را نیاوریم که خب اطلاع نداریم. یا اینکه بعداً روش‌هایی که به کار برده می‌شود در جنگ‌ها یا در مدافعات داخلی مختصر؛ یکی‌یکی انواع دشمنی‌ها و انواع دخالت‌ها ذکر شده. حالا آیات و این‌ها من همه را حفظ نیستم که به موقعش بگویم ولی یادم است، می‌دانم که در قرآن خواندیم این چیز‌ها را؛ یکی اینکه دشمن همیشه سعی می‌کند در بین قشون دشمنش یک اختلاف عقیده بیندازد ظاهراً، که آنوقت خودش هم دست روی دست بگذارد، یک کنار بایستد، تماشا کند و بگوید: به‌به، عجب… یا مثلاً داستان علی (علیه‌السلام) با خوارج یا با آن قشون‌هایی که آنوقت هستند؛ وقتی آن قرآن را بالای نیزه کرد هرچه حضرت فرمودند: گوش ندهید، بروید جلو، و خب باید حقش این بود که این‌ها می‌رفتند جلو.‌‌ همان قرآنی را که آن‌ها می‌گفتند، ازشان می‌گرفتند یا نابود می‌کردند تمام جریان… گفتند: نخیر، علی باید به حرف قرآن اطاعت کند و این آیه‌ی قرآن بالای نیزه کرده، ما همه زیر پرچم قرآن هستیم، باید مذاکره کنیم. هرچه علی فرمود، قبول نکردند. ما هم الان خیلی در داستان‌هایی با کشورهایی که داشتیم با خیلی چیز‌ها، همین حالت دیدیم برای ما ایجاد شده. از اول هم که در زندگی علی (علیه‌السلام) در هر گوشه‌اش یک واقعه‌ای از این قبیل، از این جهات قرار داشت. بعد هم به آن طریق بود. دیدیم که این چه اثر داشت. گفتند: زیر سایه‌ی قرآن ولی یک پرانتز هم توی این حرف‌هایشان بود که قرآن یعنی من. من هرچه گفتم شما حساب کنید به آن جانشین قرآن جلوی شماست، بخوانید. چیزهایی که می‌خوانید الان ما محسوس می‌بینیم در بین خودمان. اول این را توجه کند که «دشمن» وقتی می‌گوییم غیر از برادران ناشی‌ است. برادرانی که در شأنشان این است که با ما برادر باشند ولی خب نفهمیده اشتباه رفتند. این‌ها را دشمن حساب نمی‌کنند. قرآن هم این‌ها را دشمن… اگر با سوءنیتِ خودشان و عامداً باشد منافق حساب می‌شوند، اگر بدون سوءنیت و اینها باشد نه، آدم‌های معمولی حساب می‌شوند که آن‌ها را باید ارشاد کرد؛ بفهمند و چیز کنند. همه‌جا در آیات قرآن از اطاعت از امر رسول ذکر شده است؛ «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول»؛ یکی اضافه‌ای دارد که ما توجه نمی‌کنیم؛ «و اولی‌الامر منکم». اولی‌الامری که منکم. این «منکم» را هم توجه کمتر دیدم مفسرین [بکنند]. یعنی اولی‌الامری که از خود شما باشد. این اولی‌الامر، اولی‌الامری‌ست که جنبه‌ی معنوی دارد، از لحاظ معنا این کار را کردیم. بعد که از لحاظ معنایش دسترسی پیدا نکردیم می‌گوییم: دست جماعت دست خداست یعنی جمعیت اگر یک چیزی تصویب کرد که بکند آن امرِ خداست. یعنی جز بر امر خدا همچین حالتی ایجاد نمی‌شود. پس گفتند «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی‌الامر منکم». یکی از طرقی که هست؛ دیدیم در قرآن اشاره شده که در فلان جا اینجور رفتار کردند دشمنان؛ تفرقه انداختن در قشون دشمن است. وقتی شما در وسط بیابانی گیر کردید، از یک طرف شیر، از یک طرف پلنگ، باز، همه‌ی این‌ها از شش طرف به شما حمله می‌کنند و حتی موش هم در خدمت شما نیست؛ دارد هی ریشه‌ها را می‌زند. در این صورت باید فکر کنید و چاره بیندیشید. اول‌چاره‌اش این است که به حرف اینجور اشخاص گوش ندهید و دفاع کنیم از عقیده‌مان. دفاع هم باید از عقیده‌مان دفاع کنیم نه از خودمان. و یکی هم اینکه خود قرآن هم گفته؛ رؤسای دشمن، دشمن با اسلام توصیه که می‌کردند به طرفداران خودشان؛ می‌گفتند: اولِ صبح بروید اسلام بیاورید. اسلام، خب اسلامی که آن‌ها چیز کنند به صورت ظاهر اسلام است، یعنی جزء لشکر اسلام دربیایید، بعد بعدازظهر برگردید. یعنی اول ظاهراً اظهار ایمان و تسلیم کنید، بعد عصرش برگردید. این یعنی معنیِ این است که ما آمدیم دیدیم هیچ چیز نیست برگشتیم. این یکی از … دشمن‌ها است که می‌بینیم این هم هست، فراوان هست. خلاصه ما از شش طرف، البته شش طرف که می‌گوییم، چهارطرف داریم، این چهار طرف، دو طرف دیگر پایین و بالاست، این پایین یکی هم… از این شش طرف دچار حمله‌ی این اشخاص هستیم. باید مواظب باشید که در خون ما وارد نشوند. یعنی این جلوه‌ی احتمالی می‌آید، جلوه‌ای هم هست ولی در معنا اگر … جلوه‌ی … نیست. خلاصه از خدا بخواهیم، همه‌مان بخواهیم که خداوند ما را در میان این همه … سیاستمداران مهم جهان حفظ کند و این که من هم از سیاست گفتم فقرا به کنار هستند؛ خیلی‌ها هم گفتند؛ نه اینکه از مدیریتِ جهان است، نه. بهترین مدیر و مدیریت وقتی‌ست که یکی از فقرا متصدی باشد. یعنی دوری از این حقه‌بازی‌ها. یعنی گفتم: درویش برای کار خودش به حقه‌بازی و تقلب متوسل نشود. در این صورت این سیاست صحیحی دارد که آن نمی‌شود گفت داخل شود یا نشود. برای اینکه خود آن سیاست جزء گروه راستگویان و زحمتکش… حالا یک گناهی رسیده بود از یکی از فقرا که راجع به… حالا امیدوارم که ما‌ها را خداوند در همه‌حال حفظ کند انشاءالله.