روز جمعه ۷ اُم اسفندماه (٢۶ فوریه ٢۰۱۰) کنفرانسی در شهر بروکسل پایتخت بلژیک با موضوع «حقوق بشر در ایران؛ چگونه ما (غرب) می توانیم به جنبش آزادیخواه مردم ایران کمک کنیم؟ » برگزار شد.
اینسایدآف ایران / یکشنبه ۹ اسفند ماه ۱۳۸۸
روز جمعه ۷ اُم اسفندماه (٢۶ فوریه ٢۰۱۰) کنفرانسی در شهر بروکسل پایتخت بلژیک با موضوع «حقوق بشر در ایران؛ چگونه ما (غرب) می توانیم به جنبش آزادیخواه مردم ایران کمک کنیم؟ » برگزار شد.
سخنرانان اصلی این کنفرانس مطبوعاتی متشکل بودند از : خانم دکتر فیروزه نهاوندی (استاد و رئيس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد بروکسل و از بنيان گذاران فدراسيون اروپرس) و اقایان سید ابراهیم نبوی (فعال سیاسی، نویسنده و طنزنویس ایرانی ) ، آقای ناصر فاخته (شاعر و نویسنده ایرانی) و دکتر سید مصطفی آزمایش (تحلیلگر سیاسی ، حقوقدان و اسلام شناس)، Emile FRANCK از اعضاء سازمان عفو بین الملل هماهنگ کننده برنامه های عفو بین الملل در مسایل خاورمیانه ، Dirk TIELEMAN روزنامه نگار و خبرنگار.
در این کنفرانس مطبوعاتی روزنامه نگاران ، خبرنگاران و فعالان حقوق بشری نیز حضور داشتند.
این کنفرانس در یک روز و با سخنرانی هایی در فواصل متفاوت زمانی برگزار شد .در کنفرانس مطبوعاتی بروکسل به موضوعات مهمی در زمینه حقوق بشر در ایران پرداخته شد ، از آنجمله : بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران و ارائه تحلیلهای سخنرانان از وضعیت نظام حاکم بر ایران ، بررسی مفهوم نقض حقوق بشر و برداشتی که غرب از نقض حقوق بشر در ایران دارد ، تطابق نگاه دست اندرکاران بررسی حقوق بشر در سیستم حاکمه و طرز اطلاق غرب از نقض حقوق بشر در ایران ، بررسی راهکارهای برقراری ارتباط با مردم و نهادهای فعال حقوق بشری در ایران و ایجاد تشکلها و کمیته های حقوق بشری در خارج از ایران برای کمک به مردم ایران ، نقش اینترنت و فضای مجازی در تحولات امروز دنیا و … .
خبرگزاری در داخل ایران امیدوار است بتواند گزارشهای جامع، کامل و تفصیلی از مجموعه نظریات ارائه شده سخنراانان و حضار این نشست را، یکایک به نظر علاقمندان عزیز برساند. بخش نخست این گزارش به انعکاس نظریات دکتر سیدمصطفی آزمایش اختصاص دارد.
در بخش نخست این کنفرانس دکتر آزمایش بطور اجمالی به تحلیل واقعیت وضعیت سیستم حاکمه در ایران پرداخت و اظهار داشت: آیت الله خمینی در دوازده فروردین سال پنجاه و هشت خورشیدی ایرانیان را به شرکت در یک همه پرسی دو سئواله دعوت کرد. ادامه سلطنت سلسله پهلوی یا “جمهوری اسلامی” (نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر) . قانون اساسی جدیدی نیز در این دوران تدوین شد که اثری از نظام ولایت فقیه درآن نبود. خود آیت الله خمینی نیز قبل از آن بارها گفته بود که جای فقها و روحانیت در حوزه های علمیه است و آنها کاری به کار سیاست نخواهند داشت. اما پس از چند ماه با تشکیل شورای انقلاب – بجای مجلس موسسان- ضمیمه الحاقی “اصل ولایت فقیه” را بر قانون اساسی اضافه کرد. اما آنچه مهم است آن است که مردم به جمهوری اسلامی ایران رأی دادند و پس از آن متمم ولایت فقیه به آن اضافه شد. به این ترتیب جمهوری اسلامی، تبدیل به نظام ولایت فقیه شد. نظام “جمهوری اسلامی” براساس قانون اساسی بر آراء مردم استوار است، اما “نظام ولایت فقیه” بحث دیگری است. یعنی در آن فقیه دارای ولایت مطلقه کلیه است به طوری که اگر سی میلیون مردم ایران بگویند آری، و ولی فقیه بگوید نه، نظر ولی فقیه اعتبار دارد و نظر مردم از اعتبار ساقط میشود. این شد “نظام ولایت فقیه” که جای “جمهوری اسلامی” را گرفت و آیت الله منتظری با این اصل و تفسیر آن به این صورت که قائل به بی اعتباری نظر مردم بود مخالفت کرد و در اثر این مخالفت و افشاگریها و اعتراضات دیگری، توسط آیت الله خمینی کنار گذاشته شد.
اما امروز ایران و جهان نه با “جمهوری اسلامی”، و نه با “نظام ولایت فقیه” روبرو است. یعنی “نظام ولایت فقیه ” هم کاملا از دور خارج شده است و نظامی “فرقه” ای جای آن را گرفته که در آن حتی فقیه هم دیگر هیچ اعتباری ندارد. یعنی به راحتی آب خوردن مساجد فقهایی مانند آیت الله دستغیب و صدوقی را میسوزانند، دفاتر نمایندگی سایر مراجع را میبندند، مانع چاپ و انتشار رساله های آنان میشوند و حتی مراجع بزرگ تقلید داخل نظام مثل آیت الله یوسف صانعی و بیات زنجانی را غیر قابل تقلید میخوانند و حکم به خلع مرجعیت از بسیاری از علما و مراجع میدهند. حتی اخیرا محمدتقی مصباح یزدی مراجع تقلید را به چهار دسته تقسیم کرده و غالب آنهارا بی اعتبار خوانده که باید ساکت شوند و کنار بنشینند. به این ترتیب اصولا این نظام در شکل کنونی اش، دیگر نظام ولایت فقیه نیست، و رو به ستیزه با فقها و مراجع آورده است. مشکل امروز در ایران آن است که با یک سیستم ولایت فقیه کلاسیک مواجه نیستیم ، بلکه امروز ایران تحت سلطه فرقه ای جدید التأسیس است که آرماگدونیست نامیده میشود.
اما اگر بخواهم تعریف درستی از مفهوم ارماگدونیست برای شما ارائه کنم آن است که : فرقه ای که باور دارند به آنکه اکنون آخرالزمان است و معتقدند که باید آماده آمدن یک منجی عالم بشریت باشیم؛ برای اینکه دنیا را نجات دهیم ، مشکل امروز این است. مشکل امروز مردم ولایت فقیه نیست بلکه مشکل جدیدی پیشرو است و آن خطری است که از ناحیه این ایدئولوژی برمی خیزد.
این فرقه امروز در رأس قدرت است و حجتیه جدید ، مصباحیه ، مهدویه و چیزی مشابه اینها نامیده میشود . این فرقه امروز در ایران قدرت را در دست دارد.
این فرقه در اقلیت هستند ، اینها نه تنها برای داخل ایران می توانند خطرناک باشند که حتی برای خارج هم خطرناک هستند.
در بخش دوم این سخنرانی دکتر آزمایش به ارائه توضیحاتی برای روشنگری مهمانان و حضار از تعریف حقوق بشر به مفهوم اعمّ آن و حقوق بشر در چارچوب نظام ولایت فقیه پرداخت .
در ابتدای امر معتقدم که دوستان و عزیزان و همکاران در سازمانهای حقوق بشر را نسبت به تفاوت مفهوم حقوق بشر بطور اعم و مفهومی که از حقوق بشر در سیستم ولایت فقیه تعریف میشود آگاه سازم.
کسانی که ایران را اداره می کنند نمی گویند ما ضدحقوق بشریم.
بلکه آنها حقوق بشر را در چهارچوب ولایت فقیه تعریف می کنند.
همین !
حقوق بشر در دید اداره کنندگان جامعه ایران تنها در کادر و چهارچوب قابل تعریف خودشان تعریف میشود (ولایت فقیه)
امروز از ولایت فقیه در ایران چه مفهومی برداشت میشود ؟
ولایت فقیه پایه گذاری شده بود بر اساس احترام به نظر فقها ، اما امروز می بینیم که در خود سیستم کمترین احترام را برای فقها (فقهای سیستم) قائل هستند. چه اتفاقی افتاده است ؟
سیستم خود به چیزی که بر اساس آن پایه گذارده شده باور مند نیست.
ماهیت چنین سیستمی چیست ؟ در حالیکه در این سیستم صاحب نامان دینی از کمترین جایگاهی برخوردار نیستند به عنوان مثال آیات عظام تقلید نظیر منتظری ، صانعی ، بیات زنجانی و سایرین از کمترین احترامی در سیستم حکومتی برخوردار نیستند و حتی رساله هایشان نیز اجازه چاپ نمی یابد.
ما با سیستم جدیدی روبرو هستیم .
رهبران فعلی سیستم پاسدارانی (نظامی ها) در لباس روحانیت هستند .
حسن و حسین و مهدی و … طائب ، مجتبی ذوالنوری ، پناهیان ، … ذوالقدر ، اینها روحانی نیستند بلکه پاسدارانی با لباس روحانیت هستند.
چرا مانند ملا لباس پوشیده اند ؟
برای اینکه به خودشان وجهه الهی ببخشند و ..
از پنج سال پیش تا بحال کودتای سرد رخ داده، یک سیستم و تشکل جدیدی دورن سیستم قدیمی جمهوری اسلامی ظهور پیدا کرده است.
اینها سعی دارند طوری جلوه دهند که سیستم همان سیستم قبلی است ولی سیستم جدید کاملاً متفاوت از گذشته است .
حالا چرا دنیا به فعالیتهای اتمی ایران مشکوک است ؟
فعالیتهای اتمی ایران از زمان شاه آغاز شده بود .آن موقع اصلاً مهم نبود اما حالا همه می ترسند؛ چرا ؟
سئوال اساسی این است چرا ؟
چراکه وقتی این ایدئولوژی را به فعالیتهای اتمی اضافه می کنیم ، خوب آدم را می ترساند .
ماهیت این ایدئولوژی چیست ؟
این ایدئولوژی یک چیز بی اساس است که برپایه منطق بنا نهاده نشده است .
ایده و نظر منطقی ندارد .
در ایران اقلیتهای قومی و مذهبی زیادی زندگی می کنند .
در برابر اکثریت شیعه در ایران این فرقه از اعضا بسیار ناچیز و اندکی برخوردارند .
اینها را نمیتوان حتی به عنوان یک اقلیت دینی نوظهور بشمار آورد، بلکه یک فرقه قدرت طلب هستند .
در دوران شاه حجتیه نامیده میشدند بعداً مهدویه نامیده شدند .
حالا ایدئولوژی شان کاملاً مشخص است ، ایدئولوگشان جزء مراجع و علمای سطح بالا نیست ، هرچند که لباس روحانیت بر تن دارد، اسمش مصباح یزدی است.
این شخص اساساً فاقد اجازات فقهی است ، نه سواد مذهبی دارد و نه از علوم فقهی چیزی می داند . اما ازبودجه دولتی زیادی برخوردار است هم احمدی نژاد به او کمک می کند و هم او به احمدی نژاد .
مصباح رئیس یکی از موسسات دولتی است که بودجه اش از محل بودجه دولتی تأمین میشود.
کسانیکه از موسسه مصباح یزدی فارق التحصیل میشوند ، پاسدارانی هستند که هادیان سیاسی سپاه نامیده میشوند.
هادیان سیاسی سپاه هیچ ارتباطی به پاسداران ندارد و چیز جدیدی است .
هیچ ارتباطی به مذهب و دین ندارد .
چه کسانی هستند هادیان سیاسی سپاه ؟
اینها رهبران سیاسی – عقیدتی پاسداران هستند .
برای ایدئولوژی شان (تحقق خواسته شان) ضروری است تا زمینه های ظهور امام دوازدهم را فراهم سازند.
اینها معتقدند که باید صورت مسئله را نسبت به ظهور امام دوازدهم که شیعیان به آن معتقدند عوض کرد .
اینها خودشان را به شیعه وصل می کنند و می گویند در دوران آخرالزمان بسر می بریم.
همه شیعیان معتقدند که در دوران انتظار بسر می برند و منتظرند تا مهدی موعود روزی ظهور کند اما این فرقه معتقد است که شیعیان در دوران آخرالزمان بسر می برند ، می گویند ما در دوران انتظار بسر نمی بریم بلکه امام است که منتظر است تا ما شرایطی را فراهم کنیم تا او ظهور کند .
او منتظر است تا شرایطی فراهم شود و ظهور کند .
اینطور است که صورت مسئله را عوض می کنند .
بنیانگذار این ایدئولوژی شاید بهتر است بگوئیم بزرگترین ایدئولوگ این نظریه مصباح یزدی است ولی کسی که این نظریه را در مراکز علمی و دانشگاهی و در کنفرانسها مطرح می سازد ، شخصی است بنام حسن عباسی .
که خودش را دکتر حسن عباسی می نامد .
حسن عباسی که به گفته خودش دکتر است راه می افتد به جاهای مختلف و سخنرانی برگزار می کند ، اما چرا ؟
برای اینکه جوانان و مردمی را که در کنفرانسها و دانشگاهها به سخنانش گوش می کنند شستشوی مغزی دهد.
نتیجه گسترش چنین ایدئولوژی که از سوی اشخاصی نظیر حسن عباسی مطرح میشود ، پیامی است که احمدی نژاد طی روزهای گذشته در سفر به بیرجند ارائه داد .
او گفت : بزرگترین مانع ظهور امام دوازدهم، آمریکا است ، این حرف او در همه خبرگزاریها منتشر شد .
چیزی که مهم است این است که : برای چه و چطور است که این فرقه سعی دارند بگوید امریکا مانع ظهور امام دوازدهم است؟
بخاطر اینکه خودش – احمدی نژاد- بعد از این صحبت می گوید ، برای اینکه آمریکا می خواهد در مقابل فعالیتهای اتمی ما بایستد.
چرا فعالیتهای اتمی برای احمدی نژاد و کسانیکه هم فکر او هستند مهم است ؟
برای اینکه خودشان با صراحت عنوان می کنند که باید مدیریت جهان در دست مهدی موعود و نمایندگانش یعنی ما باشد.
پیروان این فرقه مهدویه حجتیه مصباحیه به اسم امام زمان می خواهند جهان را مدیریت کنند.
این بسیار طولانی و مفصل است اگر بخواهم همه اش را برای شما توضیح دهم ولی چیزی که مهم است این است که ما در برابر چنین ایدئولوژی و تفکری باید چه بکنیم ؟
مشکل چیست ؟ باید ذهنمان را متمرکز کنیم تا بفهمیم دلیل این مشکل چیست پیش از آنکه بخواهیم به این بیندیشیم که راه حل چیست؟
مشکل ناشناخته است و نمی دانیم مشکل چیست ؟
این سیستم ناشناخته است ؟ سیستم حاکم بر ایران ناشخناخته است !
چیزی که ما نمی دانیم این است که اینها چه ادعایی دارند ؟
تازه وقتی می فهمیم که ادعای اینها چیست ، آنوقت است که قادر خواهیم بود درک کنیم چرا اینها به اقلیتهای قومی – مذهبی و اجتماعی و فعالان مدنی باخشونت برخورد می کنند.
بعد از این است که در می یابیم که چرا اینها بطور مرتب بحران را به خارج از کشور صادر می کنند. (دیپلماسی خارجی : سیاست صدور بحران به خارج) ، یک نگاهی به شورشیان یمن بیاندازید ، عراق ، افغانستان ، ایران و …
بنابراین مشکل همین جا است ، آدم می تواند بهترین آنالیست و نویسنده و روزنامه نگار باشد ولی اگر این واقعیت را درنیابد نمی تواند برداشت درستی از وضعیت کنونی ایران داشته باشد به همین دلیل است که غرب نمی تواند بروشنی دریابد که چرا ایران اینقدر پیچیده عمل می کند؟! (غرب نمی تواند آنالیز و تحلیل درستی از موقعیت ایران داشته باشد بدون در نظر داشتن سیستم حاکمه امروز ایران)
دکتر آزمایش درخصوص نحوۀ کمکهای حقوق بشری به مردم ایران گفت: کمکی که سازمانهای حقوق بشری نظیر عفو بین الملل ، سازمان جهانی حقوق بشر ، گزارشگران بدون مرز و دیده بان حقوق بشر و سایرین می توانند برای حقوق بشر در ایران بکنند آن است که با ایجاد کمیته بازرسان حقوق بشر اصحاب این فرقه حاکمه را درایران وادار کنند که درها را برروی آنها بباز کنند که بروند و ارد ایران شوند و از زندانها بازدید کنند و با زندانیان و شکنجه شده ها وتحاوز شده ها صحبت کنند و حاصل تحقیقات میدانی خود را به اطلاع افکار عمومی مردم جهان برسانند. این اثر دارد و جلوی فضای اختناق را میکیرد و به ایجاد جو مناسبی برای فعالیتهای آزاد احتماعی در ایران کمک میکند. به عنوان مثال کسی درباره کهریزک چیزی نمی دانست ؛ خود ! حاکمیت درباره کهریزک نخستین بار صحبت کرد، و دستور تحقیق داد و سروصدای زیادی اجع به واقعیتهای نقض حقوق بشر درایران زیر حاکمیت این فرقه معلوم شد . اگر راجع به آن صحبت نمی کردند هیچ کس نمی دانست چه اتفاقی آنجا افتاده است؟! برای اینکه هیچ نظارتی ندارد و هیچ تحقیقی در این باره انجام نمی شود؛ پس تحقیق و نظارت متقل جهانی ضرورت دارد.
الآن زمان این فرارسیده که کمیته های جهانی به این طریق به مردم ایران کمک کنند.
در این بخش سئوالی توسط یکی از خبرنگاران اروپایی پرسیده شد مبنی بر آنکه غرب خصوصاً جامعه مدنی بسیار علاقه مند است به مردم ایران کمک کند ، اما نمی دانیم این کمک چگونه می تواند باشد ، پرسش این خبرنگار دقیقاً سوژه کنفرانس خبری بود ؛ که دکتر آزمایش در پاسخ به این سئوال گفت : سئوال مردم غرب نباید این باشد که چطور میتوانند به مردم ایران در ایران در برابر همه این موارد نقض حقوق بشر کمک کنند، آنها باید فکری برای آینده خودشان بکنند. چون این نظریه ای که توسط این فرقه در ایران مطرح میشود خیال باز ایستادن پشت مرزهای ایران را ندارد، و میخواهد عهده دار مدیریت جهان شود، و همین بساطی را که در نقض حقوق بشر درایران راه انداخته همه جا سایه گستر کند. مثال اختاپوس را در نظر بگیرید ؛ راجع به این مثال فکر کنید؛ منظورم این است.
در ایران حاکمیت خود را “پاسدار مرزهای عقیدتی هموطنان” می داند ، یعنی نظام جمهوری اسلامی به صراحت در نقدی که بنده راجع به خشونتی که از سوی حاکمیت به مردم اعمال میشود نوشته بودم پاسخ داده اند که :مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه : (لازم است در اینجا متذکر شویم که یکی از وظایف نظام اسلامی صیانت از مرزهای عقیدتی جامعه و نیز ناامن کردن فضا برای افراد سوء استفاده گر می باشد و گروه های انحرافی فراوانی که در گوشه و کنار کشور اقدام به فعالیت کرده و می کنند)
دفاع از مرزهای عقیدتی هموطنان
این به این معنی است که اینها می خواهند در عقاید فردی انسانها تفحص و جستجو کنند.
این همان تفتیش عقایدی است که در دوران انکیزیسیون نیز وجود داشت؛ واقعیت این است.
پس این به مرزهای ایران ختم نمی شود . باز هم مثال اختاپوس را مطرح می کنم سرش یکجا است ولی فقط سرش ثابت است سایر اعضایش در نفاط دیگر ] در گوشه و کنار دائما فعال است
این سیستم برای اعمال حاکمیت خود نیازمند تکنولوژی پیشرفته است؛ به عنوان مثال زیمنس و نوکیا . اما این تکنولوژی در دست کیست؟
در دست ارتش سایبری سپاه پاسداران ؛ با این تکنولوژی چکار می کنند ؟ از این تکنولوژیها استفاده می کنند برای اینکه سایتهایی نظیر رادیو زمانه ، تویتر ، … را هک کنند رادیو زمانه رادیویی آلمانی – فارسی است در کشور هلند.
این تکنولوژی را از هلند می خرند و از آن برای هک کردن سایتی در هلند استفاده می کنند . نه فقط رادیو زمانه بلکه فیس بوک در آمریکا را نیز هک می کنند . بنابراین باز هم می گویم شما مثال اختاپوس را بگیرید ؛ این است مثال اختاپوس که سرش در طرف دیگر دنیا است . در اروپا وقتی شما بر می خیزید که بروید روی فیس بوک و با بستگانتان چت کنید وقتی بر روی سایت فیس بوک می روید مشاهده می کنید که فیس بوک هک شده و آرم ارتش سایبری سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران بر روی صفحه مانیتور دیده میشود. در حالیکه شما دارید زندگی خودتان را می کنید در غرب و اصلاً کاری به جمهوری اسلامی ندارید.
شما می خواهید بروید کارتان را بکنید و با دوستانتان ارتباط برقرار کنید اما نمی توانید ! و اصلاً کاری به ایران ندارید.
سئوال این است که خرافه گستران فرقه ای نمی خواهند تنها خودشان را محدود به مرزهای عقیدتی ایرانیان کنند و قانع به مرزهای عقیدتی مردم ایران نیستند بلکه خود را پاسدار مرزهای عقیدتی مردم دنیا می دانند .
بنابراین به اعتقاد بنده شما باید به خودتان کمک کنید هر کسی که می خواهید باشید؛ در ایران مردم دارند کار خودشان را می کنند ؛ که در برابر این عقاید افراطی بایستند و مقابله کنند.
اما چیزی که خطرناک است این است که چنین عقایدی بخواهد به درون کشورهای شما نفوذ کند.
به درون مرزهای عقیدتی شما .
این است که خطرناک است!
دکتر آزمایش در پایان گفت : پیشنهاد من به همه خواهران و برادران عزیزم این است که دست در دست هم برای ساختن دنیایی بهتر تلاش کنیم ؛ که دنیایی برپایه جدایی دین از سیاست بسازیم و دنیایی بسازیم برپایۀ دموکراسی حقیقی و احترام به حقوق بشر.
متأسفانه در هلند نماینده ای در پارلمان است بنام خیرت ویلدرز که بطور مرتب در تلویزیون ها دعوت میشود و به قرآن بی احترامی می کند و در واقع سخنش این است که مشکل قرآن است و به این ترتیب خشم مسلمانان را تحریک می کند ، ما نمی خواهیم جامعه دچار جنگ مذهبی شود بکه ما نیازمند جامعه ای با صلح و آرامش هستیم ، برای همین بسیار با احتیاط باید راجع به عقاید دیگران صحبت کرد. این بسیار خطرناک است.
دکتر آزمایش در پاسخ به سئوال یکی از پرسش کنندگان مبنی بر آنکه این عقاید افراطی ریشه در مذهب اسلام دارد گقت: فرض را بر این بگذاریم که شما دلایل من را نمی پذیرید و به آن باور ندارید و این حق شماست که هر عقیده ای که می خواهید داشته باشید. و من به حق شما ملاحظه دارم و به این حق احترام می گذارم . ولی شما هم بگذارید من به آنچه عقیده دارم باور داشته باشم و شما هم متقابلاً به حق من احترام بگذارید. (شما هم از عقیده من خرده نگیرید.) زیرا در غیر این صورت، دیگر نخواهید توانست با دگماتیسم و جمود عقیدتی مبارزه مثبتی بکنید.
من به سهم خودم تشکر می کنم از کسانیکه از نقاط مختلف آمده اند به این کنفرانس برای اینکه دنیایی بهتر بسازند برپایه دموکراسی و احترام به حقوق بشر