Search
Close this search box.

دو مصاحبه

رفتار حکومت و حتی روحانیت را از اسلام جدا کنید / ابهام زدایی از یک نامه پس از سی  و سه سال

 

مطهری: رفتار حکومت و حتی روحانیت را از اسلام جدا کنید 

خلاصه:

جــرس: نمایندۀ اصولگرای منتقد دولت، طی سخنانی در دانشگاه تهران خاطرنشان کرد که در حوادث سال گذشته نباید آن‌طور با مردم برخورد می‌شد، بلکه باید مجوز می‌دادیم تا مردم بیایند داد بزنند و هر شعاری كه می‌خواهند بدهند تا صدا و سیما هم آن‌را پخش كند و دولت نیز جواب بدهد. وی همچنین از عدم استقلال دستگاه قضایی در برخورد با برخی پرونده ها سخن گفت و از دانشجویان خواست رفتار حکومت و حتی روحانیت را از اسلام جدا کنند. از نظر شهید مطهری ولی فقیه انتخابی و فقط ناظر بود و بس:

علی مطهری، نمایندۀ اصولگرای مجلس هشتم و از منتقدین دولت در خانۀ ملت، روز سه شنبه چهاردهم اردیبهشت ۸۹، در نشستی تحت عنوان «شاخصه‌های جمهوری اسلامی» كه از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشكده علوم دانشگاه تهران برگزار شد، ابتدا با اشاره به شاخص‌های جمهوری اسلامی از دیدگاه شهید مطهری، از جمله این شاخصه‌ها را مساله عدالت عنوان كرد و گفت: ایشان تاكید داشتند كه اگر به عدالت توجه نكنیم و در واقع انقلاب اسلامی اهمیت لازم را به عدالت ندهد، دچار مشكل می‌شود. وی آزادی فكر و آزادی بیان و آزادی اجتماعی را نیز از شاخصه های جمهوری اسلامی دانست.

مطهری خاطرنشان كرد: ولی‌فقیه نیز كسی است كه بر حكومت اسلامی نظارت دارد و باید مراقبت كند كه این حكومت از جاده اسلام خارج نشود. وی در پایان سخنان خود تاكید كرد: شهید مطهری معتقد بودند كه روحانیون نباید پست‌های اجرایی دولت را بپذیرند و باید استقلال خود را حفظ كنند. روحانیون باید در كنار مردم باشند، تا نفوذ‌شان در بین مردم باقی بماند.

در جلسه پرسش و پاسخ نیز، مطهری پس از اینكه اعلام کرد “برای پاسخ آماده‌ام به شرطی كه دانشجویان آشوب درست نكنند”، شرکت نمود و به سوالات آنها پاسخ گفت.

برداشت غلط نسبت به جایگاه ولایت فقیه

به گزارش ایلنا، این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به یکی از پرسشها پیرامون جایگاه رهبری در جامعه، ابتدا به برداشت غلطی که نسبت به جایگاه ولی فقیه در جامعه وجود دارد اشاره کرد و خاطرنشان ساخت هرگاه افراد نقصی را در جامعه به صورت روشن و بدیهی می‌ بینند با این ادعا كه ما تكلیفی نداریم و ولی‌فقیه و مقام بالاتر خود می‌دانند دم بر نمی‌آورند كه نمونه آن در قضیه فروش تراكم در شمال شهر تهران در دوران سازندگی آشکار بود.

مطهری داستان استیضاح علی كردان را نیز از مواردی ذکر کرد که “مشکلات زیادی برای نمایندگان پیش آمد و خیلی از افراد سئوال می‌كردند آیا این موضوع را با رهبری مطرح كرده‌اید و یا با بالا هماهنگ شده اما من می‌گفتم ما نماینده ملت هستیم و وظیفه مشخصی داریم. “

در خصوص آزادی بیان پس از انتخابات من شخصا راضی نیستم

بر اساس همین گزارش، سخنگوی این جلسه پس از اینکه از قرائت سئوالاتی كه به عنوان نوشته ارائه شده بود امتناع كرده و گفت: “می‌ترسم و دست و دلم می‌لرزد بخوانم”، سئوال دیگری پیرامون اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری و وضعیت موجود كشور، برخورد با احزاب، گروه‌ها، دانشجویان، اخراج اساتید و توقیف مطبوعات پرسید و متذکر شد “چنان‌چه به مهدی هاشمی و جاسبی تمركز كرده و از افراد اطراف احمدی‌نژاد هم‌چون رحیمی و محصولی غافل شویم چه می‌شود؟ ” كه علی مطهری ابتدا با مزاح گفت “من مسئول كل حكومت نیستم تا در مورد همه این مسائل پاسخ دهم” و سپس خاطرنشان کرد: در خصوص آزادی بیان پس از انتخابات من شخصا راضی نیستم و اساسا خیلی از اقدامات را ضروری نمی‌دانم و به عبارتی لازم نمی‌دانم كه برخی از روزنامه‌ها توقیف شوند. در مجلس هم وقتی كه از معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد توضیح خواستیم پاسخ وی واقعا توجیه‌كننده و قانع‌كننده نبود و بالاخره یك دلیل درست برای این اقدامات ارائه نكرد به عنوان مثال خیلی از مواردی كه انتقاد به رئیس‌جمهور بوده و حتی از سوی بنده صورت می‌گرفت را توهین به دولت و شخص رئیس‌جمهور تلقی كرده بودند.

خیلی بد است كه اصولگراها حرفی نمی‌زنند

علی مطهری همچنین ادامه داد:‌ نوعی تندروی‌ها در جهت سختگیری بر مردم و مطبوعات و فعالان وجود داشته و قابل تردید نیست اصولگرایان مجلس نیز باید این موارد را بگویند اما امروز معمولا اصلاح‌طلب‌ها هستند كه به دنبال این مسائل هستند و این خیلی بد است كه اصولگراها حرفی نمی‌زنند. این نماینده گفت: در كل چنین سخت‌گیری‌هایی را ضروری نمی‌دانم.

 

مسئولان قضایی استقلال کاملی ندارند

سئوالات دیگری در خصوص اینكه چرا پس از پنج سال هنوز اسامی مفسدان اقتصادی از درون جیب رئیس دولت بیرون نیامده مطرح شد و هم‌چنین به برخورد قوه قضائیه با تخلفات در هر جناح تاكید شد كه علی مطهری نیز در این زمینه اظهار داشت: به نظرم مقداری از این نقص در این خصوص به قوه قضائیه بر می‌گردد من در دیدارها و گفتگوهایی كه داشتم احساس كردم كه اینها (مسئولان قوه قضائیه) برای بررسی پرونده شخص و مقام مهمی كه مطرح می‌شود استقلال كاملی ندارند و می‌گویند كه می‌خواهیم اجازه فلان شخص را بگیریم و یا فلانی اجازه دهد تا بررسی آغاز شود. اما باید پرسید كه آیا چه شخصی باید این اجازه را دهد؟

رفتار حکومت و حتی روحانیت را از اسلام جدا کنید

سئوال دیگری در خصوص تاثیر رفتار حكومت در اخلاق و معنویت اسلامی در جامعه پرسید كه مطهری این موضوع را از مسائل فردی دانست و با بیان اینكه باید حساب حكومت و حتی روحانیت را از اسلام كه به عنوان یك واقعیت مطرح است جدا كرد گفت: به عنوان مثال پس از حوادث انتخابات شنیدم افرادی می‌گفتند كه ما نماز را كنار گذاشتیم اما برای من سئوال است كه این حوادث چه ربطی به نماز دارد پس شاید این افراد خود زمینه ترك نماز را داشتند.

حتی اساتید مخالف باید تدریس کنند و نظرشان را بگویند

دانشجوی دیگری با اشاره به سخنان شهید مطهری مبنی بر اینكه باید در دانشگاه‌ها اساتیدی كه واقعا به ماركسیست اعتقاد دارند بیایند و تدریس كنند و ما نیز پاسخ آنها را بدهیم، اظهارات برخی مقامات فعلی مبنی بر اینكه وضعیت دانشگاه‌ها خوب نیست و اساتید سكولار باید از دانشگاه‌ها اخراج شوند را یادآور شد که مطهری گفت:

“…اگر یك استاد جامعه‌شناسی یا معارف اعتقاد خود را در خصوص دین مطرح می‌كند این واقعا اشكال ندارد بنابراین اگر استادی به فكری رسیده كه هر چند مخالف با نظر ما است اما مرتبط با درسی كه او تدریس می‌كند است نباید سخت گرفت.”

از نظر شهید مطهری ولی فقیه انتخابی و فقط ناظر بود و بس

سئوال دیگری در خصوص اندیشه شهید مطهری نسبت به ولایت فقیه مطرح شد كه مطهری گفت: پدرم فرصت زیادی پیدا نكرد تا در این مورد صحبت كند اما آن‌چه كه بیان شد در همین حد است كه ولایت‌فقیه ولایت ایدئولوژیك است. فقیه آن مكتب‌شناس است كه در راس حكومت قرار می‌گیرد تا حركت جامعه از مسیر خارج نشود.

وی ادامه داد:شهید مطهری برای ولی‌فقیه نقش نظارتی قائل بودند و فقیه را حاكم نمی‌دانستند زیرا حاكم رئیس‌جمهور است كه آن‌را نیز مردم به‌طور موقت انتخاب می‌كنند.

مطهری با بیان اینكه البته حالا بیش از این هم نمی‌شود بیان كرد در پاسخ به سئوال دیگری در خصوص انتصابی یا انتخابی بودن ولی‌فقیه گفت:‌اصل اولیه این است كه به‌طور طبیعی از سوی مردم انتخاب می‌شود كه با توجه به اینكه انتخاب از هر گروهی از طریق متخصصان آن بهتر است در عمل انتخاب از طریق مجلس خبرگان راه درست آن است.

وی ادامه داد: اما اینكه آیا انتصاب از طرف خدا است واسطه‌ای نداریم كه به ما بگوید و در واقع به آن دسترسی نداریم و در نتیجه یا مردم تعیین می‌كنند یا خبرگان. “

 

برای گزارش کوی متاسفم

دانشجوی دیگری با اشاره به حواث ۱۸ تیر سال ۷۸ و با بیان اینكه در آن قضایا پس از ۱۶ جلسه دادگاه در نهایت فردی به دزدی یك ریش‌تراش از كوی متهم شد از اقدامات مجلس در خصوص حوادث كوی دانشگاه پس از انتخابات سال گذشته نیز پرسید، این دانشجو هم‌چنین از دستگیری زهرا عباسی‌نژاد طی روزهای گذشته و احضار دانشجویان به دادسرای سازمان قضایی نیروهای مسلح یاد كرد که مطهری پاسخ داد:”البته مجلس در رابطه با حادثه كوی دانشگاه كمیته‌ای به ریاست ابوترابی‌فرد تشكیل داد و نمایندگانی چون نادران و كاتوزیان نیز فعالیت‌ها و اقدامات خوبی در آن خصوص داشتند اما متاسفانه این گزارش هنوز خوانده نشده و علی‌رغم آنكه مقام معظم رهبری هم فرمودند كه قضایایی رخ می‌دهد كه دل انسان خون می‌شود در این خصوص كوتاهی شد.

وی گفت: البته به نظر می‌رسد كه اگر سخت‌گیری‌هایی اخیرا نسبت به دانشجویان صورت می‌گیرد شاید به خاطر سالگرد درگذشت امام و نیز سالگرد انتخابات سال گذشته باشد.

باید به مردم مجوز می دادیم

مطهری همچنین تاكید كرد: من معتقدم كه ما باید از حوادث سال گذشته برای آینده عبرت گرفته و در خصوص اغنای مردم بهتر كار كنیم باید حساب كسانی كه با حسن نیت فكر می‌كردند تقلب شده را با رهبران اعتراضات جدا كرد به نحوی كه نباید آن‌طور با مردم برخورد می‌شد. باید مجوز می‌دادیم مردم بیایند داد بزنند هر شعاری كه می‌خواهند بدهند و صدا و سیما هم آن‌را پخش كند و دولت نیز جواب بدهد. نباید می‌ترسیدیم كه اعتراضات حتی تا یکماه ادامه می‌یافت باید اجازه داده می‌شد كه معترضان كه قابل توجه هم بودند حرف خود را بزنند و پس از بیان تمام شبهات و پاسخ و اتمام‌ حجت آن‌گاه نسبت به كسانی كه قصد دیگری داشتند خشونت به كار می‌رفت در واقع ما قبل از ورود به این مرحله یكباره به سراغ برخورد رفتیم.

رئیس دولت در ایجاد فتنه نقش داشت

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس سپس متذکر شد: “احمدی نژاد در شب مناظره در ایجاد و زمینه‌سازی فتنه نقش داشت اما نقش اصلی را خود موسوی ایفا كرد. “

مطهری با تاكید بر اینكه باید روش اقناع در پیش گرفته شود گفت: در حوادث اخیر برخی از مردم كه به خیابان‌ها آمده بودند واقعا تعجب می‌كردند كه چرا در اول كار آنها را كتك می‌زدند.

با اعتراضات ما چند نفر در مجلس کاری نمی شود کرد

دانشجوی دیگری با انتقاد از مواضع دوپهلوی رئیس مجلس و هم‌چنین سكوت مطهری در توقیف روزنامه‌ها و حادثه كوی دانشگاه پرسید كه مطهری گفت:

“با اعتراض و موضع‌گیری یكی، دو نفر در مجلس كار چندانی ساخته نیست و دامن‌ زدن به هیجانات ایجاد شده در روزهای پس از انتخابات نیز درست نبود. “

من  نمی توانم

دانشجوی دیگری خواستار قرائت گزارش كوی دانشگاه شد كه مطهری گفت: من به شخصه نمی‌توانم آن گزارش را برداشته و پشت تریبون بخوانم من به عنوان نماینده تنها می‌توانم تذكر دهم و رئیس مجلس هم خواهد گفت كه انشاء‌الله خوانده می‌شود بنابراین باید ابوترابی كه رئیس آن كمیته بود این موضوع را پیگیری كند.

این نماینده مجلس شورای اسلامی در عین حال قول پیگیری گزارش كوی دانشگاه را در این جلسه به دانشجویان داد.

لامز به ذکر است چند روز پیش یکی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس از عدم وجود چنین گزارشی خبر داده بود.

**********************

 

ابهام زدایی از یک نامه پس از سی  و سه سال

خلاصه:

جرس:  با گذشت بیش از سی سال از انتشار نامۀ  گروهی از اندیشمندان دینی وقت – در راس آنان شهید مرتضی مطهری- پیرامون دیدگاههای مرحوم دکتر علی شریعتی، این موضوع کماکان از موضوعات بحث برانگیز باقی مانده، امروز عبدالعلی بازرگان که همراه با پدر خود در بطن ماجرا بوده، معتقد است “انگيزه نوشتن نامه، دفاع از شريعتى بوده و حقايق وارونه جلوه داده مى‌شود.” حمیدرضا تکاپو:

در همان موج انقلاب و اواخر آذرماه ۱۳۵۶ که هنوز شش ماه از مرگ ناگهانی دکتر شریعتى، جامعه‌شناس و نواندیش دینی نگذشته بود، گروهی از نیروهاى مذهبى و در راس آنها مهندس مهدى بازرگان و آیت الله مرتضى مطهرى، در راستای بحث هایی که پیرامون نظرات شریعتی بوجود آمده بود، نامه اى را منتشر کردند.

این نامه که منشاء مجادلات و بحث هایی در مجامع انقلابی- دانشجویی شد.

از آنجایی که دکتر شریعتی علاقه مندان و پیروان بسیاری در جامعۀ انقلابیِ وقت داشت، نامه فوق الذکر تاثیر زیادی بر جامعه نواندیشی دینی ایران داشت.

در سالگرد شهادت آیت الله مطهری و با گذشت سه دهه از آن اتفاقات، با مهندس عبدالعلی بازرگان قرآن پژوه، که همراه با مرحوم پدر خود (مهندس مهدی بازرگان) در جریان تمام این ماجرا بوده،  به گفتگو نشستیم :

–    در سال 1356 نامه ای با امضاي شهید مرتضي مطهری و مرحوم مهندس مهدی بازرگان علیه شریعتي منتشر شد، گفته مي شود که مرحوم بازرگان این نامه را زير فشار مرحوم مطهری امضا کرده است، شما چه اطلاعاتي در این زمینه دارید.

با تشكر و تقدير از شما به خاطر طرح اين سئوال در سالگرد شهادت آيه الله مطهرى، اميدوارم توضيحات بنده بتواند برخى از سوء تفاهمات عليه ايشان را اصلاح كند. حقيقت اين كه آنچه در اذهان بسيارى از مردم پيرامون اين موضوع شكل گرفته، كاملا وارونه وخلاف واقع مى‌باشد، اولاً انگيزه نوشتن نامه، دفاع از شريعتى و بر”له” نه “عليه” ايشان بوده است، ثانياً مطهرى زير فشار مهندس بازرگان و ساير دوستان مجبور به نوشتن نامه شده بود، نه برعكس. ملاحظه مى‌كنيد چگونه حقايق وارونه جلوه داده مى‌شود!؟

بگذاريد اصل ماجرا را از آغاز براى شما بازگو نمايم؛ ساواك كه از قطع ارتباط شريعتى با جوانان از طريق بستن حسينيه ارشاد و  زندانى كردن دكتر در سلول انفرادى به مدت دو سال نتيجه معكوسى درممانعت از بسط انديشه‌هايش گرفته بود، به ترفند جديدى متوسل مى‌شود تا از سرايت سيل افكار او به حوزه‌هاى علميه و توده‌هاى عادى مردم جلوگيرى كند و اين حركت را در قشر محدود دانشجوئى متوقف سازد. نقشه آنها اين بود كه با تحريك مراجع تقليد و مدرسين برجسته حوزه، با ارائه آگرانديسمان شدهٔ نوشته‌هاى انتقادآميز و گزندهٔ شريعتى عليه روحانيت وابسته و خرافات متداول موجود در حوزه‌هاى علميه، آنها را به امضاى مشترك بيانيه تكفير و انكار نظريات او وادار سازند. و شوربختانه آنها نيز با ساده‌انگارى در اين دام فرو افتادند و بيشترشان بيانيه را امضاء كردند، برخى از آنها به قدرى خوشنام بودند كه اگر نامشان را ببرم، شما باور نمى‌كنيد به اين سادگى، بدون آنكه خودشان نوشته‌هاى دكتر را خوانده باشند ومطالب قبل و بعد آنچه را كه به ايشان نشان داده بودند ديده باشند، به اتكاء آنچه “ثـقه” (اشخاص مورد وثوق آنها)!! گفته بودند، آن را امضاء كردند

درمتن چنين توطئه ناجوانمردانه وبراى مقابله با آن بود كه جمعى از دلسوزان حركت نوگرائى اسلامى و علاقمندان به دكتر شريعتى تصميم به مقابله با اين توطئه گرفتند و تدابيرى را براى خنثى كردن آن مورد بررسى قرار دادند. تا آنجائى كه به خاطر دارم در اين جمع علاوه بر مرحومين مهندس بازرگان، دكتر سحابى و استاد مطهرى، آقايان دكتر كاظم يزدى (برادر بزرگ آقاى دكتر ابراهيم يزدى)، آقاى مهندس كتيرائى و مرحوم حاج كاظم حاج طرخانى و دو سه نفرى ديگر از معتمدين بازار حضور داشتند.

پس از چند جلسه گفتگو به اين نتيجه رسيدند كه بيانيه‌اى منتشر سازند، اما بزودى متوجه شدند كه دستگاه روحانيت و مراجع آن اعتبار چندانى براى روشنفكران مذهبي قائل نيستند و بهتر است كسى آنرا امضاء كند كه هم مورد وثوق دانشجويان و روشنفكران باشد و هم حوزه‌هاى علميه روى سخن او حساب باز كنند. و چنين كسى جز مرحوم مطهرى نبود. مطهرى از يكطرف مدرّس برجسته و دانش آموخته ممتازى از حوزه بود كه در آن زمان شايع بود برنامه مرجعيت دارد، و هم استاد دانشكده الهيات در تهران و سخنران مجامع انجمن‌هاى اسلامى مهندسين، پزشكان، دانشجويان و همچنين نويسنده مقالات پرخواننده‌اى در مجلهٔ “زن روز” از جمله، “خدمات متقابل اسلام و ايران”، “مسئله حجاب” و … كه نامش را در ميان مردم سر زبان‌ها انداخته بود.

اعضاى جلسه از آقاى مطهرى خواهش كردند عهده‌دار اين مهم گردد، او كه به رغم روابط بسيار نزديك و دوستانه سالهاى قبل از زندان با دكترشريعتى مدتى بود مواضعى مغاير ديدگاه‌هاى او، بخصوص در آنچه به روحانيت مربوط مى‌شد، اتخاذ كرده بود، به راحتى زير باز اين مسئوليت نمى‌رفت و سرانجام پس از مدتى بحث به اين شرط تسليم شد كه اولاً انتقادات خود به نظريات دكتر را هم مطرح سازد، ثانياً مهندس بازرگان هم زير نامه او امضاء بگذارد.

اين نامه تهيه و چندين بار كفه انتقادات او كه بر تأييداتش سنگينى مى‌كرد! توسط اعضاى جلسه سبك و سبك‌تر شد، تا جائى كه ايشان به هيچ وجه حاضر نشد از همان مختصرى كه باقيمانده بود صرف‌نظر كند. اين انتقادات در شرايط عادى بسيارطبيعى و قابل هضم بود اما جامعه پس از رحلت مرموز شريعتى در لندن و غم بسيارسوزناكى كه بر قلب جوانان سنگينى مى‌كرد، مطلقاً تحمل شنيدن نازك‌ترين نقد عليه او را نداشت و غم و غصه گلوگيرآماده  فرياد، و احساسات در حال انفجار بود.

وقتى اصرارها براى تعديل بيشتر بى‌نتيجه ماند و مطهرى بر آنچه به جدّ باور داشت، ايستادگى كرد، اعضاى جلسه در دوراهى صرف‌نظر كردن از ارسال نامه يا قبول نسبى آن، به حالت دوم رأى دادند و مهندس بازرگان برحسب تعهد قبلى و با نارضايتى آنرا امضاء كرد و نامه به يكى از معتمدين بازار كه دسترسى به دستگاه تكثير داشت ،سپرده شد تا منتشرگردد. در آن جلسه مرحوم دكتر سحابى غائب بود، اما شب هنگام كه مطلع از تصميم جلسه و مقاومت مرحوم مطهرى براى حذف برخى نقدهايش شد، با تماس‌هاى تلفنى و پيگيرى جدى خود خواستار تعويق اين امر و بازگرداندن نامه شد. اين درخواست البته انجام شد و صبح روز بعد نامه عودت داده شد، اما متأسفانه شخص مذكور، كه ظاهراً احساس وظيفه شرعى!؟ كرده و احتمالا درباطن در موضع مخالف دكتر قرار داشته، قبلا چند كپى از آن تهيه كرده و در اختيارهمفكرانش قرار داده بود. به اين ترتيب ظرف چند روز اين نامه توسط ساواك و ساده لوحان به همه جا توزيع گرديد! به اين ترتيب و به مصداق “از قضا سركنگبين صفرا فزود”! تلاشى كه براى دفاع از دكتر شريعتى و صرف وقت زياد شكل گرفته شده بود، نتيجه معكوس بخشيد.

شكرآب شدن روابط مطهرى و دكتر، امر پوشيده‌اى براى خواص نبود، اما آنچه همه را شگفت‌زده كرده بود، امضاى مهندس در كنار امضاى مطهرى بود. به طورى كه حتى در يكى از جلسات نيمه خانوادگى نيمه عمومى هم چنين پرسش و گله‌اى از ايشان مطرح شد كه پاسخ دادند: “در يك هواى سرد زمستانى شما براى خريد پالتوئى به بازار مى‌رويد، نرخى كه روى پالتو نوشته شده سه برابر پولى است كه شما قصد داشتيد خرج كنيد، مدت‌ها با فروشنده چانه مى‌زنيد و قيمت را به يك و نيم برابر تقليل مى‌دهيد، از اين كمتر براى  فروشنده صرف نمى‌كند و حاضر نمى‌شود يك دينار هم پائين‌تر بيايد. شما چه كار مى‌كنيد؟ اگر واقعا به پالتو احتياج داشته باشيد و به سختى سردتان شده باشد، دل چركينى گران‌تر خريدن را تحمل مى‌كنيد! براى ما مقابله با توطئه ساواك مهم‌تر از رنجش برخى دوستان بود.

–  سالگرد شهادت استاد مطهری است. ایشان در بازگشت از جلسه مشترکی در منزل زنده یاد دکتر سحابی بازمی گشتند که در آستانه در هدف گلوله قرار گرفتند، از آن جلسه چه خاطره ای دارید؟

من البته در آن جلسه نبودم و فقط شنيده‌هايم از پدر را بازگو مى‌كنم ، شايد باور نكنيد كه آن گردهمائى به نظرساده، جلسه “شوراى انقلاب” بود كه در چنان شرايط حساس و خطرناكى در منزل مرحوم دكتر سحابى، بدون محافظ و حتى راننده‌اى كه از دور مراقب باشد، تشكيل مى‌شد. ظاهراً يكى از اعضاى گروه تروريستى “فرقان” كه مرحوم مطهرى را تعقيب مى‌كرده، متوجه آن مقصد شده و در كمين او نشسته بود. پس از خاتمه جلسه، شهيد مطهرى به اتفاق مهندس بازرگان، در حالى كه همچنان در حال گفتگو بودند از خانه خارج شده، مقدارى هم تا نزديك ماشين‌هاى خود پياده مى‌روند و پس از دقايقى از هم خداحافظى مى‌كنند كه ناگهان صداى شليك گلوله و غرش موتورى كه از صحنه فرار مى‌كرد، بقيه را متوجه اين جنايت مى‌كند.

به احتمال بسيار زياد تروريست‌ها از ماهيت چنان جلسه‌اى خبر نداشتند وگرنه با تدارك و تجهيزات و نفرات بيشترى نيت پليد خود را با ترور تعداد بيشترى عملى مى‌كردند. ملاحظه مى‌كنيد كه حوادث چه نقش مهمى در تاريخ ايفا مى‌كنند. ما مى‌توانيم امروز تصور كنيم اگر اعضاى شوراى انقلاب همگى كشته شده بودند، انقلاب چه مسير ديگرى را طى مى‌كرد؟ يا اگر مطهرى شهيد نشده بود كى و چگونه در برابر انحرافات انقلاب اعتراض مى‌كرد!؟ آيا او هم همچون مرحوم منتظرى راهش را از استاد خود جدا مى‌كرد؟  كسى جز خدا نمى‌داند.

– شخصا چه خاطراتی از آن مرحوم دارید؟

مطهرى از دوستان و همفكران مرحوم پدر در بسيارى از زمينه‌هاى دينى بود، هرچند اختلاف نظر هم در برخى موارد با هم داشتند كه با سعه صدر تحمل مى‌كردند. طبيعتاً به خاطر اين ارتباطات، بنده هم در جريان برخى امور قرار مى‌گرفتم و اطلاعاتى كسب مى‌كردم. در آن دوران سه شخصيت ممتاز در جريان نوگرائى دينى حضور داشتند كه مورد توجه دانشجويان مسلمان بودند و سخنران مجامع آنها به شمار مى‌رفتند؛ بازرگان، طالقانى و مطهرى. البته دكتر شريعتى هم از سال‌هاى ۴۸ – ۴۹ به بعد به اصطلاح گل كرد و ميدان‌دار شد!

من خاطرات زيادى ممكن است از شهيد مطهرى داشته باشم، اما فكر نمى‌كنم مناسب اين مصاحبه كوتاه باشد، اما از آنجائى كه ارتباط ايشان را با دكتر شريعتى مطرح كرديد، شايد بد نباشد خاطره‌اى را در اين زمينه نقل كنم:

سال‌هاى فعاليت اين دو بزرگوار با دوران دانشجوئى بنده و ايام پس از آن، كه به فعاليت‌هاى سياسى ايدئولوژيك اشتغال داشتيم، مقارن بود. ما در كادر انجمن اسلامى دانشجويان از هر دوى آنها براى ايراد سخنرانى دعوت مى‌كرديم و ارتباط تنگاتنگى با هر دو داشتيم. شريعتى كه اصلا پايگاهش در تهران، در ايامى كه هنوز در مشهد اقامت داشت، پاتوقى بود كه ما بچه‌هاى رشته معمارى به اسم “شركت سمرقند” تأسيس كرده بوديم، تا هم كسب و كارى كنيم و هم پايگاهى براى كارهاى فكرى داشته باشيم. از همانجا بود كه برنامه‌هاى زير زمين حسينيه ارشاد براى جوانان با مشورت دكتر ريخته مى‌شد وكارها تقسيم مى‌گرديد. از اجراى تأتر “سربداران” گرفته تا برنامه‌هاى هنرى جوانان و كودكان، توزيع كتب مفيد، ادبيات و تحقيقات قرآن و نهج‌البلاغه و غيره.

ما كه به هر دوى اين عزيزان علاقه و احترام داشتيم، از مواضع مخالفى كه بعضاً شهيد مطهرى مقابل برخى نظريات دكتر اتخاذ مى‌كرد رنج مى‌برديم و علت آنرا درك نمى‌كرديم. روزى با تماس تلفنى، از ايشان وقتى گرفتم تا به اتفاق دوستان به منزلشان برويم. به گرمى و محبت با تقاضاى من موافقت كرد و در روز موعد به اتفاق آقايان: ميرحسين موسوى، عبدالحميد نقره كار، محمدعلى نجفى و شهيد حسن آلادپوش، كه همگى ازاعضاى سابق انجمن اسلامى دانشجويان وفارغ‌التحصيل رشته معمارى و ازدوستداران دكتر و فعالان برنامه‌هاى جوانان در حسينيه ارشاد بودند، به ديدن استاد رفتيم.

پس از استقبال گرمى كه با پذيرائى از ما كرد، مطلب را بدون تعارف و مجامله مطرح كرديم، در آغاز تصور مى‌كرد ما به توصيه پدر اين مسائل را با ايشان مطرح مى‌كنيم، وقتى به ايشان گفتم اصلا ايشان از اين جلسه خبر ندارند، به اصالت انگيزه ما مطمئن‌تر شد و نمونه‌هائى از نوشته‌هاى دكتر را عنوان كرد كه معتقد بود خلاف باورهاى مسلم اسلامى است.

در هرحال آنروز آنچه به ذهن ما جوانان قديم مى‌آمد! متواضعانه با ايشان درميان گذاشتيم و بازتاب جدائى ايشان را در ميان نسل جوان بيان كرديم ولى جايگاه ما در حدى نبود كه بتوانيم ايشان را متقاعد سازيم.

بعداً متوجه شدم پدر نيز با گروهى از دوستانشان در همين زمينه با استاد جلساتى داشته‌اند و بى‌جهت نبوده است كه ايشان ما را فرستاده شده آن جمع تصور مى‌كرد. اين نكته را هم اضافه كنم كه وقتى پدر از طريق خود مرحوم مطهرى خبراين ملاقات را شنيد، بسيار خوشحال شد و ما را تشويق كرد.

خداوند همه آنها را كه با حسن نيت قصد خدمت داشته‌اند، اگر خطا و اشتباهى هم كرده‌اند مشمول مغفرت و رحمت خويش قرار دهد و به ما نيز توفيق ادامه خدمات آنها را عنايت كند.

از شما هم كه زحمت تدارك اين مصاحبه را به عهده گرفته‌ايد سپاسگزارى مى‌كنم.

با سپاس از شما