چند روز گذشته خبر تلخ دیگری از بازداشت یک درویش گنابادی در کرج به اتهام شیطانپرستی منتشر شد. صرفنظر از جنبههای حقوقی این اتهامهای منتسبشده و بازداشتهای صورتگرفته که نشان سیستماتیک بودن برخورد با دراویش را دارد، نکتهی دیگری در این بازداشت بسیار قابل توجه بود و آن خشونت شدید و غیرقابل توجیه یک مأمور نیروی انتظامی و شیطانپرست خواندن این درویش فقط بهخاطر عبارت «هو ۱۲۱» نصبشده در محل کسب او بود. خشونتی که بیشک، بیاطلاعی و یا اطلاعات غلطی که این مأمور از دراویش و نشانههای مورد احترام آنها دارد، سهم اصلی را در بروز آن دارد. در واقع رفتاری که اضافه بر مسئولیت و حوزه مأموریت این مأمور و به شکل فردی و احتمالاً ناشی از قضاوت شخصی وی اعمال میشود.
البته بدیهی است که این مأمور شخصاً به علت توهین و بدرفتاری، مرتکب جرم شده و حق شکایت از وی و اعاده حیثیت برای این درویش محفوظ خواهد بود اما بیشک با نگاهی ریشهایتر باید گفت تمام افرادی که در پیشبرد سیاست بایکوت دراویش گنابادی نقش داشته و بدتر از آن در ایجاد کژفهمی و سیاهنمایی عقاید دراویش برنامهریزی و هزینه کردند در اشاعهی مستقیم این قبیل خشونتها مسئولند.
در طول این سالها نیز کم نبوده مواردی که بسیاری از فشارها بر دراویش را بر روی همین موج بیاطلاعیها و تحریک و تهییج عوام نا آگاه نشانده و اهداف خود را پیش میراندند غافل از انکه این موج خشونت همواره قابل کنترل نبوده و میتواند به سطوح مختلف مناسبات اجتماعی نفود کند. در واقع اگر دراویش در طول این سالها نسبت به بایکوت رسانهای خود معترض هستند، به دلیل تمایل آنها برای جلب توجه و شناسانده شدن و تبلیغ عقاید خود نیست، بلکه به علت جلوگیری از بروز خشونتهایی است که از روی عدم آگاهی افراد و ناشی از تحریک عقیدهای میتواند در جامعه ایجاد شود و میتواند عواقب غیرقابل جبرانی از درگیریهای شدید فردی تا جنگ بین ملتها را ایجاد کند.
در کف هر کس اگر شمعی بُدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی
مجذوبان نور