نامه ۵۰۰ فعال نشریات دانشجویی به رئیسجمهور/ آقای روحانی به قانون اساسی بازگردید
بیش از ۵۰۰ فعال نشریات دانشجویی در نامهای به رئیسجمهور ضمن اعلام نگرانی جدی از تشدید برخوردها با فعالیت دانشجویی، نسبت به امنیتی شدن فضای جامعه هشدار دادهاند.
آنها ضمن بیان مطالبات اجتماعی اقشار گوناگون جامعه، با اشاره به اصول مختلف قانون اساسی، این مطالبات را خواستههایی قانونی و بهحق دانسته و از رئیسجمهور خواستهاند که به قانون اساسی بازگردد.
متن این نامه در پی میآید:
جناب آقای روحانی رئیس محترم جمهور
سه سال پیش، ما فعالان نشریات دانشجویی طی نامهای بخشی از مشکلاتمان را با شما در میان گذاشتیم؛ از فشارها و محدودیتهای فراوان موجود در مسیر فعالیت دانشجویی گفتیم، از برخوردهای سلیقهای و غیرقانونی مسئولان دانشگاهی، از توقیفها و نظارتهای پیش از انتشار و سانسور نشریات، از عدم حمایت مالی برای چاپ و انتشار، از احضارهای مکرر به کمیتههای ناظر بر نشریات و انضباطی و نهادهای امنیتی و قضایی، از نقض مکرر حقوق دانشجویان، از پروندهسازیها و بازخواست شدنها و از بسیاری مشکلات دیگر گفتیم. آن روز گفتیم که نگرانیم از ذبح آزادی و امنیتی شدن فضای دانشگاه. گفتیم هراس آن داریم که امید دانشجویان پشت درهای بستهی اتاقهای بازجویی و محاکمه ناامید شود و حلقهی واسط جامعه و دولت از هم گسسته شود.
مردم در سال ۹۶ با اعتماد دوباره به وعدهها و شعارهای انتخاباتی شما به پای صندوقهای رأی آمدند و به وعدهی آزادی، وعدهی امنیت، وعدهی حقوق شهروندی و وعدهی دسترسی برابر به فرصتها و موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رأی دادند.
اما در این یک سال و اندی که گذشت چه شد؟ نهتنها هیچ پاسخی از سوی شما یا دیگر دولتمردان به اعتراضها و مطالبات اجتماعی و دانشجویی داده نشد بلکه سیطرهی فضای سرکوب روزبهروز گستردهتر شد؛ تا آنجا که امروز دیگر صدای پوتین نظامیان نه فقط از دانشگاه که از سرتاسر کشور به گوش میرسد.
آقای روحانی
ما به وکیل رأی دادیم نه قاضی! اما چه کنیم که امروز وکیل و قاضی برای ایجاد خفقان و سرکوب اعتراضات بهحق اجتماعی دستبهیکی کردهاند؟ سرکوب دانشجویان، سرکوب کارگران، سرکوب معلمان، سرکوب کامیونداران، سرکوب دراویش، سرکوب زنان، سرکوب فعالان محیط زیست و…
آقای رئیسجمهور
یادتان هست میگفتید بگذارید دانشجو حرفش را بزند؟ ستاره برای آسمان است؟ بگذاریم مردم نفس بکشند؟ به هر بهانهای به جوانان گیر ندهیم؟ امروز نیروی انتظامی شما، وزارت اطلاعات شما، وزارت کشور شما، در رقابتی تأسفبار با نهادهای امنیتی موازی برای بستن دهانها و نفسها دستبهیکی کردهاند و البته شما همچنان فقط تکذیب میکنید. این انحراف شما از گفتار آن روزها چطور رخ داده است؟
البته نهادهای امنیتی موازی هم بیکار ننشستهاند؛ و البته خبر بازداشتهای اطلاعات سپاه و احضارهای گسترده به قوه قضاییه و تشکیل پروندههای قضایی آنقدر زیاد است که دیگر هر فعالیت سادهی مدنی، ترس از برخورد امنیتی و قضایی را به همراه دارد؛ و البته کوچکترین تحرکات مدنیِ برآمده از دل مردم، با بازداشت و زندان مواجه میشود؛ و البته در این بین دولت شما همچنان ساکت و منفعل است. دولتی که شعار و ادعایش «نه به دانشگاه امنیتی» بود امروز نهتنها دانشگاه که کلیت فضای جامعه را امنیتی کرده است. گویی دولت شما تن به تمکین از همان نگاه امنیتی داده که راه حل هر مسألهای را در حذف و طرد میداند. از این رو امروز دیگر تنها مسألهی ما دانشجویان، به تنگ آمدن فعالیتهای دانشجویی نیست، بلکه مسألهی امروز ایران، سرکوب گستردهای است که با هر نهاد مدنی مستقل و هر اعتراض مسالمتآمیز قانونی در گوشه و کنار کشور، از کارگران هفتتپه و اهواز و اراک گرفته تا معلمان بجنورد و سراسر کشور صورت میپذیرد.
آقای روحانی
وظیفهی دانشجو بهعنوان چشم بیدار جامعه، آن است که بازنمای واقعیات جامعه در راستای یافتن راهکاری مناسب باشد. در این مسیر، وظیفهی نشریات دانشجویی است که ضمن رصد اتفاقات و تحرکات اجتماعی، صدای فریاد اعتراض تمامی گروهها، اقشار و اصناف جامعه باشند. نارضایتیها و مطالبات اجتماعی را بازگو و با تحلیل و بررسی و ریشهیابی آنها، به رسالت اطلاعرسانی و آگاهیبخشی خود عمل کنند. اما پاسخ برخی نهادهای درون و بیرون دانشگاه، به جای شنیدن این صداها و انتقادات و کوشش برای حل مسأله، تلاش در راستای پاک کردن صورت مسأله و خفه کردن صدای فعالان دانشجویی و نشریات دانشجویی از طریق پروندهسازی و انتساب اتهاماتی نخنما شده مانند اخلال در نظم عمومی، سیاهنمایی، اقدام علیه امنیت ملی و دهها عنوان اتهامی گوناگون دیگر است؛ آن هم تنها به دلیل توصیف و تحلیل آنچه امروز در جامعه و کشور در حال وقوع است. از این رو سؤال اینجاست که اگر شرایط امروز کشور، شرایطی ناامن و امنیتی و یا نابرابر است، چرا به جای عاملان ایجاد چنین شرایطی، با خبرنگاران و روزنامهنگاران و اهالی نشریات دانشجویی و معدود مطبوعات و رسانههای مستقل باقیمانده برخورد میشود؟
آقای روحانی
مگر میشود دختری را از روی سکو پایین کشند و رسانههای مستقل و نشریات دانشجویی چیزی نگویند؟ مگر میشود کارگران هفتتپه، به مسالمتآمیزترین شکل ممکن، به عدم دریافت چندماههی حقوق چندصدهزارتومانی خود اعتراض کنند و دانشجویان بیتفاوت باشند؟ مگر میشود معلمان به پولی شدن آموزش عمومی و عدم رعایت حقوق بدیهیشان مانند تأمین اجتماعی و درآمد آبرومندانه معترض باشند و دانشآموزان دیروز آنان، با سکوت از کنارشان بگذرند؟ مگر میشود دانشجویان این کشور، محرومیتهای سیستان و بلوچستان، بیخانمانی زلزلهزدگان کرمانشاه، هوای مردمکُش خوزستان و مظلومیت مردم دهونک تهران را ببینند و صرفاً نظارهگر باشند؟ مگر میشود آثار سوء خصوصیسازیهای افسارگسیخته و تجاریسازی تمامی ابعاد حیات اجتماعی، از جمله دانشگاه را دید و دم برنیاورد؟
اما نمیدانیم چرا این ابراز نگرانیهای دانشجویان نسبت به بحرانهای روزافزون کشور، جز به زبان ارعاب پاسخ داده نمیشود! نمیدانیم چرا پاسخ انتقادها به ناکارآمدی و فساد مدیران، به جای عزل و تغییر ایشان، توقیف و تعطیلی نشریات دانشجویی و برخورد با دانشجویان است! نمیدانیم چرا برخی مدیران غیردانشگاهی دانشگاهها، هر روز پای نشریات دانشجویی بیشتری را به کمیتههای ناظر بر نشریات و انضباطی و حراست میکشانند! نمیدانیم قرار است از صدور احکام توقیف نشریات و یا احضار و بازخواست آنها توسط نهادهای امنیتی و قضایی چه دستاوردی برای نظام و کشور به دست آید! نمیدانیم چرا هر روز باید دانشجویان جدیدی به دلیل اعلام همبستگی با اعتراضات منطقی و آرام دانشجویی محاکمه شوند! نمیدانیم چرا بعضی نیروهای امنیتی در تلاشند که دانشجویان را از پیگیری مطالبات عمومی جامعه دور نگه دارند و مانع ایجاد پیوند میان دانشجو با بدنهی مردم میشوند! مگر دانشجویان از همین مردم نیستند و مشکلاتشان جدای از مشکلات مردم است؟ پس چرا برخی دولتمردان و اصحاب قدرت، ناتوانی خود را در حل معضلات کنونی با تشدید برخوردها و گسترش فضای بیاعتمادی پاسخ میدهند؟
آقای روحانی
بهخوبی میدانید دستاورد این عدم پاسخگویی به مطالبات اجتماعی، چیزی جز خشونت و تباهی بنیانهای مدنی و اجتماعی جامعه نخواهد بود. نتیجهی این نوع مواجههی اقتدارگرایانهی سطوح مختلف قدرت با خیل اعتراضهای مردمی، قطعاً فروپاشی همبستگی اجتماعی، عمیقتر شدن بحرانهای اجتماعی، سربرآوردن نسلی استبدادزده و سرخورده، بیاعتمادی دلسوزان این کشور و بسترسازی برای سودجویان و دشمنان این مرز و بوم است.
در یک کلام؛ آقای روحانی، بههوش باشید که اگر در این نوع مقابلهی دولت و حاکمیت با جمهور مردم تجدیدنظر نشود متأسفانه نتیجه چیزی جز نابودی ایران و تمامیت ارضی آن نخواهد بود.
آقای رئیسجمهور
بهخوبی میدانید که حضور شما در جایگاه ریاست جمهوری، نتیجهی حمایت دانشجویان و فعالان مدنی است که اگر این حمایتها را نداشتید هرگز چنین جایگاهی به دست نمیآمد. این نامه، صدای هشدار آخرین نسل دانشجویانی است که به شما اعتماد کردند. اقشار مختلف جامعه خصوصاً دانشجویان از شما درخواستی جز تأمین حقوق انسانی اولیهی همهی افراد جامعه ندارند. میزان، نظر و رأی مردم است؛ باید به مردم بازگردید.
رئیسجمهور حقوقدان
تأمین اجتماعی، اشتغال، کسب درآمد مناسب، برگزاری اجتماعات و راهپیماییها، آموزش رایگان، تشکلیابی آزادانه، دسترسی برابر به موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، آزادی عقیده و بیان، سرپناه، بهرهمندی از حقوق مساوی و حمایت یکسان قانون از تمامی شهروندان، همگی از زمره حقوقی است که در اصول ۳، ۱۴، ۱۹، ۲۰، ۲۴، ۲۳، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰ و ۴۳ قانون اساسی آمده است؛ معلمان، کارگران، دانشجویان و دیگر اقشار معترض جامعه، مطالبهای جز اجرای قانون اساسی ندارند؛ پس تا دیر نشده به قانون اساسی بازگردید و حقوق از دست رفتهی مردم و زیست پایمالشدهی طبقات پایین جامعه را بهبود ببخشید.
محل ۵۰۰ امضاء با ذکر نام و نام خانوادگی، نام دانشگاه، نام نشریه و سمت در نشریه