Search
Close this search box.

درسهایی از عاشورا (قسمت دوم)

از غدیر خم واعلام جانشینی حضرت امام علی(ع) تا روز عاشورا چگونگی و شیوه عملکرد ائمه(ع)و شیعیان حقیقی برای جلوگیری از تفرقه میان مسلمین قابل تأمل است.

 زیرا شیعه اعتقاد داشت که خلافت صوری (یاحکومت سیاسی) و امامت و پیشوائی دینی منحصراً بر اساس نص صریح از سوی پیامبر(ص)اختصاص به حضرت امام علی(ع)دارد و چون عملاً حکومت سیاسی در دست دیگران بود و این افراد بدنبال گسترش جهان اسلام بودند، امام(ع) تشخیص دادند که از حق خود گذشته و سکوت اختیار نمایند، زیرا درگیری داخلی باعث تضعیف جهان اسلام میشد و خلفای اولیه نیز چون به هر شکل ظاهر دین را رعایت می کردند و در امامت دینی امام علی(ع) جز در مواردی نادر دخالت نمی نمودند و در بسیاری از موارد از ایشان کسب تکلیف می کردند وضاهراً ضد یتی با رهبری  د ینی امام(ع) نداشتند، امام(ع) نیز؛ تنها زمانی که شرایط کاملاً مهیا گردید خلافت سیاسی را بر کل جهان اسلام پذیرفتند و شخصاً تمایلی بر این امر نداشتند .

شیعیان امام (ع)از اول عملاً دولت در دولت بوجود آورده بودند و امام را هم رهبر دینی و پیشوا و هم رهبر سیاسی و خلیفه بحق می دانستند.حاکمین هم (خلفا)که حقیقتاً می دانستند که خلافت حق علی (ع)است، سعی می کردند با ایشان و شیعیان مماشات کنند.امام علی (ع) و جانشین او امام حسن (ع) با بوجود آمدن شرایط به علت تقاضا و خواست مؤمنین و مسلمین، خلیفه و حاکم سیاسی شدند . جنگهایی نیز برای حفظ قدرت سیاسی اسلام انجام دادند.

عاشورا پایان این دوره است و نقطه عطف سیاست ائمه(ع) بود زیرا در این روز شیعه که تاکنون تقریباً در پرده ابهام بود عملاً اعلام موجودیت نمود.حاکم سیاسی (یزید)، پا از گلیم خود بیرون گذاشته تقاضای بیعت امام حسین (ع) با خود نمود و اساس درگیری و جنگ و مقاومت امام (ع)و شیعیان همین موضوع بود. زیرا یزید حاکمیت دینی امام و پیشوایی ایشان را می خواست و الا اگر منظور حکومت و قدرت سیاسی بود امام حتی حاضر به مهاجرت و تبعید سیاسی شد تا حقیقت امامت درامان باشد  وامام حسین (ع) با شهادت خود و یاران خود شیعه را یک مکتب و مذهب جدا از« اسلام حکومتی» اعلام نمودند. و به علت تغییر شرایط ،استراتژی تشیع را متغییر ساختند و اگر اندکی توجه کنیم می بینیم جزامام رضا (ع) که اجباراً به حکومت سیاسی دعوت شدند و ظاهراً مأمون با سیاست ایشان را ولیعهد خود نمود، هیچکدام از ائمه(ع) برای حکومت سیاسی  حرکتی انجام ندادند . حضرت سجاد(ع) با اینکه ظاهراً باید بد نبال جنگ و انتقام و خونخواهی پدروخانواده اش باشد مؤمنین را عموماً به بعد امامت و ولایت خود خوانده و در جهت قوت مکتب و راه شیعه و تربیت مؤمنین جدا از حکومت بظاهر اسلامی دعوت مینمود.

  ادامه دارد