اسلام گر امروز چنین زار و ضعیف است / زین قوم شریف است ** نه جرم ز عیسی، نه تعدی ز کلیساست / از ماست که بر ماست
این دود سیه فام که از بام وطن خاست از ماست که بر ماست
وین شعله سوزان که بر آمد ز چپ و راست از ماست که بر ماست
جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست از ماست که بر ماست
ما کهنه چناریم که از باد ننالیم بر خاک ببالیم
لیکن چه کنم، آتش ما در شکم ماست از ماست که بر ماست
اسلام گر امروز چنین زار و ضعیف است زین قوم شریف است
نه جرم ز عیسی، نه تعدی ز کلیساست از ماست که بر ماست
گوئیم که بیدار شدیم این چه خیالیست؟ بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است که محتاج به لالا ست از ماست که بر ماست
ملک الشعراء بهار