امیر اسلامی : …هر شخص با هر قوم، مذهب، نژاد و زبانی که تابعیت ایران را داشته باشد، چه به صورت ذاتی این تبعیت را داشته باشد، اعم از این که در ایران ساکن باشد و یا از پدر و مادر ایرانی متولد شده باشد و چه تحصیل تابعیت ایران را کرده باشد، باید از تمام حقوق اساسی و مشروعی که قوانین جمهوری اسلامی ایران برای فرد معین کردهاند، بهرهمند شود. به عنوان مثال، بهاییهایی که در ایران هستند، دراویش و یا هر اقلیت قومی، مثل آذری زبانها، قومیت عرب، بلوچ و تمام قومیتهای ایرانی، چون ایرانی محسوبمیشوند، باید دارای تمام این حقوق باشند.
ماده ۱۵: حق تابعیت
امیر اسلامی
در ادامهی تبیین مواد بیانیهی جهانی حقوق بشر، امیر اسلامی، وکیل دادگستری و حقوقدان، مادهی پانزدهم این بیانیه را تفسیر میکند و به بررسی مواد مندرج در قانون اساسی و قوانین مدنی جمهوری اسلامی ایران در انطباق با این ماده، میپردازد.
امیر اسلامی: مادهی پانزدهم اعلامیهی جهانی حقوق بشر در دو بند تنظیم شده:
هرکس حق دارد دارای تابعیت باشد
ـ احدی را نمیتوان خودسرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد.»
برای توضیح این ماده از اعلامیهی جهانی حقوق بشر، باید تعریف جامعی از تابعیت داشته باشیم. تابعیت به معنای حقوقی، رابطهی حقوقی خاصی است که شخص را با دولت، به عنوان یک جامعهی سیاسی، مرتبط و موقعیت حقوقی فرد را در اجتماع مشخص میکند.
تعاریف دیگر هم در این مورد شده و آن این که:
«تابعیت وجود نوعی علقه و وابستگی حقوقی و سیاسی یک شخص به یک جامعهی سیاسی، در یک کشور است که متضمن حقوق و تکالیفی بر آن شخص، در قبال آن جامعهی سیاسی میباشد.»
در قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز در مورد تابعیت مفصلا صحبت شده است. از جمله در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در دو اصل ۴۱ و ۴۲ در مورد تابعیت، بحث شده است.
اصل چهل و یکم قانون اساسی، عنوان میکند : «تابعیت کشور ایران، حق مسلم هر فرد ایرانی است و دولت نمیتواند از هیچ ایرانی سلب تابعیت کند، مگر به درخواست خود او، یا در صورتی که به تابعیت کشور دیگری درآید.»
اصل چهل و دوم قانون اساسی نیز عنوان میدارد: «اتباع خارجه میتوانند در حدود قوانین، به تابعیت ایران درآیند و سلب تابعیت اینگونه اشخاص در صورتی ممکن است که دولت دیگری تابعیت آنها را بپذیرد یا خود آنها درخواست کنند.»
علاوه بر این موارد، در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز از مواد ۹۷۶ تا ۹۹۱، شرایط تابعیت عنوان شده است.
مادهی ۹۷۶ قانون مدنی ایران، شرایطی را در مورد تابعیت ایرانی عنوان کرده است. از جمله این که:
«کلیهی ساکنین ایران ـ به استثنای اشخاصی که تبعیت خارجی آنها مسلم باشد ـ و کسانی که پدر آنها ایرانی است و کسانی که در ایران متولد شده، ولی پدر و مادر آنها نامعلوم باشد، همچنین زن تبعهی خارجی که شوهر ایرانی اختیار کرده و هر تبعهی خارجی که تابعیت ایران را تحصیل کرده باشد، تبعهی ایران محسوب میشود.»
بنابراین، به صورت کلی، هر کس که تبعیت ایران را داشته باشد، از هر نوع اقلیت قومی، نژادی و مذهبی که باشد، دارای شرایطی است که قوانین جمهوری اسلامی ایران باید تکالیف و حقوق را برای آنها باز کند.
مثلا، وقتی فردی از یک اقلیت مذهبی، تابعیت ایرانیاش مشخص است، از تمام حمایتهای حقوقی و آزادیهای مشروع ملت ایران بهرهمند است. حق تساوی در برابر قانون را دارد، از حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار است، حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل او از تعرض مصون است، هیچ کس حق تفتیش عقاید او را ندارد.
تمامی اقلیتها به صرف اینکه تبعهی ایران محسوب میشوند، در تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی آزاد هستند.
همچنین حق دارند، شغلی را که بدان مایل هستند، برگزینند، از آموزش و پرورش رایگان استفاده کنند و از دیگر حقوق اجتماعی مندرج در قانون اساسی و قوانین مدون ایران، بهرهمند باشند.
ولی با بررسی دقیقتر شرایط خاص تابعیت در ایران و تطابق آن با مادهی پانزده اعلامیهی جهانی حقوق بشر، چند نکته مورد نظر است.
به عنوان مثال، بر اساس بند دوم مادهی پانزده اعلامیهی جهانی حقوق بشر، احدی را نمیتوان از حق تغییر تابعیت محروم کرد. ولی با بررسی قوانین خاص ایران، مخصوصاً مفهوم بند شش مادهی ۹۷۶ قانون مدنی، زن ایرانی که همسر ایرانی داشته باشد، مادامی که شوهرش در تابعیت ایران باقی است، نمیتواند راساً و مستقلاً درخواست خروج از تابعیت ایران را بکند.
این یکی از مواردی است که اصل حق تغییر تابعیت سلب میشود. موارد دیگری هم هست:
بر اساس مادهی ۹۸۲ قانون مدنی، اشخاصی که تابعیت ایرانی تحصیل میکنند، نمیتوانند به مقاماتی، از جمله ریاست جمهوری، معاون ریاست جمهوری، عضویت در شورای نگهبان، ریاست قوهی قضاییه، وزارت، استانداری، فرمانداری، عضویت در مجلس شورای اسلامی، عضویت در شوراهای استان، شهرستان، شهر، استخدام در وزارت امور خارجه و احراز هرگونه پست و یا ماموریت سیاسی، قضاوت و یا عالیترین ردهی فرماندهی ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و همچنین تصدی پستهای مهم اطلاعاتی و امنیتی، منتصب شود.
این موضوع با بعضی از قوانین حقوق بشری منافات دارد. در برخی از کشورها، از جمله آمریکا، کسانی که تابعیت اصلیشان امریکایی نیست، اما بعد آن تابعیت را تحصیل میکنند، حق دارند به مشاغل مهم دولتی نیز منصوب شوند.
مادهی ۹۸۲ قانون مدنی ایران، همچنین با مادهی بیست و یک اعلامیهی جهانی حقوق بشر منافات دارد. در مادهی ۲۱ اعلامیهی جهانی حقوق بشر عنوان شده:
«هر کس حق دارد در ادارهی امور عمومی کشور خود، خواه مستقیماً و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، شرکت کند.»
بند دوم همین ماده هم عنوان میکند: «هر کس حق دارد، با تساوی شرایط، به مشاغل عمومی کشور نایل آید.
علاوه بر این موارد، مادهی ۹۸۳ قانون مدنی ایران، شرایطی را در مورد تحصیل تابعیت ایران بیان کرده است.
نداشتن سوءسابقه و همچنین داشتن شغل معین برای تامین معاش، از جملهی این شرایط هستند.
شرایطی هم در مورد ترک تابعیت ایران، در قانون مدنی ایران آمده است. مادهی ۹۸۸ این قانون، ترک تابعیت اشخاص را مشروط به مواردی کرده است. از جمله این که:
شخص به سن بیست و پنج سال تمام رسیده باشد، هیأت وزرا اجازهی خروج از تابعیت را بدهد، آن فرد تعهد کند که ظرف یک سال از تاریخ ترک تابعیت، حقوق خود را بر اموال غیرمنقولی که در ایران دارد، به نحوی از انحا به اتباع ایرانی منتقل کند. یکی از شرایط دیگر ترک تابعیت ایران، این است که فرد خدمت تحت سلاح خود را انجام داده باشد.
همچنین، بر اساس تبصرهی مادهی ۹۸۸ قانون مدنی، کسانی که ترک تابعیت میکنند، باید ظرف مدت سه ماه از تاریخ صدور سند ترک تابعیت، از ایران خارج شوند. در غیر این صورت، مقامات صالحه امر به اخراج آنها و فروش اموالشان را صادر خواهند کرد.
اینها، تبصرههایی است که در قانون خاص ایران، بر مادهی پانزده اعلامیهی جهانی حقوق بشر آورده شده است.
هر شخص با هر قوم، مذهب، نژاد و زبانی که تابعیت ایران را داشته باشد، چه به صورت ذاتی این تبعیت را داشته باشد، اعم از این که در ایران ساکن باشد و یا از پدر و مادر ایرانی متولد شده باشد و چه تحصیل تابعیت ایران را کرده باشد، باید از تمام حقوق اساسی و مشروعی که قوانین جمهوری اسلامی ایران برای فرد معین کردهاند، بهرهمند شود.
به عنوان مثال، بهاییهایی که در ایران هستند، دراویش و یا هر اقلیت قومی، مثل آذری زبانها، قومیت عرب، بلوچ و تمام قومیتهای ایرانی، چون ایرانی محسوب میشوند، باید دارای تمام این حقوق باشند.
بنابراین، هیچکدام از محاکم ایران نمیتوانند این قومیتها و اقلیتها را به خاطر یکی از این آزادیهایی که قانون برایشان تعیین کرده، مواخذه کنند و یا این که این حقوق را از آنها سلب کنند.
منبع : زمانه