Search
Close this search box.

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح جمعه ۹۶/۱۱/۶ – آقایان (انواع و مراتب شفاعت)

Hhdnat majzoobaalishah96 74بسم الله الرّحمن الرّحیم

خطبه را که می‌خواندند و می‌خوانند جمعه‌ها به‌خصوص؛ من غالباً در صفات و خصوصیات بزرگان و مشایخ و اقطابی که قبلاً بوده‌اند دقت می‌کنم و لحظه‌ای در ذهن خودم فکر می‌کنم که الان حیات دارند و ما در محضر ایشان هستیم. مثلاً آقای «سلطانعلیشاه» اینهایی که اخیراً همه دیدیم شاید و امثال اینها. بعد به دنبال این امیدواری‌ای برای من پیش می‌آید که در نزد خداوند این‌همه بزرگان توصیه‌ی ما را می‌کنند. این‌همه بزرگان به‌اصطلاح شفیع ما هستند و ما امیدواریم که لایق شفاعت باشیم. چون آنها که کارشان عبارت از شفاعت است و کمک به هدایت مردمان زمان خودشان؛ خواستار این بودند یقیناً که نسبت به همه‌ی فقرا، همه‌ی دلبستگان مقام الهی شفاعت کنند. آنها شفاعت خودشان را می‌کنند؛ ما باید لایق و [مورد] قبول این شفاعت باشیم. البته این صحبتی که می‌کنند و آقایان را بدون شمارش، این بزرگان را پشت سر هم ذکر می‌کنند، هم آنها و هم همه‌ی بندگان خداوند که بعد از آنها هم بوده‌اند مشمول این شفاعت‌ها می‌شوند. البته شفاعت هم خب درجاتی دارد؛ هرگاه پدری فرزندش را نصیحت کند و به او یاد بدهد و او را آماده‌ی تربیت کند؛ در واقع شفیع اوست؛ منتها به درجه‌ی کم. معلمی که زحمت بکشد و بتواند افکار الهی را در ذهن شاگردان وارد کند یا تثبیت کند؛ اینها خودشان جنبه‌ی شفاعت دارند. چون یک معنای شفاعت اینها راهنمایی‌ست. بزرگان تشیع قبلی همه درجه‌ی شفاعت دارند. نه اینکه اجازه‌ی شفاعت دارند، نه. خودشان علاقه‌مند به شفاعتند یعنی علاقه‌مند به این هستند که مولایشان آنها و هرکه را توانسته‌اند  هدایت کنند ببخشد. این خودش نفعی… متوجه عبارتی که راجع به شفیع هست، شفاعت هست که آیا حق شفاعت دارند یا نه؟ آن بزرگانی هست که خداوند به مناسبتی اجازه‌ی شفاعت به او می‌دهد ولی دیگران که بر این درگاه و بر این خوان نعمت الهی نشسته‌اند، خودشان شفاعت می‌کنند. نه‌تنها خودشان می‌خواهند مقرب باشند بلکه علاقمندند هر که را هدایت کرده‌اند و هر که را دوستی الهی باهاش داشته‌اند، خداوند آنها را ببخشد. این یک نحوه شفاعتی‌ست، منتها نه آن شفاعتی که بحث می‌شود در مورد ائمه (علیهم‌السلام)، در مورد پیغمبر و پیغمبران دیگر صلوات‌الله علیهم. آن شفاعت را فقط بزرگانی که از طرف خداوند مأذون هستند حق شفاعت دارند، اما دیگران؛ هر کسی که موجب هدایت دیگری شود این نحوه‌ای شفاعت است. منتها نه این نحو دیگران را هدایت کند! نه اینکه با شلاق بپرسند یا اینکه کسانی را که به زور و الزام یا با ترسی که در خودشان هست وادار [کنند]! اینها شفاعت نیست. ولی شفاعت آن است که یک مؤمنی با کمال ایمان و با کمال علاقمندی به دیگری ارشاد کند، با او به راه بیاید. به همین جهت هم نماز جماعت هم به یک نحوه‌ای شفاعت است یعنی در واقع امام نماز -پیش‌نماز- عده‌ای را همراه می‌برد وقتی می‌گوید: «اهدنا الصراط المستقیم» مثلاً. از طرف خودش و همه‌ی آنها عرض ارادت می‌کند. ما همین‌قدر شفیع داریم و اینقدر تعلیمات داریم، مگر که سنگ سیاهی باشیم و سنگی که اینها در ما اثر نکند واِلا اینکه گفته‌اند «مرد باید که گیرد اندر گوش/ ور نوشته‌ست پند بر دیوار»؛ یعنی هر پندی در هر جا که جلوه کرد بر ما به‌عنوان پند باید گوش بدهیم و بررسی کنیم. انشاءالله خداوند به ما این توفیق را بدهد. 

تشریف دارند می‌آیید از طرف من ایشان هستند و مصافحه می‌کنند. یا دوتا درویش هم باهم مصافحه کنند، هر کدامشان پهلوییش از طرف من هستند. بنابراین با توجه به این امر، به من اجازه می‌دهید آقایان که مرخص بشوم؛ به این منظور که بیشتر بتوانم در خدمتتان باشم.