Search
Close this search box.

پيام مهم آيت الله منتظری به مراجع تقليد، علما و حوزه‌های علميه

Image

حضرت آيت الله العظمي منتظري در پيامي به مراجع تقليد از آن ها خواسته كه در مقابل كارهاي خلاف به نام دين سكوت نكند. درقسمت هاي از اين پيام آمده است"‏در چنين وضعيتی مسئوليت مراجع محترم و روحانيت شيعه سنگين تر‏ ‏خواهد بود; زيرا علاوه بر وظايف عمومی آنان که لازمه رشته تخصصی‏ ‏آنان و توجه مردم به روحانيت و مرجعيت است ، وظيفه دفاع از حيثيت‏ ‏مذهب و تطهير دامن آن از کارهای خلافی که حاکميت به نام مذهب انجام‏ ‏داده و می‎دهد نيز بر عهده آنان خواهد بود" 

 پيام مهم آيت الله منتظری به مراجع تقليد، علما و حوزه‌های علميه: در مقابل کارهای خلاف به نام دين و مذهب، سکوت نکنيد                                                                                                     

حضرت آيت الله العظمي منتظري در پيامي به مراجع تقليد از آن ها خواسته كه در مقابل كارهاي خلاف به نام دين سكوت نكند. درقسمت هاي از اين پيام آمده است"‏در چنين وضعيتی مسئوليت مراجع محترم و روحانيت شيعه سنگين تر‏ ‏خواهد بود; زيرا علاوه بر وظايف عمومی آنان که لازمه رشته تخصصی‏ ‏آنان و توجه مردم به روحانيت و مرجعيت است ، وظيفه دفاع از حيثيت‏ ‏مذهب و تطهير دامن آن از کارهای خلافی که حاکميت به نام مذهب انجام‏ ‏داده و می‎دهد نيز بر عهده آنان خواهد بود" متن اين پيام به نقل از پايگاه اطلاع رساني آيت الله العظمي منتظري به شرح زير است:
‏بسم الله الرحمن الرحيم ‏

‏عن رسول الله (ص ): " اذا ظهرت البدع فی امتی فليظهر العالم علمه …"‏
‏(الکافی ، ج ۱، ص ۵۴)‏

‏حضرات مراجع عظام تقليد و علمای اعلام قم ، نجف ، مشهد مقدس ،‏ ‏تهران ، اصفهان ، تبريز، شيراز و ساير بلاد اسلامی دامت برکاتهم

‏پس از سلام و تحيت ، اين جانب با توجه به شرايط جاری در کشور و‏ ‏مظالمی که هر روز شاهد آن هستيم و کارهای خلافی که به نام دين و‏ ‏مذهب تشيع انجام می‎شود شرعا خود را موظف می‎دانم از روی‏ ‏خيرخواهی و احساس خطر جدی نسبت به مصالح دين و کشور، و از باب‏ (و ذکر فان الذکری تنفع المومنين ) اموری را يادآور شوم :

‏ ‏
‏ ‏۱ – همه می‎دانيم که انقلاب ما يک انقلاب دينی و ارزشی بود و هدف‏ ‏اصلی از آن با تحمل آن همه مصيبت ها، سختی ها، تبعيدها، زندان ها و‏ ‏شکنجه ها، تنها تغيير اشخاص حقيقی حاکميت و تغيير صوری در بعضی‏ ‏امور جزئی نبود; بلکه مقصود حاکميتی بود که در تمام عرصه ها به عقائد،‏ ‏اخلاق و احکام شرع مبين پايبند بوده و معتقد و عامل به آنها باشد; و در‏ ‏پرتو آن حاکميت ، ايمان ، مکارم اخلاق ، عدالت و آزادی از استبداد و‏ ‏خفقان ، محقق شده ، حقوق اقشار مختلف مردم تأمين گرديده و مظالم و‏ ‏تجاوز به حقوق آنان ريشه کن شود، و ملت ما از اين جهات احساس‏ ‏راحتی و آسايش نمايد و در مقابل ساير ملتها سربلند و الگوی تحقق‏ ‏عدالت ، عزت ، کرامت و ارزشهای انسانی باشد. هدف اين نبود که فقط‏ ‏نام و نشان و شعارها تغيير کند ولی عملا همان مظالم و انحرافات رژيم‏ ‏گذشته و تجاوزات به حقوق به شکل ديگری به عنوان حاکميت دينی و‏ ‏ولايت فقيه جريان پيدا کند.

‏اين جانب که همه می‎دانند مدافع سرسخت حاکميت دينی و از پايه گذاران‏ ‏ولايت فقيه – البته نه به شکل مرسوم فعلی ، بلکه به گونه ای که مردم او را‏ ‏انتخاب نمايند و بر کارهای او نظارت داشته باشند – بوده ام و در راه تحقق‏ ‏آن در بعد علمی و عملی تلاش زيادی نموده ام ، اکنون در مقابل مردم آگاه‏ ‏ايران به خاطر ستم هايی که تحت اين نام و عنوان بر آنان می‎رود احساس‏ ‏شرمندگی کرده و خودم را در پيشگاه خداوند بزرگ مسئول و در مقابل‏ ‏خون های ريخته شده شهدای عزيز و تجاوزات به حقوق مردم بيگناه‏ ‏مورد عتاب می‎بينم . بسياری از افراد با سابقه در انقلاب از طريق نامه ،‏ ‏ايميل و يا حضورا به من می‎گويند: حاکميت دينی که شما وعده آن را به‏ ‏مردم می‎داديد و ولايت فقيه را مجری آن می‎دانستيد و می‎خواستيد آن را‏ ‏به پا داريد همين است که امروز ما آن را مشاهده می‎کنيم ؟ در حالی که‏ ‏آنچه مشاهده می‎شود در واقع حکومت ولايت نظامی است نه‏ ‏ولايت فقيه .

‏ ‏ ‏۲ – حضرات مراجع و علمای اعلام ، خوب می‎دانند که در طول تاريخ‏ ‏پيوسته آنان ملجأ و پناهگاه مردم در مقابل تجاوزات و مظالم حکومت ها‏ ‏بوده اند، و اين افتخار را داشته اند که در مقابل حکومت های جائر و در‏ ‏کنار مردم و مدافع شريعت و حقوق اقشار ستم ديده باشند و در اين راه‏ ‏صدمات و محروميت هايی را متحمل شده اند. جزاهم الله عن الاسلام خير‏ ‏الجزاء.

‏ ‏البته پس از پيروزی انقلاب ، متأسفانه اين سابقه درخشان و نورانی به‏ ‏واسطه اعمال خلافی که در حکومت انجام گرفت و چه بسا روحانيت هم‏ ‏در آن نقش نداشت ولی به علت کوتاهی در نهی از منکر در معرض تحول‏ ‏و خطر جدی قرار گرفت و با دور شدن از اخلاق و گاه در عمل با تحکيم‏ ‏تئوری "هدف وسيله را توجيه می‎کند" انحراف در مسير انقلاب و دور‏ ‏شدن از اهداف اوليه آن ، آغاز و اين خطر جدی تر شد تا آنجا که امروز با‏ ‏تأسف بايد گفت به پايگاه معنوی و مردمی روحانيت و مرجعيت و به تبع‏ ‏آن به اسلام و مذهب که به طور سنتی متکی به روحانيت و عجين با آن‏ ‏بوده و از آن راه ترويج می‎گرديده ، ضربه زيادی وارد شده است که معلوم‏ ‏نيست چگونه و چه زمانی قابل جبران می‎باشد!

‏ ‏عجين بودن مذهب و عالمان و متخصصان دينی که امری مقبول و معقول و‏ ‏مورد تأييد مردم مسلمان است موجب شده است که هر آسيب وارد بر‏ ‏روحانيت ، قهرا متوجه اسلام و مذهب نيز باشد.

‏ ‏در چنين وضعيتی مسئوليت مراجع محترم و روحانيت شيعه سنگين تر‏ ‏خواهد بود; زيرا علاوه بر وظايف عمومی آنان که لازمه رشته تخصصی‏ ‏آنان و توجه مردم به روحانيت و مرجعيت است ، وظيفه دفاع از حيثيت‏ ‏مذهب و تطهير دامن آن از کارهای خلافی که حاکميت به نام مذهب انجام‏ ‏داده و می‎دهد نيز بر عهده آنان خواهد بود; زيرا کارهای خلاف شرعی که‏ ‏خلاف اهداف اوليه انقلاب هم می‎باشد و به نام دين و مذهب انجام‏ ‏می‎گيرد از مصاديق بارز بدعت است . بدعت منحصر به تشريع و وارد‏ ‏کردن رسمی حکم غير دينی در دين نيست ، بلکه شامل هر کار خلاف‏ ‏شرعی که به نام شرع و مذهب انجام گردد نيز خواهد بود.

‏ ‏در آيه ۷۱ سوره توبه می‎خوانيم : (والمومنون والمومنات بعضهم‏ ‏اولياء بعض ، یأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر) به مقتضای‏ ‏جمع محلی به الف و لام استغراق ، همه مومنين و مومنات نسبت به‏ ‏يکديگر در حد امر به معروف و نهی از منکر ولايت دارند; پس علماء‏ ‏اعلام به طريق اولی دارای اين ولايت می‎باشند و نبايد ساکت باشند. و‏ ‏در وصيت مولا اميرالمومنين (ع ) می‎خوانيم : "لا تترکوا الامر بالمعروف‏ ‏والنهی عن المنکر فيولی عليکم شرارکم ثم تدعون فلا‏ ‏يستجاب لکم " (نهج البلاغه ، نامه ۴۷) ترک امر به معروف و نهی از منکر‏ ‏و بی تفاوت بودن مردم در برابر کارهای خلاف ، طبعا موجب سلطه اشرار‏ ‏است و دعاء فقط دردی را دوا نمی کند.

‏ ‏
‏ ‏۳ – با توجه به آنچه گفته شد متذکر می‎شوم : حوادث و فجايع ماههای اخير‏ ‏که پس از انتخابات رياست جمهوری در کشور و در مرئی و مسمع‏ ‏حضرات مراجع و علمای محترم رخ داد زنگ خطری است برای روحانيت‏ ‏و مرجعيت . در اين حوادث حق کشی ها، ظلم ها، تخلفات فراوان به نام دين‏ ‏و با تأييد بخش اندکی از روحانيون حکومتی و وابسته انجام شد و به‏ ‏دنبال آن ، اقشار وسيعی از مردم معترض طبق حق شرعی و قانونی و بر‏ ‏اساس اصل بيست و هفتم قانون اساسی با انتخاب مسالمت آميزترين راه ،‏ ‏اعتراض خود را به حاکميت ابلاغ کردند و حاکميت به جای اين که به ندای‏ ‏حق طلبانه مردم پاسخ مثبت و معقول دهد و درصدد تأمين حقوق تضييع‏ ‏شده آنان برآيد جمعيت چند ميليونی را آشوبگر و اغتشاشگر و عوامل‏ ‏بيگانه ناميد و به بدترين وضع و با خشونت کامل مردان و زنان بی دفاع را‏ ‏مورد ضرب و شتم و سرکوب قرار داد و عده زيادی را بازداشت و گروهی‏ ‏را در خيابانها و عده ای را در زندان های مخوف به شهادت رساند.

‏ ‏عجب اين که حاکميت با تکيه بر نيروی نظامی و انتظامی و کشيدن اسلحه‏ ‏بر روی مردم بی پناه و بی سلاح آنان را شهيد و يا زندانی نموده ولی در‏ ‏نهايت مردم را محارب ناميدند. خود بحران ايجاد کرده و نظام را به‏ ‏مخاطره انداخته ولی مردم و پايه گذاران نظام را اغتشاشگر و مخالف‏ ‏نظام می‎نامند.

‏ ‏همزمان با سرکوب مردم ، تعدادی از فعالان سياسی و نخبگان کشور که هر‏ ‏کدام از آنان سال ها در جمهوری اسلامی خدمات با ارزشی داشته اند را‏ ‏بازداشت و با طرح های از پيش تعيين شده بر خلاف شرع و قانون ، شروع‏ ‏به پرونده سازی و گرفتن اعترافات دروغ و سپس نمايش آنها در‏ ‏دادگاههای فرمايشی غير شرعی و غير قانونی نموده و در نتيجه آئين‏ ‏قضايی اسلام را مورد مسخره جهانيان قرار داده است ; و به جای مجازات‏ ‏جدی آمران و عاملان آن همه جنايت ، فقط با وعده دادن مجازات آنان ،‏ ‏همچون وعده بر مجازات آمران و عاملان قتل های زنجيره ای ، به‏ ‏بازداشت افراد خدمتگزار ديگر و فشار بر دو کانديدای محترم‏ ‏حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ مهدی کروبی و جناب آقای مهندس‏ ‏ميرحسين موسوی – دام توفيقهما و حفظهما الله تعالی – و بستن دفاتر و‏ ‏روزنامه های آنان و بازداشت همفکران و همکاران معزز آنان و متهم‏ ‏نمودن افراد صديق و خدوم در رسانه های وابسته حکومتی نموده و حتی‏ ‏از جايگاه مقدس نماز جمعه به امور واهی و دروغ همچنان ادامه می‎دهند‏ ‏که نهايت اين روند موجب تخريب بيشتر اعتقاد مردم به روحانيت و‏ ‏مرجعيت شيعه و اسلام عزيز خواهد شد.

‏ ‏در چنين شرايطی است که مردم مسلمان ما از امثال حضرات مراجع و‏ ‏علمای محترم و اين حقير انتظاراتی دارند که با توجه به وظيفه سنگينی که‏ ‏شريعت مقدسه بر دوش عالمان دينی قرار داده است و نيز مسئوليت سنتی‏ ‏و تاريخی مرجعيت و روحانيت انتظار بجايی است . مردم می‎گويند: اين‏ ‏ظلم ها و حق کشی ها و بدعت ها اگر خلاف اسلام است ، چرا مراجع محترم و‏ ‏علمای دين که حافظ دين و مذهب و حصن اسلام و شريعت و مدافع حقوق‏ ‏مردم و مبين احکام شريعت و از جمله امر به معروف و نهی از منکر و‏ ‏اظهار مخالفت با خلاف ها و بدعت ها هستند، در مقابل اين همه بدعت ها و‏ ‏کارهای خلافی که به نام دين و مذهب انجام می‎شود به پيروی از دستور‏ ‏پيامبر اسلام (ص ) اظهار علم و مخالفت صريح با بدعت ها نمی کنند؟ و آيا‏ ‏اين همه مظالم و حق کشی ها و جنايات از بيرون آوردن خلخال از پای يک‏ ‏زن يهودی توسط سربازان معاويه کمتر است که مولای متقيان حضرت‏ ‏علی (ع ) فرمود: اگر مرد مسلمانی از غصه آن بميرد نبايد ملامت شود؟!‏ (نهج البلاغة ، خطبه ۲۷). به يقين حضرات مراجع و علمای محترم قلبا از اين‏ ‏منکراتی که به نام دين و مذهب انجام می‎شود نگران و ناراحت می‎باشند‏ ‏و بعضا اقداماتی نيز نموده اند، اما آيا با توجه به مفاد حديث شريف نبوی‏ ‏که اظهار علم را واجب دانسته ، اين مقدار کفايت می‎کند؟

‏ ‏ ‏۴ – حضرات مراجع محترم به قدرت و نفوذ کلام خود در حاکميت توجه‏ ‏دارند و خوب می‎دانند که حاکميت در حفظ مشروعيت خود به آنان نياز‏ ‏دارد و از اين رو اينک آنان را هرچند به حسب ظاهر به رسميت می‎شناسد‏ ‏و از آنان ترويج می‎کند، و نيز می‎دانند که حاکميت از سکوت آن حضرات‏ ‏در قبال کارهای خلاف خود بهره برداری می‎کند، پس آيا سزاوار است در‏ ‏امور مهمه ای که به حيثيت و آبروی دين و مذهب و تأمين حقوق اقشار‏ ‏عظيمی از مردم و نيز دينداری و حفظ اعتقادات مذهبی جوانان مربوط‏ ‏است سکوت کرده به نحوی که بين مردم چنين تلقی شود که خدای ناکرده‏ ‏مراجع و روحانيت موافق و مويد کارهای خلافی هستند که به گوشه ای از‏ ‏آنها اشاره شد؟
‏ ‏ ‏در خاتمه يادآور می‎شوم : اين جانب هنوز از اصلاح امور مأيوس نشده ام‏ ‏و به نظر می‎رسد مراجع عظام تقليد می‎توانند ترتيبی دهند تا با راهنمايی‏ ‏و ارشاد آنان و با همفکری با دو کانديدای محترم رياست جمهوری و‏ ‏نمايندگان عاقل و معتدل و کارشناس متدين و امين از طرف نظام ،‏ ‏راههای برون رفت از اين بحران بزرگ را که برای جمهوری اسلامی و‏ ‏مشروعيت آن پيش آمده است بررسی کرده تا آنچه را مصلحت ديدند‏ ‏صادقانه با اشراف حضرات مراجع مورد عمل قرار گيرد. و بالاخره‏ ‏حاکمان ، سياست يک بام و دو هوا و به کيش خود خواندن و طرد کردن‏ ‏ديگران را نه به طور موقت ، بلکه برای هميشه رها کنند و مردم را که‏ ‏صاحبان اصلی حکومتند از روی صدق و به دور از شعار ارج نهند و آراء‏ ‏آنان را مورد نظر و عمل قرار دهند و اسلاميت و جمهوريت حقيقی و‏ ‏عدالت واقعی را اجرا نمايند. برای انسان اقرار به اشتباه ننگ نيست ، زير‏ ‏بار حق نرفتن ننگ است .

‏ ‏عظمت اسلام و مسلمين و عزت و کرامت مردم ايران و سلامتی و توفيق‏ ‏بيشتر شما را از خداوند بزرگ مسألت دارم .

‏۲۳ رمضان المبارک ۱۴۳۰ – ‏۱۳۸۸/۶/۲۲‏‏
‏قم المقدسة – حسينعلی منتظری