هرگز قلب مسلمان نسبت به سه چيز بىتفاوت نخواهد بود: 1 – اخلاص در عمل. 2 – نصيحت حاكمان مسلمانان. 3 – در كنار مردم بودن
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در پاسخ به سوالات فقهی جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف پیرامون محاربه تاکید داشتند که انسانها در عقايد، گفتار، رفتار خويش آزادند مادامى كه به آزادى و امنيت ديگران آسيبى نرسانند بنابراين فرد محارب يعنى كسى كه با اسلحه كشيدن به روى مردم و قصد ترساندن و بهم زدن امنيت جامعه را دارد چنين شخصى آزادى براى ايجاد نا امنى ندارد و بايد جلوى اخلال و افساد او گرفته شود لذا يك شهروند ذى حق كسى است كه مراعات حقوق ديگران وتوجه به امنيت و آرامش ساير شهروندان داشته باشد.
بنا بر اهمیت این مبحث پرسش و پاسخها در ذیل می آید:
بسمه تعالى
مجمع محترم مدرسين ومحققين حوزه علميه قم
با سلام ، به استحضار مىرساند چندى است موضوع «محاربه» در تريبونهاى تبليغات رسمى رسانه ملى وبرخى از مطبوعات به شكل گسترده وغير قابل قبولى مطرح است، طرح اين حكم دينى به شكل خاص موجب دلنگرانىهايى در برخى از محافل از جمله در بين دانشجويان، نسل جوان وجامعه شده است. اين نگرانىها ناشى از اين است كه حكم فقهى وسيله اهداف خاص قرار گرفته، استفاده ابزارى از يك حكم فقهى، چهرهاى خشن از اسلام رحمت ومذهب اهل بيت شده است وزمينه ساز دين گريزى در جامعه مىشود كه نيازمند تبين وتوضيح است.
مستدعى است به سؤالت زير كه در همين رابطه است پاسخ دهيد:
1 – محاربه چيست ومبانى قرآنى وفقهى آن كدام است؟
2 – اين حكم فقهى چه كاركردى در جامعه اسلامى دارد؟
3 – اين حكم فقهى در تحكيم حقوق شهروندى چه نقشى ايفا مىكند؟
جمعى از دانشجويان دانشگاه صنعتى شريف
پاسخ فقهى مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
خدمت دانشجويان عزيز دانشگاه صنعتى شريف دامت توفيقاتهم.
با سلام وآرزوى موفقيت، پيش از آن كه به سؤالات شما عزيزان پاسخ دهيم به دو نكته مهم نظر شما را معطوف مىداريم:
نكته اول: يكى از مسائل مهم در هر جامعهاى نظارت عمومى بر رفتار وكردار افراد وحاكمان آن جامعه مىباشد، اين معنا در اسلام با عنوان امر به معروف ونهى از منكر ناميده شده است.
توصيه به خوبىها وجلوگيرى از بدىها وانحرافات دو عامل اساسى براى سلامت جامعه مىباشد كه عقل وعقلاء واسلام بر آن تأكيد فراوان دارد.
بنابراين بر همه افراد واجد شرايط واحزاب وتشكلها اين دو فريضه لازم وضرورى است كه بر آنها اصرار بورزند.
چنانچه قرآن كريم ويژگى خاص امت اسلامى را توجه به دو اصل امر به معروف ونهى از منكر مىداند: « كُنتُم خير امّةٍ أخرجَت للنّاس تأمُرونَ بالمَعروف وَتَنْهَوْنَ عَنِ المُنكَر…»
{ . سوره آل عمران، آيه 110. }
بدون ترديد نقد صحيح وسازنده در جامعه اسلامى مانع از ايجاد انحراف وكژى وقانون شكنى در جامعه خواهد شد وفرقى نمىكند كه مردم در برابر مردم يا مردم در برابر حكومت ويا حكومت در برابر مردم بايد اقدام به اين دو فريضه الهى كنند.
پيامبر گرامى اسلام در آخرين خطبه خود در حجة الوداع در مسجد خيف فرمود:
»هرگز قلب مسلمان نسبت به سه چيز بىتفاوت نخواهد بود: 1 – اخلاص در عمل. 2 – نصيحت حاكمان مسلمانان. 3 – در كنار مردم بودن«.
. ثلاث لا يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قلبُ امرئ مُسلمِ: إخلاص العمل للَّه والنصيحَةُ لأئِمَّةِ المُسلمين واللزوم لجماعته. الكافى ج1، ص40.
و امام صادقعليهالسلام در حديثى مىفرمايد: »امر به معروف و نهى از منكر راه انبياء است، و چراغ هميشگى صالحان و شايستهگان است، فريضه بزرگى است كه به وسيله آن همه واجبات الهى اقامه مىشود و راههاى مردم امن مىگردد و كسب و تجارتها حلال و حقوق مظلومان از چنگال ظالمان رها و عمران و آبادى در زمين برقرار وبا انصاف و عدالت در ميان دشمنان مردم قضاوت و امور حكومت و زمامدارى برقرار و مستحكم مىشود.
{ . إنّ الامرَ بالمعروفِ والنهيَ عَنِ المُنكَرِ سيلُ الأنبياءِ وَمنهاجُ الصلحاء فريضَةٌ عظيمَةٌ بها تُقامُ الفرائض وتأمَنُ ا لمذاهِبُ وتحلُّ المَكاسِب وتُرَدُّ المَظالِم وتُعمَر الارضُ وَيُنتَصَفُ مِنَ الاعداءِ وَيَستَقيمُ الامْرُ. الكافى ج5، ص5. }
اميرالمؤمنين علىعليهالسلام در زمان چنگ نیز صريحاً به ياران واصحاب خود مىفرمايد: مرا از شنيدن حق وعرضه داشتن عدالت خوددارى نكنيد آنجا كه مىفرمايد:
«فلا تكلمونی، بمثل ما تكلم به الجبابرة… پس آنگونه كه با زمامداران ستمگر سخن مىگوئيد با من سخن نگوئيد… به طور تصنعى با من رفتار ننمائيد وهرگز گمان مبريد در مورد حقى كه به من پيشنهاد كردهايد كندى ورزم (يا ناراحت شوم) ونه اينكه خيال كنيد من در پى بزرگ ساختن خويشتنم زيرا كسى كه شنيدن حق ويا عرضه داشتن عدالت به او برايش مشكل باشد عمل به آن براى او مشكلتر است از گفتن سخن حق ويا مشورت عدالت آميز خوددارى مكنيد، زيرا خود را ما فوق آنكه اشتباه كنم نمىدانم واز آن در كارهايم ايمن نيستم مگر اين كه خداوند مرا حفظ كند، من وشما، بندگان ومملوك خداوندى هستيم كه جز او خدائى نيست».
{ . بخشى از خطبه 216. }
از طرفى در روايات عدم توجه مردم به اين دو اصل را عامل تسلط اشرار ونااهلان بر جامعه مىشمارد.
وهرگاه مردم ويا امتى از اين دو اصل غفلت كند وبه آن اقدام ننمايد روى خوشى وسعادت نخواهد ديد لذا اميرالمؤمنين علىعليهالسلام مىفرمايد: »لا تتركوا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر فيولّي شراركم ثم تدعون ولا يستجاب لكم«. امر به معروف ونهى از منكر را ترك نكنيد والا بدهاى شما بر شما مسلط خواهند شد، سپس هر چه دعا كنيد اجابت نمىشود.
{ . نهج البلاغه، نامه 47. }
و از همين جا است كه در اصل هشتم قانون اساسى جمهورى اسلامى آمده« دعوت به خير وامر به معروف ونهى از منكر وظيفهاى است همگانى متقابل بر عهده مردم نسبت به يكديگر دولت نسبت به مردم ومردم نسبت به دولت.»
واين اصل تا آنجا مهم است كه قيام امام حسينعليهالسلام بر آن استوار بود كه فرمود: «… بل خرجت لطلب الاصلاح في اُمّة جدّي أن آمر بالمعروف وأنهى عن المنكر…» وبراى رسيدن به همين هدف حضرت جان خود وعزيزانش را فدا كرد.
نكته دوم: اصل ديگر كه توجه به آن ضرورى مىنمايد، اصل حفظ امنيت وآرامش جامعه اعم از امنيت سياسى قضائى، فرهنگى، اقتصادى و… مىباشد زيرا بدون داشتن امنيت وآرامش، جامعه از هم گسيخته وهرج ومرج حاكم مىشود از اين رو به حكم عقل ودين حفظ امنيت وآرامش ونظم عمومى از ضروريات مىباشد وبر مردم وحاكمان جامعه است كه توجه خاص به اين اصل مهم داشته باشند.
بنابراين در اسلام وفقه شيعه براى كسانى كه بىجهت نظم وامنيت جامعه را بهم بزنند با شرايطى كه خواهيم گفت مجازاتهاى سختى براى آنان پيش بينى كرده است.
و اینک پاسخ سوالها
1-: محاربه چيست و مبانى قرآنى و فقهى آن كدام است؟
پاسخ : ريشه عنوان محارب در قرآن كريم در سوره مائده آيه 33 مىباشد:
«إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَاداً أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ »
{ . جزاى كسانى كه با خدا وپيامبر جنگ مىكنند ودر زمين براى ايجاد فساد مىكوشند، آن است كه كشته شوند يا به دار آويخته مىشوند يا دستها وپاها يكى از چپ ويكى از راست بريده شود يا از سرزمين (جامعه) خود تبعيد شوند اين فضيحت ورسوايى كيفرى است در اين جهان ودر آخرت نيز به عذابى گرفتار آيند. }
از آيه شريفه با عطف گرفتن «رسوله» به اللَّه «يحاربون اللَّه و رسوله…» وعطف كلمه فساد به « يحاربون» و صيغه مضارع در كلمه « يسعون» كه دلالت بر استمرار فساد دارد استفاده مىشود، محارب كسى است كه در صدد جنگ با فرامين و دستورات خدا و بر هم زدن نظام جامعه و تلاش در فساد داشته باشد يعنى كسانى كه با قهر و زور و ايجاد خوف و وحشت وكشتار مىخواهند موجب فساد و بهم زدن امنيت جامعه شوند و مانع از حركت عادلانه و عادی مردم گردند، محاربند.
و در روايات معتبر و كلمات فقهاء شيعه محارب به كسى گفته مىشود كه داراى اين ويژگىها باشد:
1 – استفاده از سلاح کشنده
2-به کار گرفتن آن در برابر مردم
3 – استفاده از سلاح همراه با ایجاد خوف و وحشت و به قصد بر هم زدن امنيت جامعه و تجاوز به جان و مال مردم باشد.
در روايت معتبر از محمد بن مسلم از امام باقر عليهالسلام نقل نموده كه حضرت فرمود: « من شهر السلاح في مصرٍ من الأمصار فعقر اقتصّ منه و نفى به من تلك البلد و من شهر السلاح في مصر من الأمصار و ضَرَبَ وَ عقَرَ وأخَذ المال و لم يَقتل فهو محارب، فجزائه جزاء المحارب» از روايت اين چنين استفاده مىشود كه اسلحه به روى مردم بكشد{ . وسائل الشيعة ج18، باب حد المحارب، ح1. }
« براى بر هم زدن امنيت جامعه و ضرب و شتم و تجاوز به اموال مردم گر چه به كشته شدن شخصى نينجامد محارب مىباشد وكيفر او كيفر محارب است».
مرحوم شيخ طوسى در كتاب نهاية الاحكام، باب حدّ محارب مىفرمايد: « محارب كسى است كه سلاح بردارد و اهل ريبه یعنی شخص متهم و مشکوک نباشد و در جامعه و يا راهها خواه از بلاد اسلامى يا بلاد كفر باشد در هر زمان چه شب و چه روز اين عمل را انجام دهد چنين شخصى محارب مىباشد.»
مرحوم محقق در كتاب شرايع باب ششم در حد محارب مىفرمايد: « محارب كسى است كه به قصد ترساندن مردم اسلحه به روى آنان بكشد خواه اين عمل در دريا باشد يا خشكى، در شب باشد يا روز، در شهر باشد يا بيرون شهر، چنين فرد محارب مىباشد.»
مرحوم شهيد ثانى در مسالك ج15 ص5 چنين مىفرمايد: « كسى كه با قصد ترساندن مردم اسلحه به روى آنان بكشد محارب است.» به دنبال اين مطلب شهيد مىفرمايد: « اگر قصد آن شخص ترساندن جامعه و مردم نباشد گر چه مردم از كار او بترسند چنين شخصى محارب نيست.»
بنابراين از كلمات فقهاء شيعه كه برآمده از آيات و روايات است چنين استفاده مىشود كه محارب كسى است كه با « قهر » و غلبه و زور تلاش در « فساد در جامعه » و « ايجاد ناامنى وخوف در ميان مردم » داشته باشد لذا بدون اين قيدها و اوصاف، اطلاق محارب جز در مورد راه زنان (قطاع الطريق) كه به عنوان مصداق در روايات گفته شده است غير قطعى و مورد شك مىباشد واصل مسلّم و اجماع فقهاء اين است كه حدود در موارد مشكوك و شبهه جارى نمىشود اين اصل از فرمايشات رسول خدا صلى الله عليه و آله استفاده شده است كه فرمود: « ادرؤا الحدود بالشبهات» بايد حدود را با شبهه و شك دفع كرد.
{ . وسائل الشيعة، باب 24، مقدمات الحدود، ح4. }
لذا در قانون مجازات اسلامى مصوب 1375 جمهورى اسلامى ايران در ماده 183 چنين آمده است: « هر كس كه براى ايجاد رعب و هراس و سلب آزادى و امنيت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فى الارض مىباشد. » و در تبصره يك آن آمده: كسى كه به روى مردم سلاح بكشد، ولى در اثر ناتوانى موجب هراس هيچ فردى نشود محارب نيست.
بنابراين هر كس اعم از اين كه افراد عادی باشند و يا از مامورین حكومت در صورتى كه با زور اسلحه مردم را به ناحق هراس اندازند، نيز محارب است.
اما كسى كه به اين قصد نباشد محارب نيست، چنانكه در ماده 184 نيز مىگويد: هر فرد يا گروهى كه براى مبارزه با محاربان و از بين بردن فساد در زمين دست به اسلحه بزند محارب نيستند.
2- « اين حكم فقهى چه كاربردى در جامعه اسلامى دارد؟»
پاسخ : جامعهاى كه امنيت خاطر ندارد، يا امنيت فرهنگى، اقتصادى، سياسى، اجتماعى ندارد، پيشرفت، آسايش، آرامش و حتى معنويت نخواهد داشت مانند اين كلام مولا: « رِفاهِيَّة العيش فِي الأمن. لذت زندگى در امنيت است.» «لا نعمة أهنأ مِنَ الأمن. هيچ نعمتى گواراتر از امنيت نيست.». « شَرُّ البِلادِ بَلَدٌ لا أمِنَ فيه وَلا خصب. بدترين شهرها، بلادى است كه در آن امنيت نباشد.». « شَرُّ الأوطان ما لَمْ يأمَن فيهِ القُطّان. بدترين زيست، جايى است كه سكونت در آن توأم با امنيت نباشد.» چنانكه در برخى روايات ميان ديندارى وامنيت ارتباط برقرار شده و ناامنى سبب بىتوجهى به معنويت و اخلاق مىگردد.
3- « اين حكم فقهى چه نسبت با حقوق شهروندى دارد و آيا با مفاد حقوق بشر در تضاد است؟»
پاسخ : از مفاد مصوبات حقوق بشر چنين استفاده مىشود كه: انسانها در عقايد، گفتار، رفتار خويش آزادند مادامى كه به آزادى و امنيت ديگران آسيبى نرسانند بنابراين فرد محارب يعنى كسى كه با اسلحه كشيدن به روى مردم و قصد ترساندن و بهم زدن امنيت جامعه را دارد چنين شخصى آزادى براى ايجاد نا امنى ندارد و بايد جلوى اخلال و افساد او گرفته شود لذا يك شهروند ذى حق كسى است كه مراعات حقوق ديگران وتوجه به امنيت و آرامش ساير شهروندان داشته باشد.
والسلام علیکم و رحمه الله
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم