Search
Close this search box.

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح جمعه ۹۶/۱۰/١۵ – خانم‌ها (بشر و خلافت الهی – جشن تولد)

Dr Noor Ali Tabandeh Majzoub Alishah 103 vبسم الله الرّحمن الرّحیم

خداوند یک سِمَت خاصی به بشر داده در این دنیا؛ گفته است که «اِنی جاعِلٌ فی الارضِ خلیفه». یعنی در این ارض، خداوند خلیفه‌ای معین می‌کند که بلافاصله بشر را آفرید. بنابراین بشر آماده است که خلافت خداوندی را انجام بدهد. کمااینکه می‌بینید همین بشر امروز در خیلی جا‌ها، خیلی کار‌ها، اراده‌ی خداوندی را نشان می‌دهد. هرچه هم به جلو می‌رود بشر، اطلاعاتش از گردش روزگار، از کره‌ی زمین، از کرات دیگر بیشتر می‌شود. و اینکه مثلاً در آیه‌‌ی قرآن، همان سوره یوسف است به نظرم؛ «كَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ»؛ تو را برگزید و از تمام وقایع که اتفاق می‌افتد تو را اطلاع داد. این آیه شرح‌حال یوسف است که حضرت یعقوب که پیغمبر زمان بود- پدر یوسف- این عبارت را به پسرش- به یوسف- گفت. خداوند قصه‌گو نیست؛ قصه فقط بگوید! قصه که می‌گوید شما گوش بدهید ببینید از کجایش خودتان چیزی یاد می‌گیرید، پند می‌گیرید. خداوند بشر را که آفرید در او لیاقت خلافت الهی را یافت. بعد البته در بین اینهایی که به‌عنوان و شکل آن بشر اولیه می‌سازد؛ بشر هستند ولی خلیفه‌ی خدا ممکن است نباشند. خلافت الهی مال بشرهایی‌ست که در بین بشر‌ها باید جستجو کرد و بشر خلیفه الهی را و همه‌چیز را یاد خواهد گرفت. الان هم می‌بینیم بشر را حساب کن از هزار سال پیش نه، از همین خودمان، از صدسال، دویست سال پیش که شنیدیم یا روزنامه این‌ها نوشتند؛ چقدر بشر چیزهای جدیدی یاد گرفته و به کار بسته. این از آن علومی‌ست یعنی درواقع نه علوم ماوراءالطبیعه، همین علوم معمولی‌ای که همه یاد گرفته‌اند، همین شکستن اتم و بالنتیجه اختراع و کشف این بمب اتمی و امثال این‌ها، و این‌ها جریاناتی‌ست که خداوند به بشر یک مقداری یاد داده، یک مقداری هم تا آخر، هرچه مانده یاد می‌دهد. خداوند می‌گوید: «و عَلّم آدَم الاَسماء کلها»؛ به حضرت آدم کلیه‌ی اسماء را یاد داد، منتها از آنوقت به آن … یاد داد ولی به ما هم یاد نداد، تدریجاً به این انسان‌های… خیلی از مسائل است که خود بشر می‌بیند، با چشم و گوشش می‌بیند و درک نمی‌کند حکمت الهی‌اش را، ولی خیلی چیز‌ها هم هست که نمی‌بیند اصلاً ولی می‌داند که یک جریانی هست. به این‌ها هم یاد می‌دهد. فرض کنید انعقاد نطفه‌ی فرزند. فرزند در ‌مدت ۹ ماه تدریجاً هر چهل روز یک قدم جلو‌تر می‌رفت. این‌ها را بشر که نمی‌بیند. بشر عادی نمی‌بیند، ولی مع‌ذلک خداوند به او خبر داده. خداوند به او خبر می‌دهد که اینجوری می‌شود. حالا در این خبر دادنِ خداوند گاهی توسعه پیدا می‌شود و غیر از آن محوطه‌ی مخفی به مسائل دیگری هم می‌پردازد. تولد یکی از این‌هاست. جشن تولد در این لحظه رسیدنِ این گل به ثمر است. بعد از آن تولد، بشر را همه می‌بینند، اما قبل از تولد اطلاعی ندارند ازش، اطلاعات جزئی است. شاید به این جهت است که تولد را جشن می‌گرفتند. به‌هرجهت اما تولد‌ها، هرکسی که علاقمند به دیگری است می‌بینیم تولد‌ها را جشن می‌گیرند. این جشن گرفتن خیلی مفید است و مؤثر است برای همه؛ کودک فعلی و آدم بعداً. انشاءالله خداوند به شما از فرزندانی بدهد که خودتان توصیه‌ی عبادت درش کرده باشید، توصیه‌ی فهم و درک درش کرده باشید.