آه درویشان چو دامن گیر شد // ظالمان را وقتِ توبه دیر شد** آه، چون تیر از کمان حق بجست // تا که جائر را کند منکوب و پست
روز درویش است و درویشان ره گوش جان بگشوده بر فرمان شه
یاد حق را متحد اندر سکوت چون نیایش با خدا وقت قنوت
قلبها چون حلقه ها زنجیر وار اقتدا بر قطب عالم بنده وار
اقتدا با اتصالی بی بدیل حاصل اعجاز صالح را سلیل
کل هم و غم شود سینجلی از عنایات شه ما نورعلی
آتشی خوش برفروزد از کرم تا بسوزد جرم و ذلت بیش و کم
بیخ و بنگاه جهان سفله راه شعلۀ عشقش کند پاک از گناه
حملۀ جُهّال در این چند سال بالبیوتِ اذن اللهِ الْجلال
ز اصفهان و قم بروجرد وکرج کیش و کرمان و همدان گشته درج
دستیازی بر حریم آستان مرقد صالح، رضا، محبوبِ جان
هست گستاخیِّ بی حد و گزاف محو و نابودیّ دشمن دست لاف
حرمت سلطان علی شاه شهید مژدگانی داد خذلان در رسید
آه درویشان چو دامن گیر شد ظالمان را وقتِ توبه دیر شد
آه، چون تیر از کمان حق بجست تا که جائر را کند منکوب و پست
روز درویش است درویشان هلا پرده یکسو رفت حق شد برملا
در زمان حضرت مجذوب علی یا علی گو یا علی گو یا علی