محدودیتها و سلب حقوق نهضت آزادی و اعضای آن، پس از استعفای دولت موقت، از همین جا آغاز گردید.
عبدالعلی بازرگان
نهضت آزادی ایران، ۴۸ سال پس از تأسیس، به دلیل فشارهای مستمر حاکمیت، بویژه وزارت اطلاعات، با بازداشت دبیر کل و برخی از اعضای فعال آن، در اوايل دی ماه جاری اجباراً متوقف گردید. پیش از این نیز در دوران شاه، این جمعیت به علت اعتراض به انقلاب سفید، با دستگیری رهبران، اجباراً تعطیل شده بود.
بنام خدا
نهضت آزادی ایران، ۴۸ سال پس از تأسیس، به دلیل فشارهای مستمر حاکمیت، بویژه وزارت اطلاعات، با بازداشت دبیر کل و برخی از اعضای فعال آن، در اوايل دی ماه جاری اجباراً متوقف گردید. پیش از این نیز در دوران شاه، این جمعیت به علت اعتراض به انقلاب سفید، با دستگیری رهبران، اجباراً تعطیل شده بود.
منظور از این نوشته، اشارهای به تاریخ نهضت آزادی ایران برای آشنائی جوانان و یادآوری سرگذشت آن برای هموطنان است، باشد دربررسی عملکرد و استقامت آن در برابر استبداد درسهائی برای آینده باشد.
نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ بوسیله مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله طالقانی پایهگذاری شد. هدف از تأسیس این جمعیت، مبارزه با استبداد و کسب آزادیهای اساسی مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و اسلامی بود. سابقه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اسلامی پایه گذاران این گروه به سال های ۱۳۲۰ و جریان نهضت ملی ایران در زمان مرحوم دکتر مصدق میرسید.
نهضت آزادی پس از اعلام موجودیت، مورد استقبال گسترده مردم، به ویژه دانشجویان قرار گرفت. در بهمن ماه سال ۱۳۴۱ نهضت با انتشار بیانیهای به تحلیل شرایط ایران و محکوم ساختن “انقلاب سفید” پرداخت و متعاقب صدور بیانیه مذکور، حکومت شاه رهبران نهضت، از جمله مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی، دکتر سحابی و مهندس سحابی را بازداشت و در دادگاه نظامی به زندانهای طولانی محکوم کرد. با جلوگیری از فعالیتهای نهضت در داخل کشورو غیر قانونی اعلام کردن آن، فعالیت نهضت در خارج از کشور (اروپا و آمریکا) با همّت آقایان: دکتر ابراهیم یزدی، دکتر مصطفی چمران و دکتر علی شریعتی تا آستانه انقلاب اسلامی ادامه یافت.
این اعضاء با همکاری در انتشار روزنامههای: “ایران آزاد” و “راه مجاهد”، به آگاه ساختن جوانان و دانشجویان خارج از کشور پرداختند و نقش مؤثری ایفا کردند.
شادروان دکتر شریعتی در اواسط دهه ۱۳۴۰به وطن بازگشت و با فعالیتها و سخنرانیهایش دردانشگاهها و حسینه ارشاد، بذر انقلاب در سراسر ایران زمین پاشیده شد و به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ منتهی گردید. شرح فعالیتها ،اطلاعیه ها و بیانیههای نهضت در اعتراض به عملکرد خلاف منافع و مصالح ملی و آزادیهای اساسی ملت طی حکومت شاه، در مجموعه اسناد نهضت که به تدریج در سالهای اول پس از انقلاب چاپ و منتشر گردید، قابل دسترسی میباشد.
با توجه به سوابق مبارزاتی و سیاسی نهضت آزادی ایران، بویژه نقش مرحوم مهندس بازرگان در داخل کشور و فعالیتهای گسترده دکتر یزدی و دکتر چمران در خارج کشور، شورای انقلاب، مهندس بازرگان را برای نخست وزیری دولت موقت پیشنهاد کرد و رهبری انقلاب در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، قبل از پیروزی انقلاب، او را به سمت رئیس دولت موقت انقلاب منصوب نمود.
نهضت در دوران مسئولیت دولت موقت، به علت اشتغال شدید مسئولین آن در امور اجرائی دوران انقلاب، فعالیت گستردهای نداشت. پس از استعفای دولت موقت، که به علت کارشکنیها و دخالتهای مکرّر مراجع قدرت و رادیو تلویزیون در امور اجرائی صورت گرفت، فعالیتهای نهضت برای انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس آغاز گردید و گسترش یافت.
محدودیتها و سلب حقوق نهضت آزادی و اعضای آن، پس از استعفای دولت موقت، از همین جا آغاز گردید. بسیار طبیعی بود که مهندس بازرگان به عنوان نماینده و نامزد نهضت آزادی ایران در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نماید و به احتمال زیاد به عنوان اولین رئیس جمهور آزاده کشور انتخاب گردد، ولی با توجه به جَوّسازیهای شدید تلویزیونی علیه دولت موقت و مهندس بازرگان از یک سو، و مخالفت آقای خمینی با نامزدی ایشان، ملت ایران و نهضت آزادی از حق مسلم خود برای انتخابات آزاد محروم شدند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری، که به انتخاب آقای بنیصدر انجامید، مهندس بازرگان به عنوان نماینده نهضت آزادی، پیشنهاد شرکت گروههای ملی و اسلامی در انتخابات مجلس را (در منزل آیت الله زنجانی) مطرح ساخت و ائتلاف موسوم به “همنام” را، که در برگیرنده کلیه گروههای ملی و مذهبی بود، ایجاد و پشتیبانی نمود. این هیأت ۱۵ نامزد برای شرکت در انتخابات مجلس معرفی کرد که اغلب آنها در”ائتلاف همنام”، در اولین، و شاید تنها انتخابات آزاد و سالم، به مجلس نمایندگان ملت راه یافتند. از جمله مهندس بازرگان (نفر سوم)، دکتر سحابی، احمد صدر حاج سید جوادی، دکتر ابراهیم یزدی، مهندس هاشم صباغیان، دکتر مصطفی چمران را میتوان نام برد.
در این مرحله، هرچند نهضت آزادی از حق خود برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری محروم گردید، با این حال متناسب با وسع و توان خود در انتخابات مجلس اول مؤثر واقع گردید. ولی این دوره چندان استمرار نیافت و سیر سلب حقوق و ایجاد محدودیتهای روزافزون برای نهضت همچنان به شرح زیر ادامه یافت:
در تیرماه ۱۳۵۹ نهضت آزادی با توجه به شرایط جدید و ضرورت فعالیت گسترده سیاسی برای جلوگیری از انحراف انقلاب ازاهداف آن، اولین کنگره خود پس از پیروزی انقلاب را با جمع کثیری از اعضاء و علاقهمندان تشکیل داد و مرام نامه و اصول برنامه و خط مشی خود برای فعالیت در دوران پس از انقلاب را مطرح ساخت و اصول و رئوس آن را به تصویب رساند.
نهضت متعاقباً در سال ۱۳۶۰ برای اخذ پروانه رسمی از کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب اقدام کرد و مدارک لازم را برای کمیسیون ارسال داشت. کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب بدون ارائه هرگونه توضیح قانونی، از صدور پروانه رسمی برای نهضت آزادی ایران امتناع کرد. مسئولین نهضت بارها موضوع را به طور کتبی و شفاهی و حضوری با مقامات وزارت کشور و کمیسیون مذکور مطرح ساختند ولی کمیسیون مذکوربر خلاف اصل ۲۶ قانون اساسی هرگز به وظیفه قانونی خود برای صدور پروانه رسمی برای نهضت اقدام نکرد و این جمعیت را از حق قانونی خود محروم نمود. با این حال، علیرغم استمرار فشارها علیه نهضت و محروم ساختن آن از پروانه رسمی، همچنان با استقامت به فعالیتهای خویش ادامه داد.
در این مرحله هنوز پارهای از حقوق اساسی فردی و اجتماعی وجود داشت و نهضت آزادی توانسته بود بر اساس اصل ۲۶ قانون اساسی که فعالیت احزاب را آزاد اعلام میدارد، دارای دفتر مرکزی و روزنامهای که نظرات آن را منتشر کند (روزنامه میزان) باشد. نهضت در این دوره علیرغم فشارهای مستقیم بر نمایندگان خود در مجلس، به نقد حاکمیت و سیاستهای آن پرداخت. در همین ایام که مقارن و مصادف با سالهای اول جنگ ایران و عراق (قبل از فتح خرمشهر) بود، نهضت با پشتیبانی از رزمندگان در دفاع از مرزهای کشور و اعزام نیروهای داوطلب به جبههها کوشید و از سیاست پایداری و مقاومت دولت و ملت در برابر تهاجم دشمن حمایت کرد.
از جمله میتوان ارسال کمکهای داوطلبانه و پشتیبانی از نیروی ارتش در جبهه کردستان، فداکاری دکتر مصطفی چمران (از اعضای شورای مرکزی نهضت) و یاران او در خوزستان، و ارسال کمکهای مورد نیاز جبهه تا زمان فتح خرمشهر در خرداد ۱۳۶۱ را نام برد.
پس از فتح خرمشهر و آمادگی عراق و کشورهای حامی آن، برای مذاکره و گفتگوی صلح و پرداخت غرامت به ایران، نهضت آزادی با سیاست ادامه جنگ تا فتح عراق و قدس از طریق کربلا موافق نبود و آن را مشروع و عملی نمیدانست. در این دوره (سالهای ۶۱ تا ۶۷) نهضت با صدور دهها بیانیه و نشریه در مورد جنگ و نقد عملکرد حاکمیت بر پایان دادن به جنگ تهاجمی اصرار ورزید. در این بیانیهها نهضت به تشریح خسارات وارده ناشی از ادامه جنگ، عدم مشروعیت جنگ تهاجمی، و امکان ناپذیربودن پیروزی نظامی در کشورگشائی را تبیین نمود.
طی این سالها فشارهای سنگینی بر نهضت آزادی به دلیل مخالفت با ادامه جنگ، وارد شد و به بازداشت و محاکمه غیرقانونی و زندانی ساختن گسترده تعدادی از اعضای آن در سال ۱۳۶۹ انجامید. در این سالها گروههای فشارمورد حمایت حاکمیت بارها به دفترمرکزی نهضت حمله آوردند، وسائل و تجهیزات را تخریب و دفتر را پلمپ کردند. نمایندگان عضو و علاقمند به نهضت در مجلس مورد فشار دائم بودند و سخنرانیهای پیش از دستور آنها با ممانعت یا مزاحمت و در مواردی به ضرب و شتم آنان منتهی میشد (از جمله مضروب شدن مهندس هاشم صباغیان و مهندس معین فر). مراسم اجتماعی و مذهبی نهضت نیزمانند دعای کمیل و مراسم شبهای احیاء ماه رمضان به کرّات مورد تهاجم بود و به تعطیل کشانده میشد.
روزنامه میزان را، که منعکس کننده نظرات نهضت بود، در سال ۱۳۶۱ توقیف وادعا کردند پرونده آن در دادگاه گم شده است!! تا پیگیری آن عملاً غیرممکن باشد.
در اردیبهشت سال ۱۳۶۷ نهضت با صدور بیانیه مبسوطی تحت عنوان “هشدار”، درباره خسارات ناشی از جنگ و عدم پذیرش قطعنامه شورای امنیت، مستقیماً رهبری انقلاب را مورد سؤال و انتقاد قرار داد و در نتیجه عدهای از اعضای شورای مرکزی آن در خرداد ماه بازداشت گردیدند.
علاوه بر بازداشتها، از حمله گروههای فشار به اجتماعات سنواتی نهضت مانند مراسم بزرگداشت آیت الله طالقانی و سالگرد تأسیس نهضت هم دریغ نگردید. از جمله در سالگرد تأسیس نهضت بر سر مزار آیت الله طالقانی در بهشت زهرا، مهندس بازرگان و دکتر سحابی و برخی از اعضای نهضت آزادی را ربوده وبا چشمان بسته! به یکی از کاروانسراهای مخروبه کهریزک بردند و به طور نمایشی مراسم محاکمه صحرائی و اعدام را اجرا کردند.
به همین نحو، در نوروز سال ۶۷ که تهران آماج موشکهای صدام قرار گرفته بود و برخی اعضای نهضت، خانهای را درخارج از تهران برای یک هفته اجاره کرده بودند، شبانه به خانه مذکور حمله بردند و با ایجاد رُعب و وحشت و ربودن مهندس بازرگان، نگرانی خانوادهها را چند برابر کردند. به این ترتیب حق مسافرت و تجمع عادی را نیز از نهضت آزادی سلب نمودند، ولی این جمعیت باز هم به استقامت در برابر استبداد و نقد و امر به معروف و نهی از منکر و پایبندی به اصول، علیرغم قِـلت نفرات و امکانات و محدودیتها و زندانها همچنان ادامه داد. در این ایام نهضت آزادی با انتشار تحقیقی ماندگار در باره ولایت (مطلقه) فقیه، موفق گردید ضعف مبانی اسلامی، سیاسی و اجتماعی ولایت (مطلقه) فقیه را مبتنی بر اصول اسلامی و علمی نشان دهد و آثار سوء حاکمیت ولایت فقیه را پیشبینی نماید. این اقدام نهضت عامل جدیدی برای افزایش فشارها و سرکوب بیشتر نهضت گردید.
پس از درگذشت آیت الله خمینی در سال ۱۳۶۸ نامهای منتسب به ایشان از طرف وزیر کشور سالهای ۶۰ (آقای محتشمی) منتشر گردید. در این نامه اتهامات ناروائی به نهضت آزادی وارد شده بود، از جمله: ستون پنجم عراق در جنگ، عامل آمریکا، نا آگاه نسبت به اسلام و بدتر ازمنافق!! مهندس بازرگان به نمایندگی از طرف نهضت آزادی در سال ۱۳۶۹ به دلیل جعلی دانستن این نامه به قوه قضائیه شکایت کرد و دادگاه با دعوت از کارشناسان خط، ازآقای سید احمد خمینی برای حضور در دادگاه و ارائه اصل نامه دعوت به عمل آورد، متأسفانه دادگاه به علت عدم حضورایشان و ارائه اصل نامه نتوانست تشکیل شود و اعلام نظر نماید.
متعاقب این بی عدالتی، حاکمیت ۲۲ تن از اعضاء و علاقمندان نهضت را، که نامه اعتراض آمیزی به رئیس جمهور وقت (آقای هاشمی رفسنجانی) امضاء کرده بودند، در خرداد ماه ۱۳۶۹ دستگیر کرده و تحت شکنجههای شدید قراردادند!! این واقعه ضربه شدیدی بر پیکر نهضت آزادی وارد ساخت. از مهندس بازرگان نقل کردهاند که این دوره، که طی آن نزدیکترین یاران او در بند و تحت شکنجههای طاقت فرسا به سر میبردند، بدترین دوره زندگی او بوده و بهترین دوره زندگیاش، دوران زندان” برازجان” بوده، که خود در زندان و بسیاری از دوستانش آزاد بودند.
نهضت با وجود چنین ضربه سنگینی، با استقامت و صبر و توکل بر خداوند، به حیات خود ادامه داد و یاران زندانی به تدریج طی سالهای بعد آزاد گردیدند.
با در گذشت شادروان مهندس بازرگان در ۳۰ دیماه ۱۳۷۳ و تشییع جنازه با شکوه و گسترده و خود جوش مردم، حاکمیت برای چندمین بار مشاهده کرد که آرمانهای نهضت آزادی ایران همچنان زنده است و مردم نسبت به عملکرد حاکمیت عمیقاً معترضند. در اولین سالگرد در گذشت آن مرحوم که به دعوت نهضت آزادی و گروههای علاقمند قرار بود در حسینیه ارشاد برگذار گردد، پلیس و گروههای فشارمانع برگذاری مراسم شدند، ولی برای اولین بار در برابر اعتراض و پافشاری مردم عقب نشینی کرده و اجرای مراسم را با یک هفته تأخیر اجازه دادند.
با پیروزی محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ فصل جدیدی در تاریخ سیاسی ایران آغاز شد. اصول و ارزشها و شعارهائی که نهضت آزادی ایران برای تحقق آن طی ۲۰ سال تلاش کرده و همواره تهدید یا سرکوب شده بود، اینک از زبان یکی از یاران و نزدیکان رهبر انقلاب بیان میگردید که نه تنها معتقد به ولایت فقیه بود، بلکه از روحانیون شناخته شده و خوشنام و با سابقه وزارت در جمهوری اسلامی محسوب میگردید.
نهضت آزادی همچون سایر گروهها و احزاب سعی کرد فعالیت خود را در این دوره گسترش دهد، ولی همچنان با تهدیدات و حملات گروههای فشار مواجه میگردید و خاتمی نیز، به علت محدودیتهای موجود، نمیتوانست کمک مؤثری در پشتیبانی از فعالیتهای قانونی آن به عمل آورد.
نهضت به منظور حمایت از نامزدی خاتمی برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، تصمیم به ائتلاف با برخی گروههای همفکر ملی- مذهبی گرفت. این تصمیم حاکمیت را برآن داشت تا دست به گستردهترین دستگیری اعضای نهضت و گروههای ملی- مذهبی بزند. به این ترتیب بیش از۵۰ نفر از اعضای نهضت و گروههای ملی- مذهبی در تهران و شهرستانها در اسفند ۱۳۷۹ و فروردین ۱۳۸۰ دستگیر شدند و دفتر مرکزی نهضت، که به تازگی پس گرفته شده بود، مجدداً مورد تهاجم واقع شده و به وسیله دادگاه انقلاب لاک و مُهر گردید.
محاکمه اعضای نهضت بر خلاف اصل ۱۶۸ قانون اساسی که مقرّر میدارد با حضور هیأت منصفه باشد، در دادگاه انقلاب و پشت درهای بسته و بدون حضور مردم و خبرنگاران انجام شد و اغلب اعضاء به محکومیتهای بلند مدت تا ۱۱ سال محکوم گردیدند. دادگاه انقلاب بدون آن که خود را نیازمند به استعلام از کمیسیون ماده ۱۰ببیند، رأی بر غیرقانونی بودن نهضت داد و آن را از همه حقوق حقه خود محروم ساخت.
پس از دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی، فشار بر نهضت افزایش یافت و در سال ۱۳۸۸ به حداکثرخود رسید. در این سال اعضای جوان نهضت آزادی برای استعفای از نهضت تحت فشار مستمر وزارت اطلاعات و اسارت در زندان قرار گرفتند و مورد تهدید، حتی در زندگی خصوصی، و تطمیع برای همکاری واقع شدند. علاوه بر آن، رئیس دفتر سیاسی نهضت (مهندس محمد توسلی) را بازداشت کرده و در زندان انفرادی، توقف و انحلال نهضت را از ایشان مطالبه کردند، که البته با مقاومت و مخالفت مواجه گردیدند.
در همین ایام از طریق فشار به اعضاء و مسئولین نهضت سعی کردند دفتر سیاسی، هیئت اجرائیه، شورای مرکزی و حوزههای نهضت را تعطیل و فعالیت آن را متوقف سازند و از هرگونه فعالیت عادی و جاری نهضت جلوگیری کنند.
به این ترتیب کلیه حقوق قانونی نهضت و اعضای آن بطور مستمر طی ۳۰ سال گذشته محدود و محدودتر و نهایتاً سلب گردیده است. حاکمیت به این وضعیت نیز راضی نشده، اقدام به دستگیری دبیر کل نهضت (دکتر ابراهیم یزدی)، مهندس محسن محققی (داماد مرحوم مهندس بازرگان و عضو شورای مرکزی) و مهندس امیر خرم (عضو شورای مرکزی و مسئول شاخه جوانان) و معتمدی مهر(عضو دفتر سیاسی) کرده است، علاوه برآن، دختران مهندس محمد توسلی (مهندس لیلا توسلی و دکتر سارا توسلی) را زندانی و سایر اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی را نیز تهدید به دستگیری نموده است.
حاکمیت ایران طی ۳۰ سال گذشته با سلب حقوق قانونی نهضت، پیوسته دامنه فعالیتهای آن را کاهش داده و به خیال خود متوقف ساخته است. غافل از آنکه معیار نهائی زنده بودن یک فرد یا سازمان، زنده بودن اهداف و آرمانهایش میباشد. امروز اندیشه آزادی خواهانه نهضت آزادی ایران بیش از پیش مورد تأیید مردم ایران واقع شده است و میلیونها ایرانی؛ زن و مرد، پیر و جوان، مصّرانه خواهان آزادیهای اساسی و حکومت مبتنی بر مردم سالاری و ارزشهای اخلاقی و انسانیاند و از طریق شبکه گسترده ارتباطات و جنبش راه سبز آرمانهای مذکور را دنبال میکنند.
نهضت آزادی ایران در شکل و ساختار متناسب با شرایط جدید، به خواست خداوند به وظائف ملی و دینی خویش ادامه خواهد داد و تکلیف خود در تلاش برای سربلندی و سعادت ملت بزرگ ایران را از یاد نخواهد برد.
منبع : جرس