از هشت تلفن موجود در بند، سهتا کار نمیکند و دوتا در اختیار وکیل بند و انتظامات است. این سه تلفن برای حدود ۵۰۰ نفر زندانی است و حق تلفن بین زندانیها خرید و فروش میشود. نیمی از سرویسهای بهداشتی غیرقابل استفاده است. هر سالن ۶ سینک ظرفشویی دارد که زندانیان برای شستشوی رخت و لباس و ظرفها از آن استفاده میکنند. هر سالن جمعاً حدود ۱۵ دوش حمام دارد که معمولاً سه یا چهار تا از آنها معیوب هستند. یعنی یازده یا دوازده عدد دوش برای ۵۰۰ نفر زندانی. بین زندانیان سر جیره کم غذایی دعوا میشود. تجارت هروئین، شیشه، تریاک، حشیش و قرصی حاوی مرفین که در زندان به نام «وی۲» شناخته میشود در دست مافیای زندان است.
آنچه خواندید بخشی از گزارش دو درویش زندانی به نامهای علی محمدشاهی و مجتبی بیرانوند از وضعیت سالن ۶ تیپ ۱ زندان فشافویه است که متن کامل و فایل صوتی آن را در ادامه میخوانید.
پیش از خواندن لازم به یادآوری است که صدها درویش گنابادی و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی بر خلاف ضوابط آییننامه اجرایی زندانها در زندان فشافویه و بین زندانیان بزههای اجتماعی نگهداری میشوند.
? گزارش این دو درویش را در ادامه بخوانید و بشنوید:
«من علی محمدشاهی هستم فرزند محمود، که با مجتبی بیرانوند در سالن ۶ هستیم.
در روز هشتم شهریور تعداد ۵۲ نفر از دراویش را به سالنهای مختلف زندان تهران بزرگ به صورت دو نفر دو نفر منتقل کردند که این تصمیم بر خلاف قوانین آییننامه سازمان زندانها میباشد.
تمامی عوامل حکومت برای آزار و اذیت دراویش حاضر به هر نوع قانونشکنی میباشند، چراکه تاکنون بارها شاهد این آزارها و تصمیمها بودهایم.
در این مدت که به دور از برادرانمان و در میان زندانیان دیگر، شب و روز را سپری میکنیم شاهد آنیم که تعدادی انسان ولو صالح و خلافکار و مجرم در سختترین شرایط و بدترین رفتارها دوران محکومیت خود را میگذراند.
در این زندان مشکلاتی اساسی وجود دارد که بیانگر ضعف و ناتوانی حکومت در نگهداری مجرمین و متهمین کشور میباشد.
ما دراویش نعمتاللهی گنابادی نمیتوانیم نسبت به این بیتفاوتیها و رفتارهای غیرانسانی حکومت جمهوری اسلامی چشم خود را بسته و ساکت بنشینیم. علاوه بر این که وظیفهی انسانی و شرعی ما میباشد در مکتب درویشی به ما آموختهاند که در برابر ظلم و بیقانونی نهتنها سر خم نکرده بلکه با آن مقابله کنیم. و این مقابله تاکنون برای دراویش تاوان داشته است. از قبیل دوری از خانواده و اجتماع با تحمل حبس، ماندن در سلول انفرادی، نداشتن پشتوانهی مالی برای همسر و فرزندان، و دیگر موارد. اما تنها مسئلهای که بیش از حد موجب رنج و آزار ما میشود ملاقات نکردن و دوری از مولا و بزرگمان جناب آقای [دکتر نورعلی] تابنده است. و ایشان همیشه به حفظ اتحاد و مقابله با ظلم تأکید نمودهاند.
در زندان تهران بزرگ وضعیت بهداشت بسیار اسفناک بوده، سرویس بهداشتی و روشویی هم علاوه بر ظاهری نامناسب کاملاً آلوده میباشد. حتی گاهی مواقع مایع دستشویی نیز یافت نمیشود.
حداقل نصف سرویسها غیرقابل استفاده میباشند. هر سالن حدود ۶ عدد سینک ظرفشویی دارد که هم برای شستشوی ظرف و هم برای رخت و لباس از آن استفاده میشود. حمام نیز نهتنها از این قاعده مستثنا نبوده بلکه وضعیت بدتر و کثیفتری دارد. اولاً که در حمام آب داغ وجود ندارد که هرساله سرد شدن هوا مشکل را چندینبرابر میکند. هر سالن جمعاً حدود ۱۵ عدد دوش حمام دارد که معمولاً سه یا چهار تا از آنها معیوب بوده. چیزی حدود یازده دوازده عدد دوش برای ۵۰۰ نفر میماند. یعنی حدود نیم ساعت باید در صف ایستاده تا بتوانی حمام کنی، و مدتزمان استفاده از دوش برای هر نفر ۵ دقیقه میباشد. کف حمام همیشه مملو از آب بوده که نهتنها موجب پاکیزگی نمیشود بلکه کثیفتر هم میشوی. شاید ماهی یک بار اسم یکی از زندانیان هر اتاق را بنویسند و به بهداری اعزام کنند که در خیلی از مواقع هم به دلیل ویزیت نکردن دکتر یا بهانههای دیگر کنسل میشود.
داروهای موجود در بهداری محدود بوده و مثلاً برای بیماری سرماخوردگی نصف ورق از قرصهای مورد نیاز را به بیمار میدهند. با یک چنین بهداری و تجویز دارو اگر به بیماری مبتلا شوید هیچ امیدی به بهبودی نیست، در صورتی که فروشگاه سالن قرصهای سرماخوردگی و استامینوفن و برخی ویتامینها را برای فروش دارا میباشد. آیا هیچ نهادی نباید به اوضاع بهداشت و درمان زندان و زندانی نظارت داشته باشد؟! و اگر هم نظارت است آیا ناظران قادر به دیدن این موارد نیستند؟! یا شاید هم میبینند و تظاهر به ندیدن میکنند. قطع به یقین تظاهر کردن بیشتر برای ما معقول است و جای تأسف دارد که این افراد نسبت به هموطنان خود اینگونه رفتار میکنند.
در رابطه با اغذیهی زندان نیز باید بگویم که از لحاظ کیفیت و کمیت به هیچ عنوان مناسب و کافی نیست. همیشه بین زندانیان بر سر جیرهی نهار و شام اختلاف وجود دارد چرا که مقدار جیره بسیار کم است. هر زندانی در هر روز چهار عدد نان لواش سهمیه دریافت میکند که با آرد ذرت طبخ میشود و کیفیت نان نیز بسیار نامطلوب میباشد. سالن، هشت تلفن دارد که سه عدد معیوب بوده و دو عدد در اختیار وکیل بند و انتظامات میباشد. سه تلفن باقیمانده برای حدود ۴۰۰ نفر است که تقریباً هر نفر حدود پنج دقیقه در روز میتواند تماس بگیرد، اما به دلیل خرید و فروش زمانِ تلفن، روزی ۲۰۰ نفر میتوانند ۵ دقیقه تماس بگیرند.
پول رایج زندان سیگار میباشد و ۵ دقیقه معادل یک پاکت سیگار است و زندانیانی که قادر به خرید سیگار نیستند از این فرصت استفاده کرده و سیگار خود را تأمین میکنند. در صورتی که تماس با خانواده و عزیزان کمترین حق زندانی میباشد. مگر تعمیر و یا اضافه کردن چند تعداد تلفن چقدر برای دولت و حکومت هزینه دارد؟!
در برخی مواقع برای برپایی نماز جماعت و یا کلاس احکام، هواخوری اجباری اعلام میکنند که در این مواقع تمامی زندانیان مجبور به ترک سلول و سالن بوده و چند ساعتی را در حیاط به سر میبرند و همین اندکزمان تلفن را نیز از دست میدهند. در صورتی که به هیچ عنوان اجبار در نماز و احکام دین اسلام طبق دستور قرآن و امامان صحیح نمیباشد و بهشدت با آن مخالفت شده است.
مطابق با اساسنامه زندانها هر زندانی میتواند ماهی یک بار با خانوادهی درجه یک خویش ملاقات حضوری داشته باشد اما در این زندان تعداد زیادی از زندانیان مدت پنج شش ماه یا حتی بیشتر است که با درخواست ملاقات حضوری آنان موافقت نمیشود.
یکی از مهمترین مشکلات موجود در زندان که نیاز به اطلاعرسانی دارد بحث مافیای مواد مخدر درون زندان است. همه مردم اطلاع دارند که تجارت مواد مخدر برای حکومتها بسیار سودآور است و این سودآوری در زندان و برای مسئولین و مأمورین زندان حداقل دو سه برابر میباشد. لذا این تجارت که خلاف مقررات است مستلزم یک رابطهی مافیایی قوی و بزرگ میباشد. واردات موادی از قبیل هروئین، شیشه، تریاک، حشیش و قرصی حاوی مرفین که در زندان به نام «وی۲» شناخته میشود آن هم در حجم زیاد، تنها از طریق این مافیا امکانپذیر است. مواد پس از وارد شدن به دست مسئول هر سالن رسیده و او هم از طریق زیرشاخهها به زندانیان میفروشد. اما در این مورد به جای پول، سیگار مبادله نمیشود بلکه وجه آن از طریق عابربانک پرداخت میشود. زندانیانی که از توانایی مالی خوبی برخوردار نیستند که شامل اکثریت میشود قرص «وی۲» مصرف میکنند چرا که هم ارزانتر است و هم همیشه موجود میباشد. این پروسه خرید و فروش بهشدت توسط همین افراد و عوامل تحت کنترل است و اگر کسی قصد آن را داشته باشد تا به صورت شخصی تجارت کند با هزار و یک پاپوش او را به سالنی دیگر منتقل میکنند و یا از طریق درگیری به او آسیب رسانده و تهدیدش میکنند.
زندان تهران بزرگ جمعاً چهار تیپ دارد و هر تیپ دارای ۱۰ سالن کاملاً مجزا از هم میباشد. هر سالن یک حیاط برای هواخوری و ۱۶ اتاق دارد و هر اتاق نیز ۱۵ عدد تخت. قانوناً آمار افراد زندانی در هر سالن باید مطابق با تعداد تختها باشد یعنی هر سالن ۲۴۰ نفر. درصورتی که متأسفانه تعداد نفرات بین ۴۳۰ تا ۴۷۰ نفر متغیر است. هر روزه چیزی بالغ بر ۲۰۰ نفر آمار اضافه. هنگام خاموشی، این افراد اضافه در کف اتاق و راهروی سالن روی زمین میخوابند. به صورت کنار هم و کاملاً فشرده. به این صورت که پای نفر دوم کنار سر نفر اول قرار میگیرد و سر نفر دوم مابین پاهای نفر اول و سوم. تا انتهای سالن به همین ترتیب ادامه دارد. با اطمینان میگویم که حتی اگر از سوی سازمان زندانها در هنگام خاموشی هم بازرس فرستاده شود حتی با مشاهدهی چنین وضعی هیچ اقدامی انجام نمیشود، همانطور که برای تمامی موارد ذکرشده هیچ تصمیمی صورت نگرفته است. لازم به ذکر است ظرفیت کل زندانهای کشور ۱۵۰هزار نفر است اما آمار زندانیان بیش از ۲۵۰هزار نفر میباشد.
موضوع قابل توجه دیگر فرایند اعتصاب زندانیان میباشد. اعتصاب، تنها اهرم فشار زندانی است و با به خطر انداختن جان خویش تنها میخواهد خواستهی خود را به گوش مقامات و مسئولین برساند تا نسبت به رفع مشکل اقدامی انجام بدهند. اما در زندان تهران بزرگ هیچ توجهی نسبت به این فرایند صورت نمیگیرد و حتی در خیلی از موارد این موضوع به سازمان کل زندانها و مراجع قضایی هم اطلاع داده نمیشود. به گفتهی زندانیان، حدود سه ماه پیش شخصی به نام سیدمهدی [سیدصفی] که وکیل بند یکی از سالنها بوده اقدام به اعتصاب تر و خشک کرده و پس از گذشت یک هفته به دلیل وخامت اوضاع جسمانی به بیمارستان منتقل میشود و در مسیر بیمارستان جان خود را از دست میدهد. و اکنون شاهد آنیم که بیش از ۶۳ روز از اعتصاب غذای تعدادی از دراویش زندانی میگذرد و هیچ اقدامی صورت نگرفته.
در پایان از پروردگار خواهانم هرچه زودتر شاهد از بین رفتن ظلم، و آزادی تمام مردم ایران باشیم.»
علی محمدشاهی – مجتبی بیرانوند
? فایل صوتی گزارش این دو درویش زندانی:
{https://soundcloud.com/majzooban/newpzvlfhzhp}