توسط مرحوم سلطانحسين تابنده گنابادي و در كتابي با عنوان « سه داستان اساطيري در قرآن » بود. مرحوم علامه طباطبايي نيز در تفسير الميزان مي نويسد؛ تا زماني كه دليلي بر رد استدلال هاي «ابوكلام آزاد» پيدا نشود، آنرا ميپذيرم.
اثبات اين موضوع كه ذوالقرنين همان كوروش است،ارتباط مستحكمي بين فرهنگ ملي و اسلامي برقرار مي كند.به گزارش فارس،سيد كاظم موسوي بجنوردي رئيس مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي و نخستين همايش كوروش هخامنشي و ذوالقرنين كه پنجشنبه گذشته در مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي با حضور جمعي از محققان اسلامي و پژوهشگران تاريخ برگزار شد،ضمن بيان اين مطلب افزود:اگر بتوانيم پل مستحكمي ميان فرهنگ ملي و فرهنگ اسلامي ايجاد كنيم،كمك شاياني به تقويت وحدت ملي كرده ايم.
وي با تأكيد بر اينكه ايرانيها،نقش مؤثري در شكوفايي فرهنگ اسلامي داشته و دارند،ابراز داشت:در تاريخ اسلام نيز،بيشتر فلاسفه و متفكرين ايراني بوده اند.
موسوي بجنوردي با اشاره به جايگاه والاي شخصيت كوروش كبير و آزادي يهوديان بابل به دست او گفت:كوروش500 سال پيش از ميلاد مسيح با انتشار فرمان آزادي انسانها كه به «استوانه كوروش» مشهور است، خلاف رسم معهود جنگها عمل كرده ومردان، زنان و فرزندان طرف شكست خورده جنگ را آزاد كرده است.
رئيس نخستين همايش كوروش هخامنشي و ذوالقرنين در خصوص انگيزه هاي خود از برگزاري اين همايش گفت: ما معتقديم كه ملت ايران، پيش از ظهور اسلام نيز موحد بوده است وپذيرش آخرين دين الهي از سوي آنها نيز با آغوشي باز و در راستاي همين امر بوده است.
موسوي بجنوردي با اشاره به محاصره شهر بابل توسط كوروش و لشگريانش گفت: بابل بكسال در محاصره بود و پس از فتح آن با جنگ، كوروش نه فقط خانه ها را ويران نكرد، بلكه آزادي را به مردم هديه داد و فرمان حقوق بشر را صادر كرد كه هم اكنون مايه افتخار ما ايرانيان است.
وي با بيان اينكه همايش مذكور به پيش داوري در خصوص تطبيق ذوالقرنين بر كوروش نخواهد پرداخت، يادآور شد: سعي در اثبات كردن اين موضوع كه ذوالقرنين همان كوروش است، نداريم، اما اگر بتوانيم در اين ميان به نتيجه مطلوبي برسيم، ارتباط مستحكمي بين فرهنگ ملي و اسلامي برقرار مي شود.
موسوي بجنوردي در پايان سخنان خود با تأكيد بر اينكه «كوروش» بنيانگذار فرهنگ و تمدن ايراني است، خاطر نشان كرد: با اين نگاه كه كوروش، بنيانگذار فرهنگ و تمدن ايران است و در آن زمان، منشور پيام آور آزادي را ارائه كرده، مي توان دريافت، ايرانيان ملت موحدي بوده اند و اسلام را با زمينه هاي قبلي پذيرا شده اند. پس از سخنراني رئيس نخستين همايش كوروش هخامنشي و ذوالقرنين، محمد ابراهيم باستاني پاريزي، عضو هيأت علمي مركز دائرةالمعارف اسلامي نيز به بيان سخناني پرداخت.
وي به بيان خاطرات خود از ترجمه كتاب «ذوالقرنين يا كوروش كبير» پرداخت.
باستاني پاريزي با شاره به دلايل ترجمه اين كتاب در 60 سال پيش گفت: در سال 1329 يكي از كارمندان سفارت هند از حضور «ابوكلام آزاد» در تهران و ديدارش با آيت الله كاشاني و دكتر مصدق خبرداد. «ابوكلام آزاد» يكي از مفسران قرآن بود و قرار بر اين شد تا مطلبي مربوط به ذوالقرنين را از زبان اردو به عربي ترجمه كنم و به وي هديه دهيم.
عضو هيأت علمي مركز دائرةالمعارف اسلامي با اشاره به تفسير ابوكلام از آيه «يسئلونك عن ذي القرنين» گفت: ابوكلام در تفسير اين عبارت، پرسشي را در خصوص سائل آن مطرح و در پاسخ نيز قوم يهود را به عنوان سؤال كننده معرفي مي كند.
وي با اشاره به بيت «نخستين مرغ بودم من در اين باغ/گرم بلبل كني كنيت وگر زاغ» ادامه داد:اصل سخن براي شخص ديگري يعني ابوكلام آزاد است كه در دوران ابتدائي استقلال هندوستان از مستعمره انگليس، وزير فرهنگ آن كشور بوده است.
اين تاريخ پژوه معاصر با اشاره به ريشه لغوي واژه «كوروش» در كتب عهد عتيق گفت: در تورات، كوروش با همين شمايل درج شده است، اما در كتب تاريخي خود آن را به صورت «كي روش» نوشته ايم كه البته اشتباه هم نيست.
وي با اشاره به تطبيق كوروش و ذوالقرنين براي اولين بار توسط يك نويسنده و مترجم قرآن تبريزي، گفت: دومين مرتبه اي كه چنين استدلالي صورت گرفت، توسط مرحوم سلطانحسين تابنده گنابادي و در كتابي با عنوان « سه داستان اساطيري در قرآن » بود. مرحوم علامه طباطبايي نيز در تفسير الميزان مي نويسد؛ تا زماني كه دليلي بر رد استدلال هاي «ابوكلام آزاد» پيدا نشود، آنرا ميپذيرم.
عضو هيأت علمي دائرةالمعارف بزرگ اسلامي خاطر نشان كرد: در مقدمه كتاب خود، برخي روايات ايراني را نقد كرده ام، چرا كه ابوريحان بيروني، اسم كوروش را در ذيل پادشاهان بابل مي آورد و ابن بلخي نيز در فارس نامه خود، مادر كوروش را يهودي معرفي مي كند. حتي خاطرم هست كه در كتابي خواندم؛ كوروش به طور مستقيم با يهوديان مكاتبه مي كرده است. باستاني پاريزي با تأكيد بر شناساندن شخصيت قرآني كوروش هخامنشي به جامعه تصريح كرد: انعكاس اين مسأله و بيان اينكه نام يك آريايي در قرآن كريم آمده، در جامعه روحانيت ايران بسيار مهم است. اين موضوع در جامعه ايرا ني يك افتخار محسوب ميشود.
در ادامه آئين گشايش نخستين همايش كوروش هخامنشي و ذوالقرنين، آيت الله سيد مصطفي محقق داماد، به عنوان سومين سخنران مراسم افتتاحيه گفت: اگر پيامبران الهي نبودند، بشر «مفسد في الارض» مي شد و اين اولياءالله بودند كه بشر را از اين ورطه نجات دادند.
وي با تأكيد بر گذشته شوم بشر كه ناشي از جنگ و خونريزي و اسارت است، گفت: در گذشته، هنگامي كه قدرتي در جنگ به پيروزي دست مي يافت زن و فرزندان طرف مغلوب جنگ را به اسارت مي گرفت و حتي بيت «خيال تيغ تو با ما حديث تشنه و آب است/ اسير خويش گرفتي بكش چنان كه تو داني» حافظ نيز اشاره به اين سنت غلط دارد. عضو فرهنگستان علوم، كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو پس از جنگهاي جهاني را نتيجه تربيت صحيح بشر به دست انبياء الهي دانست و گفت: اگر امروز بشر به جايي رسيده كه پيشينه تاريك و حيواني خود را محكوم مي كند، به دليل تلاش انبياء الهي بوده است.
عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي، با استناد به آيات قرآن، «ذوالقرنين» را داراي قدرتي متأثر از خداوند متعال معرفي كرد و گفت: قدرت وي ناشي از قدرتي است كه خداوند به او داده و ذوالقرنين داراي رحمت و كرامتي ملهم از سوي خداوند است.
محقق داماد، با تأكيد بر اينكه بر اساس آيات قرآني، ذوالقرنين يك شخص مؤمن و خداپرست بوده است، ابراز داشت: به هيچ عنوان نمي توان نظري در خصوص پيامبري ذوالقرنين ارائه كرد. بنابراين، ادعاي پيامبري كوروش از سوي برخي نيز صحيح نيست و برخي محققان، فقط در خصوص تطبيق نشانه هاي ذوالقرنين بر كوروش نظر داده اند.
* منبع: روزنامه اطلاعات – شنبه 8/3/89 – صفحه 3