Search
Close this search box.

نمونه ای دیگر از نقض حقوق شهروندی

برای مطالعه این موضوع بر روی لینک ادامه مطلب کلیک کنید.

با تاسف بسیار نمونه ای دیگر از نقض حقوق شهروندی و بلکه حقوق انسانی برای عده ی کثیری از جوانان ایرانمان به وجود آمده.از شما میخواهم دقایقی از وقت گران قدرتان را برای شنیدن مشکلات جوانی ایرانی اختصاص دهید.از آن جایی که معتقدم این حق مسلم هر فرد است که در برابر نقض حقوق شهروندی خود اعتراض کنند و جواب بخواهند، سعی در این دارم تا به یاری هموطنان عزیز خود ، برای احقاق حقوقی که سال هاست از عده ی زیادی سلب شده قدم بردارم تا شاید گوش ها شنوا گردد و نظام جمهوری اسلامی ایران قبول کند مباحث و مسائل اعتقادی و مذهبی ربطی به حقوق شهروندی ندارد.

اینجانب " الست احمدی ایولی" ساکن شهر ساری ، جوانی ۱۸ ساله هستم که یکی از داوطلبین کنکور سراسری سال  ۸۶ بوده ام اما متاسفانه علی رغم این که نتیجه ی انتخاب رشته ها مشخص شده و دوستانم برای ثبت نام در دانشگاه ها آماده می شوند ، بنده هنوز کارنامه ی آزمون خود را دریافت نکرده ام.

 برای گرفتن کارنامه ام اقدامات لازم را نیزانجام داده ام. ابتدا به سازمان سنجش مشکین دشت کرج و بعد از آن به سازمان سنجش کریم خان زند تهران مراجعه کردم. از آن جایی که مسئولین محترم سازمان سنجش دلیل قرار نگرفتن کارنامه ام بر روی سایت را بی هیچ شکی بهائی بودن من دانستند و فرمودند دستور از مقامات بالا صادر شده  و کاری از دستشان ساخته نیست ، تصمیم گرفتم نامه ای  به کمیسون اصل نود و کمیسیون امنیت ملی بنویسم و ضمن شرح مشکل پیش آمده خواستار رفع هر چه سریع تر آن شوم. نامه هایم را شخصا به دبیر خانه مجلس تحویل دادم و امید وار بودم که طبق اصل نود قانون اساسی (هركس شكايتي از طرزکار مجلس يا قوه مجريه يا قوه قضائيه داشتهباشد، ميتواند شكايت خود را كتباً به مجلس شوراي اسلامي عرضه كند، مجلس موظف است به اين شكايت رسيدگي كند و پاسخ كافي از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتيجه را اعلام نمايد و در مواردي كه مربوط به عموم باشد و به اطلاع عامه برساند) ، نمایندگان محترم مجلس اقدامی به عمل آورند ولی با این که بیش از سه هفته ازآن زمان می گذرد، هیچ گونه پاسخی دریافت نکرده ام و تماس های تلفنی ام برای پیگیری نامه ها نتیجه ای نداشته است. جالب آن که مقامات بالاتر هم از دادن هر گونه پاسخی خود داری می کنند. به راستی چه کسی باید جواب گو باشد؟

با تحقیقاتی که در این مدت برای پیدا کردن راهی برای حل این مشکل انجام دادم ، متوجه شدم دلیل محروم شدن جوانان بهائی از تحصیلات دانشگاهی در طول این سال ها مصوبه ای است در شورای عالی انقلاب فرهنگی که توسط حجّتاﻻسلام سیّد محمّد گلپایگانی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سال ۱۳۶۹ امضا و به تأیید آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، رسیده است و حتی با این که مخالف قوانین اساسی کشورمان مبنی بر یکسان بودن امکانات تحصیل برای همه است (اصل سوم، اصل چهاردهم، اصل نوزدهم، اصل بيستم، اصل سيام) ، همچنان دلیلی است برای این که بار دیگر صد ها تن از جوانان پر شور این مملکت که تنها نیتشان خدمت به نوع بشر علی الخصوص ایرانیان است، تنها به علت متفاوت بودن عقایدشان از تحصیلات دانشگاهی که از حقوق مسلم هر شهروند است، محروم شوند.

آیا این ظلمی آشکار بر گروهی از شهروندان ایرانی نیست ؟

حال من و امثال من که سال ها برای رسیدن به این مرحله از زندگی خود هزینه مالی ، وقت  و انرژی  صرف کرده ایم به کدامین جرم ناکرده از حق طبیعی و انسانی خود محروم می شویم؟

تا به کی؟

چند نسل باید قربانی این بی عدالتی شوند ؟

بر گرفته از وبلاگ کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان