مردم ایران به آقای شیخ مهدی کروبی به چشم یک مجتهدمجاهد مینگرند. چرا؟ چون او سرگرم “افضل الجهاد” است. افضل الجهاد نیز عبارت است از گفتن حق در برابر حکمران جائر و ستمخو. حال شما نیز برخیزید و دست ازهمگامی با پیروان فکری مکتب “حجتیه” بشوئید، و در شمار مقلدان حضرات آیات عظامی مانند منتظری و صانعی و بیات زنجانی به صف این مجاهدت بپیوندید و در این ماه مبارک رمضان یکی از عَلَمداران مصاف “افضل الجهاد ” گردید
جناب آقای احمد توکلی
با احترام
نامه اخیر سرکار به جناب حجت الاسلام شیخ مهدی کروبی موجب نهایت تعجب و حیرت عموم ایراندوستان و معتقدان به اصول انسانیت و شرافت گردید. اگرچه این روزها هرکسی دست به تعرض و سنگ اندازی به ساحت شریف انسانیت و مدافعان ارزش انسانیت میزند، اما چنین نامه ای از خامه سرکار – با لحنی تهدید آمیز و بدور از هرگونه واقع بینی- مایهء افسوس و أسف بسیار شد
آقای عزیز
شما از چاه ویل سخن گفته اید. گفتنی درباره چاه ویل نیز بسیار است، چون شما خودتان از زیر وبم و چمّ و خمّ این چاه ویل آگاهی دارید، نیازی به تذکار مجدد مختصّات آن نیست. شما مهارت را در این میدانید که افراد در لبه چاه ویل راه بروند، اما به شیوه بندبازان ماهر خودرا از سقوط به این ورطه پاس دارند، اما چه میکنید با اصل اساسی “انّ افضل الجهاد کلمه الحق عند حاکم الجابر”؟
آقای عزیز
اگر انقلاب ایران، یک انقلاب بلشویکی بود و سیستم حاکم بر ایران نیز مدعی اعتقاد به توحید و عدل ونبوت و عدالت و امامت نبود، شاید از ارتکاب بغی فاحش باکی نمیداشت، اما دعوی اعتقاد به اصول اسلام و تشیع این سیستم را در طول این سی سال گذشته مداوماً در معرض یک تضاد درونی قرار داده که امروز مانند دملی کهنه سر باز کرده است. بازشدن این قرحه تابع نوامیس طبیعی و امری قانونمند است، کار کروبی و موسوی و حزب مشارکت و کارگزاران و یا به گفته مدیران بی تدبر کار ایادی شرق و غرب نیست. یک سیب وقتی مراحل شکوفگی و نورسی را پشت سر گذاشت نهایتاً از شاخه جدا میشود و به زمین میفتد. پس شما با تهدید با کروبی سخن نگوئید و او را حواله به فضای سی سال پیش نکنید. امروز سی سال است که این قرحه در حال تحول بوده تا الحال، به حالت انفجار رسیده
آقای عزیز
من مانند بسیاری دیگر از هموطنانم پیرو آئین تشیع هستم، اما به امام زمانی که “مهدی جون” نام دارد و شخص بیسواد و بیفرهنگی با “وزن مخصوص” زیر صفر مطلق برایش “دروغنامه ای گزافه” به نام “رنجنامه” مینویسد، باور ندارم. امام زمان مورد اعتقاد من و شاید قریب به اتفاق هموطنان شیعه مذهبم “اسباب بازی” سیاستبازان نیست. اما از شما عجبم می آید که چه عاملی شما را به سکوت در برابر این همه توهین به ساحت امام زمان عج و لگدمال کردن همه ارزشهای فرهنگ شیعی وادار کرد و اکنون که یک نفر دهان باز کرده تا نغمه برحقی ادا کند ، اورا با رطب و یابس بافیهای بیمعنا به سکوت دعوت میکنید
آقای عزیز
برادر من در شمار قربانیان مظلوم سال شصت و هفت است. او نه مجاهد بود ونه چریک مخفی! به هیچ یک از سازمانهای زیرزمینی هم وابسته نبود نه در جنگ مسلحانه شرکت کرده بود، نه مال کسی را برده بود … او را و همسر اورا از یک خانه اجاره ای ربودند و در محبس انداختند و بعد از چندماه نیز همسر او را به پانزده سال زندان محکوم کردند، و خود او را همراه با برادر همسرش به جوخه تیرباران سپردند و بدن پاکش را در مدفنهای دسته جمعی در لاله زارخاوران مخفیانه درخاک نهادند، و اکنون نیز شنیده ایم که عَمَلهء جور، آن نقطه را خاکبرداری کرده اند که آثار جنایتهای علیه بشریت را پاک کنند. نمیدانم آن روز- هم شما و هم شیخ مهدی کروبی، به عنوان نمایندگان مجلس به این فجایع شوم وقوف یافتید، اما نغمهء تقبیحی از جانب شما به سمع کسی نرسید. تنها مردی که در آن روزهای منحوس شجاعت انتقاد شفاف و مردانه داشت حضرت آیت الله العظما منتظری بودند، که از روی اصولگرایی فریاد واسلاماو واانسانا سردادند؛ و امروز به پیروی از روش و منش ایشان حضرت حجت الاسلام شیخ مهدی کروبی دیوار سکوت را شکسته اند. برادر من، آن روز مانند چندین هزارنفر دیگر بدون جرم و گناه و بطور مظلوم و معصوم به شهادت سرخ رسید، تنها فرزند نوزادش ، یتیم و لطیم و آواراه ماند! اما پیروی از اصل “بندبازی برلبه چاه ویل” به بهانه حفظ مصلحت نظام!!- به شما اجازه نداد که در رثای انسانیت فریاد واأسفا سردهید.
آقای عزیز
امروز و در این شرایط افول و انحطاط مطلق، جا داشت که شما به انتقاد از خود قلم به دست میگرفتید و سکوت بیدلیل آن روز خود را از عوامل مهم ظهور رشد تباهی و فساد امروز در جامعه برمیشمردید. البته اگر امروز از آقای کروبی به علت دیرکرد بیست ساله در اتخاذ شیوه انتقادی و افشاگرانه انتقاد میکردید، انتقاد شما مسموع و مقبول بود.
آری، ایکاش ایشان هم مانند حضرت منتظری همان روز زبان به انتقاد میگشود، تا کارها امروز به این درجه از انحطاط نمیرسید و تنور تجاوز به دختر و پسر بیگناه مردم، و کشتار و شکنجه های بیرحمانه تا به این حد گرم نمیشد که از درون سردخانه ها اجساد بیجان را به خانواده های داغدیده تحویل بدهند.
اگر جایی برای ایرادگیری باشد آن است که چرا آن روز شیخ مهدی کروبی سکوت اختیار کرد، نه این که چرا امروز دیوار سکوت را شکسته است!! آن روز شیخ مهدی کروبی لب به انتقاد بازنکرد و این جای ایرادگیری دارد، اما امروز که بازکرده و این کار او شایسته قدردانی و تجلیل است شما بر او خرده میگیرد که چرا؟
ما از شما میپرسیم که چرا شما آن روز در برابر آن جنایات روشن سکوت کردید و به چه دلیل سکوت خود را امروزهم ادامه میدهید؟! مگرمرجع تقلید شما کسی در دایرهء محمدتقی مصباح یزدی است؟! آیا این همه شکنجه و اعتراف گیریهای استالینی و محاکمات ضدانسانی و تجاوزهای جنسی؛ و شکستن فک و دهان و متلاشی کردن جمجمه های عزیزان نوجوان؛ و برپایی قبروقیامت و انفردای و بدیوار بستن و به سقف آویختن و بخاک انداختن و کشتن؛ و تدفین شبانه جنازهء نازنیان در گورهای سرد و گمنام دستجمعی؛ و به امام زمان نامه دروغی نوشتن؛ و مدرک جعل کردن؛ و سندقلابی ساختن؛ وتقلب و تزویر کافی نیست تا وجدانهای خفته را بخود آورد و آنان را از مسیر “بندبازی” به صراط “افضل الجهاد” هدایت نماید؟!
آقای عزیز
امروز مصائب هولناکی بر اسلام و بر تشیع میرود. سالهاست که بزرگان دین مبین اسلام مورد حرمت شکنی مشتی عوام نادان قرار گرفته اند. امروز رساله مراجع تقلید بزرگواری مانند حضرت آیت الله العظمی صانعی از نمایشگاه قرآن سانسور میشود، و اگر سکوت یا حمایت از ظلَمه به بهانه حفظ نظام همچنان ادامه یابد، تردید نکنید که دیری بدرازا نخواهد کشید که قرآن کریم نیز دچار همین سانسور و تعطیلی خواهد شد.
آقای عزیز
مردم ایران به آقای شیخ مهدی کروبی به چشم یک مجتهدمجاهد مینگرند. چرا؟ چون او سرگرم “افضل الجهاد” است. افضل الجهاد نیز عبارت است از گفتن حق در برابر حکمران جائر و ستمخو. حال شما نیز برخیزید و دست ازهمگامی با پیروان فکری مکتب “حجتیه” بشوئید، و در شمار مقلدان حضرات آیات عظامی مانند منتظری و صانعی و بیات زنجانی به صف این مجاهدت بپیوندید و در این ماه مبارک رمضان یکی از عَلَمداران مصاف “افضل الجهاد ” گردید
با احترام مجدد
دکترسیدمصطفی آزمایش
دوم شهریورماه هشتادوهشت
منبع : www.insideofiran.com/fs/?p=19473