دینداری خوب
دینداری خوب، دینداری به شیوهٔ زنبور عسل است. آیات ۶۸ و ۶۹ سورهٔ نحل، سلوک زنبور عسل را به تصویر میکشد. قرآن پس از خاتمهٔ روایت میگوید: در سلوک زنبور عسل نشانههایی است برای اهل تفکر.
تعبیر «سلوک» که در زبان عرفان رواج دارد، در قرآن برای زنبور عسل به کار رفته است. ابراهیم میگوید «إنّی ذاهبٌ إلی ربّی» (صافات/۹۹) یعنی رونده به سوی خدا و «مُهاجرٌ إلی ربّی» (عنکبوت/۲۶) یعنی کوچنده به سوی او هستم. «ذاهب» و «مُهاجر»، معنایی نزدیک به «سالک» دارند. قرآن میگوید به زنبور عسل وحی کردیم که سالک راههای پروردگارت باش.
سلوک حقیقی را از زنبور عسل بیاموزیم.
سلوک دینی به شیوهٔ زنبور عسل که محل توجه قرآن است چه ویژگیهایی دارد؟
۱. به روایت قرآن، زنبور عسل باید برای خود خانهای بسازد در بلندیها. در کوهها، درختها و داربستها. (أن اتَّخِذِی مِنَ الجبالِ بیوتاً و مِن الشّجَرِ و ممّا یَعرِشُون) خانه در بلندی داشتن هم بیانِ ضرورت استقرار در جایی است و هم بیان بلنداطلبی و بالاجویی. به تعبیر مولانا «سودای سر بالا داشتن». ضمن اینکه باید خانهای داشت تا توشههای گلآیینات را آنجا جمع کنی.
دینداری خوب آن است که فرد را آسمانپوی و تعالیجو کند
۲. مأموریت بعدی زنبور عسل، تغذیه کردن از همهٔ ثمرات است. (ثم کُلی مِن کلّ الثمرات). زنبور عسل نباید از هیچ ثمری خود را محروم کند. هر آنچه به کار پروردن، شیرین کردن (عسلسازی) و غنا بخشیدن بیاید، شایستهٔ توجه و التفات است. زنبور عسل، همهٔ گلها را عزیز میدارد و بر سفرهٔ تمامشان مینشیند.
دینداری خوب آن است که تو را از هیچ ثمره و گلی، محروم ندارد
۳. زنبور عسل پیروِ وحی، راههای خدا را «سلوک» میکند. زنبور، نگهبان وحی و یا محتسبِ راه خدا نیست. او رونده و سالک است. دینداری خوب آن است که از جنس رفتن باشد و نه داشتن. اگر اینجور است، اصلاً دینداری خوب نیست، دینورزی یا دینپویی خوب است.
دینداری خوب آن است که به معنی طلب باشد و نه تملّک. دین، دارایی تو نیست، طلب توست
۴. به روایت قرآن، زنبور عسل پیروِ وحی الهی، «سُبُل» یعنی راههای خداوند را میپیماید. (فاسلُکی سُبُلَ ربِّکِ). درست است که صراط، یکی است و آن «صراط مستقیم» است، اما طریقهها و راهها متعددند و در صراط مستقیم راههای متعدد هست. از این روست که در جای دیگری قرآن میگوید آنان که رو به خدا میکوشند به راههای او هدایت میشوند. (والذین جاهَدوا فینا لَنَهدینّهُم سُبُلَنا/عنکبوت: ۶۹). نمیگوید به راه خدا. بلکه: به راههای خدا (سُبُل، و نه سَبیل). شاعر میگفت: «راه تو به هر روش که گویند خوش است». بنابراین گرچه «شاهراه» یکی است، اما راههای خدا متعددند و همهی راههای خدا محترم، عزیز و پیمودنی هستند. چه خوب است که آدم، سالکِ راههای خدا باشد.
دینداری خوب آن است که همهٔ راههای خوبِ خدا را محترم بشمارد
۵. به روایت قرآن، زنبور عسل در امتداد وحی و رسالت ربّانی، باید «ذُلُلاً: فروتنانه» در راههای خدا حرکت کند. بیآنکه دچار خودشیفتگی، برتریخواهی (در معنای نکوهیدهٔ آن)، استغنا و گردنکشی و یا خوارداشتِ دیگران شود. زنبورِ عسل، عاشقانه سرگرم کار خویش است و فروتنانه مأموریت خود را پی میگیرد.
دینداری خوب آنست که فروتنانه و عاری از برتریخواهی باشد
۶. میوهٔ سلوک زنبور عسل با آن ویژگیهای پیشگفته، میشود شهدی رنگارنگ. (یَخرُجُ مِن بُطونِها شَرابٌ مُختلفٌ الوانُهُ). اول آنکه مواجههٔ زنبور عسل با هستی، خلاقانه است. صرفاً به گردآوری شهد گلها نمیپردازد. او از مواد اولیهٔ جمعشده، شهدی گرامی میسازد. دوم اینکه شهد برساخته و پروردهٔ زنبور عسل، رنگارنگ است و این رنگارنگی مزیتی است. زنبور عسل از همه رنگ گل بهره برده (کُلی مِن کُلّ الثّمراتِ) و طبیعی است آنچه مهیا کرده شهدی رنگین است. رنگارنگی مزیتی است چرا که همسوتر با سرشت رنگرنگِ جهان خداست. حق فرموده که تنوع رنگهای شما، آیات اوست (و مِن آیاتِه… اختلافُ ألسِنَتِکُم و ألوانِکُم/ روم: ۲۲).
دینداری خوب آن است که خلاقانه و نیز پاسدار تنوعها و رنگها باشد
۷. به روایت قرآن نتیجهٔ فرجامین سلوک زنبور عسل، بهبودِ حال مردم است. (فیهِ شفاءٌ لِلنّاسِ). این فرایند برگرفتن و اندوختن و بعد خلاقیت و دگرکردن و در آخر به رایگان بخشیدن قرار است منتهی شود به «شفای مردم». اساساً به تعبیر قرآن نگرش و منشی میپاید و میماند که نافع به حال مردم باشد و هر آنچه فاقد سودمندی باشد، کفِ آب است. (فأمّا الزَبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً وأمّا ما یَنفعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فی الارضِ/رعد: ۱۷).
دینداری خوب آن است که به بهبود حال انسانها بینجامد و به نحو ملموسی دردها و رنجهای آدمیان را التیام بخشد.
صدیق قطبی