Search
Close this search box.

نامه سرگشاده سید مصطفی آزمایش به عزت الله سحابی

مردم قتل عامهای سالهای شصت و شصت و هفت را از یاد نبرده اند

جنبش راه سبز (جرس): سیدمصطفی آزمایش در نامه ای سرگشاده خطاب به عزت الله سحابی ، با اشاره به نامه اخیر سحابی به “هموطنان خارج از کشور” نوشت: تقاضای عمومی آن است که چنین نامه های خردمندانه ای را برای “راهنمایی خشونت طلبان” که هر روزه با انواع و اقسام وسایل سرگرم دفع خردمندان هستند نیز انشا فرمایید.

به گزارش خبرنگار جرس، سید مصطفی آزمایش در این نامه با بیان اینکه “مردم قتل عامهای سالهای شصت و شصت و هفت را از یاد نبرده اند” از سحابی پرسیده است: آیا شما تضمین دارید که اگر مردم ساکت شوند فردا آنان را به سرنوشت شهیدان و قربانیان سالهای پیشین دچار نکنند؟

وی تصریح کرده است: اشکال کار در آنجا است که این آقایان فقط در حرف و سخن مردم را گوساله و بزغاله نمیخوانند، در عمل با آنها رفتاری میکنند که فقط با گوساله و بزغاله میتوان کرد. به مردم میگویند مهم این نیست که شما به چه کسی رأی داده باشید یا نداده باشید. شما علف خودتان را چرا کنید. ما میگوییم و تعیین میکنیم که رای شما به چه کسی بوده یا نبوده. اینجاست که جا دارد سرکار با قلم شیوای خود نامه ای به اصحاب قدرت بنویسید و به آنها یادآور شوید که اگرچه “انقلاب نه ممکن است نه صلاح”، اما گهگاه برخی ندانم کاریها و “خودزنیها” شرایطی را بوجود میآورد که “هر غیرممکنی ممکن میشود”! چرا از تجربه های تاریخی قلدران و ابرقدرتها درس نمیگیرید؟

متن کامل نامه سید مصطفی آزمایش به عزت الله سحابی که در اختیار جرس قرار گرفته بدین شرح است:

با تشکر از جناب آقای مهندس عزت الله سحابی عزیز

نامه اخیر سرکار به “هموطنان خارج کشور ” که در ادامه مطلب دیگری نوشته شده حاوی مطالب بسیار ارزنده است.

از حس پیگیری و صمیمت سرکار ، همه آزادگان قدردانی میکنند.

در عین حال تقاضای عمومی آن است که چنین نامه های خردمندانه ای را برای “راهنمایی خشونت طلبان” که هر روزه با انواع و اقسام وسایل سرگرم دفع خردمندان هستند نیز انشاد فرمایید.

این روزها به نظر میرسد که جناح افراطگرا در میان خشونت طلبان، خیالات تازه ای در سر دارد. یعنی بعد از ترور مرحوم شهید نازنین علی موسوی ، حال در مطبوعات زنجیره ای وابسته به خود دست به داغ کردن تنور شایعات نسبت به آقایان رفسنجانی و کروبی و موسوی زده اند. ان چنان که روزنامه جمهورى اسلامى انتشار سازمان يافته شايعاتى درباره سلامتى اكبر هاشمى رفسنجانى را مورد توجه قرار داده و نوشته « بازار شايعات اين روزها داغ است.
از اولين ساعات صبح ديروز شنبه شايعه سكته آيت الله هاشمى رفسنجانى بر سر زبان ها افتاد و آنقدر گسترش يافت كه يكى از اعضاى دفتر ايشان اقدام به تكذيب آن كرد. اين شايعه درحالى به راه انداخته شده بود كه آقاى هاشمى رفسنجانى پيش از ظهر ديروز جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام را اداره مى كرد. همين محافل طى روزهاى گذشته شايعاتى نيز درباره آقايان كروبى، خاتمى و موسوى بر سر زبان ها انداخته بودند كه صحت نداشت..

طبیعی است که اعلام خطر روزنامه جمهوری اسلامی به مدیریت حجت الاسلام مسیح مهاجر را باید جدی گرفت. فرض را بر آن بگذاریم که همین امروز اصحاب جنبش سبز با لبیک گفتن به پیام سرکار، دست از کنش های اجتماعی خود بردارند و به گوشه ای بروند. آیا شما میتوانید از آقای جنتی و خاتمی و روح الله حسینیان و بادامچیان و طائب و ذوالنور و رئیسی … تضمینی برای سلامتی آنان بگیرید؟

مردم قتل عامهای سالهای شصت و شصت و هفت را از یاد نبرده اند. قتل عام اشخاصی که نه در کنج خانه هایشان، بلکه در کنج سلولهای زندان بودند و بیجرم و بیجنایت – به اتهام داشتن “عقیده” متفاوت – هفتصدنفر هفتصدنفر به جوخه اعدام سپرده شدند. آیا شما تضمین دارید که اگر مردم ساکت شوند فردا آنان را به سرنوشت شهیدان و قربانیان سالهای پیشین دچار نکنند؟
مردم آرامش طلبند. مردم چماق و چاقو و قمه و شمشیر و هفت تیر و تفنگ و موتور و ماشینهای زره پوش و هلیکوپتر و نیروهای اموزش دیده تحت امر ندارند. انها دانش اموز و دانشجو و کارمند و کارگر هستند. اهل سلمند. در روایت آمده که “سلمٌ لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم” حال این آقایان قضیه را برعکس کرده و “حرب لمن سالمکم” شده اند. آقای رئیسی معاون اول قوه قضائیه میگویند جوانی که سنگ در دست دارد مصداق “شاهراً بالسیف” است و محارب و واجب الاعدام شمرده میشود!! شما با میزان و مقیاس نظر فقهای امامیه نظر آقای رئیسی را نقد بفرمایید؟!

این آقایان افراطی مثل روح الله حسینیان و بادامچیان در مجلس شورا، و همفکرانشان در سایر ارکان،درجستجوی وحدت و ائتلاف نیستند. به دنبال تعمیق اختلاف و اتلاف فرصت و شعله ورترکردن حریق اند.

نامه مهندس موسوی مورد تجلیل عموم خردگرایان قرار گرفت. برعکس، افراطگرایانی مانند سردبیر کیهان ایشان به “عمرسعد” تشبیه کردند. درد برسر آن است که تیغ در دست طائب – ذوالنور و قلم در دست حسین شریعتمداری – قاسم روانبخش، و تریبون دست احمد خاتمی – احمدجنتی است. درد برسر ان است که مردم خواهان سلم و مسالمتند، اما افراطیون، مسالمت خواهان را بزغاله و گوساله و خس و خاشاک میشمرند.

پس بحث شما که میفرمائید” انقلاب نه ممکن است نه صلاح”، به صورت کلی درست است، اما مردم حتی اگر این اندرز شما را بپذیرند ، بازهم میکوشند تا به طرف مقابل بگویند ما گوساله نیستیم. ما بزغاله نیستیم. ما خس و خاشاک نیستیم
صیحت شما به مردم وقتی میتوانست موثر واقع شود که مردم به طرف مقابل میگفتند گوساله و بزغاله و خس و خاشاک. در آن صورت ، جا داشت شما به مردم، به آقا مهندس موسوی، به آقای کروبی ، به آقای صانعی بفرمائید به طرف مقابلشان نگویند گوساله و بزغاله. چون آنها عصبانی میشوند و خشونت میکنند. اما بحث بر سر آن است که مردم به طرف مقابلشان میگویند ما آدمیزادیم. گوساله نیستیم. ما انسانیم بزغاله نیستیم. ما بشریم خس و خاشاک نیستیم. اما طرف مقابل وقتی میشنود که مردم خودشان را آدم و انسان میشناسند عصبانی میشود و دست به خشونت میزند. انها را سرکوب میکند.

اشکال کار در آنجا است که این آقایان فقط در حرف و سخن مردم را گوساله و بزغاله نمیخوانند، در عمل با آنها رفتاری میکنند که فقط با گوساله و بزغاله میتوان کرد. به مردم میگویند مهم این نیست که شما به چه کسی رأی داده باشید یا نداده باشید. شما علف خودتان را چرا کنید. ما میگوییم و تعیین میکنیم که رای شما به چه کسی بوده یا نبوده. اینجاست که جا دارد سرکار با قلم شیوای خود نامه ای به اصحاب قدرت بنویسید و به آنها یادآور شوید که اگرچه “انقلاب نه ممکن است نه صلاح”، اما گهگاه برخی ندانم کاریها و “خودزنیها” شرایطی را بوجود میآورد که “هر غیرممکنی ممکن میشود”! چرا از تجربه های تاریخی قلدران و ابرقدرتها درس نمیگیرید؟

با احترام

سیدمصطفی آزمایش

سیزده دیماه هشتادوهشت