در یک”انقلاب” هر آنچه شكاف حكومت وملت را افزايش دهد، از حمايت انقلابيون برخودار ميشود. زیرا زمان انفجار را نزدیک وقدرت آن را بیشتر می کند اما دریک جنبش مدني که هدفش تأمین حقوق شهروندان با روش های مسالمت آمیز و غیرخشن است نباید درجهت عمیق ترکردن فاصله حكومت وملت آن هم بر اساس كينه و نفرت کوشید ،زیرا هر آنچه فضا را دوقطبی تر و نظاميتر ودرنتیجه خشن تر و بستهتر كند، زندگي مدنی ومسالمت آميزرا تضعیف و رقابت قانونی و آزادرا ناممکن یا دشوارتر می کند
سید مصطفی تاج زاده
تقدیم به”جوادی فر، قهرمانی، کامرانی”شهدای 18 تیر 88 و به”روح الامینی” که آسیب دیدگی یک گربه را تاب نیاورد و آن را براي مداوا به دانشکده دامپزشکی رساند، اما خود بر اثر شکنجه و شرايط طاقت فرساي كهريزك و عدم رسيدگي به شهادت رسید.
كشتي «حِلفالفُضول»(1)
اول.محاصره شکنی
مثل خيابان هاي “جنبش سبز” بود عرشه كشتي «مرمره آبي»! روزنامه نگار يوناني چپ گرا،رمان نويس سوئدي، برنده ايرلندي جايزه صلح نوبل، كشيش واتيكان، هفت نماينده پارلمان اتحاديه اروپا، مومنان نماز شب خوان، مسيحي ها،يهودي ها، آتهايست ها، كمونيست ها و خلاصه نمايندگاني از جامعه مدني 32 كشور چگونه توانستند كنار هم قرار بگيرند و بر اساس نقشه راه واحدي راهي غزه شوند؟ آن كشتي الگويي از يك جامعه باز جهاني را به نمايش گذاشت كه جز در آب هاي آزاد جهان و در درياي بي كران حق جویی انساني نمي توانست بادبان هاي معنوي و آزادیخواهانه اش را بگستراند. “مرمره آبي” كه در مسير كمك رساني انسانی به مردم غزه توسط ارتش اسرائيل مورد تهاجم قرار گرفت، نشان مي دهد كه در دنياي امروز هم نشيني همه نمايندگان مدافع حقوق بشر تنها يك رويا يا بحث تئوريك نيست. بلكه ايدهای كاملاً اجرايي و تحقق يافتني است. به علاوه همين كشتي حقوق بشري است كه مي تواند ديوار نژاد پرستي و تبعيض صهيونيستي را فرو ريزد و محبوسين بزرگترين زندان هواي باز یعنی مردم غزه را آزاد كند.
اگر مي بينيم كشتي كمك هاي انساني به غزه در همان زمان اسارت در چنگال راهزنان دريايي اسرائيل توانست حفره اي هر چند كوچك ،اما عمق يابنده بر ديوار آن محاصره غير انساني ايجاد و در امتداد جلب همبستگي جامعه مدني جهاني براي اولين بار دولت آمريكا را نيز به صدور بيانيه عليه محاصره غزه وادار كند، علت را بايد در گفتمان انساني، متحد كننده و بسيج گر ساكنان آن جست كه وجدان جامعه جهاني را به حرکت درآورد. اين كشتي پیش از آنكه به تسخير راهزنان صهيونيست درآید، بر لنگر حق جويي و آزاديخواهي جهانيان تكيه زده و نقشه راه انساني جديدي براي مقابله با ظلم و ستم ترسيم كرده بود. كشتي حاملِ دموكرات – مسلمانان ترك، مسيحيان، يهوديان، كمونيست ها، سكولارها و… كشتي همبستگي بشريت امروز است عليه هرگونه سرکوب ونقض حقوق انسانها و همه ما مي توانيم و بايد به ساكنان آن كشتي بپيونديم. اين همان كشتي نجات عصر ماست كه مي تواند همزيستي مسالمت آميز مردمان را ممكن و نامتجانس ترين و متفاوت ترين گروه هاي انساني را عليه خشونت، ستم ، جنگ و تروريسم بسيج كند.
کشتی انسانیت و رهایی
«مرمره آبي» كشتي انكار هولوكاست وتبرئه نازي ها از جنايت يهودي سوزي نبود. بر عكس، هدي اپشتين (Hedy Epstein) پيرزن 85 ساله يهودي از نسل بازماندگان و نجاتيافتگان فاجعه «هولوكاست» آن قدر زنده ماند كه سوار “كشتي آزادي “شود و بر اين حقيقت گواهی دهد كه دموكرات- مسلمان هاي ترك خالق كشتي، اثبات مظلوميت فلسطيني ها را به انكار يهودي كشي هيتلر گره نمي زنند و از موضع بعثی -صدامی با اسرائیل به ستیز نمی پردازند.
(2) مسافران «مرمره آبي» با حركت انسانی خود مفهوم «كشتي» را چنان بسط دادند كه به هيچ وجه تداعيگر مفهوم بسته و سابق آن نيست. اين كشتي گسترهاي چنان باز و بيكران به نمايش گذاشت كه از افريقا تا اروپا و از مالزي تا آمريكا ،کران تا كران انسانيت را فرا گرفت؛ عرشه اي چنان زیبا كه به قول نويسنده مسلماني از كشور همسايه،«در آن كشتي هم قرآن و نهج البلاغه قرائت شد و هم انجيل خوانده شد.» ترويج ادبيات «حسيني» از سوی مصيبتزدگان و تشبيه «شهدا» و بازماندگان شهدا به ياران اباعبدالله(ع) و به زينب كبري (س)نيز جلوه اي زيبا به صحنه مقاومت مدني كشتي نشينان بخشيد
(3).
کشتی كلمه سواء
يك نويسنده ضد امپرياليست تركيه(البته از نوع كيهاني آن) در مقاله اي با اشاره به پيشينه “ادوارد پك” ( Peck Edward) در معاونت TTF( Terrorism Task Force) در زمان «رونالد ريگان» مي پرسد: «يك آمريكايي هدايت گر عمليات ويژه در خاورميانه، در كشتي چه كار داشت؟ اگر كاري داشت آيا نمي توان گفت كه سياحت كشتي در واقع عمليات CIA بوده است؟»نويسنده توطئه بين نتيجه ميگيرد كه «امنيت كشتي مرمره آبي اصلا هم معصومانه نبوده است… عمليات ضد تركيه به نحو پي در پي انجام مي شود».
(4) چنين تحليلهاي بدبينانه و توطئه محور كه معمولا در شرايط استقرار ديكتاتوري با اقبال عمومي مواجه ميشود، در يك كشور نسبتاً دموكراتيك كه حقوق بشر در آن رعايت و تحلیل های متفاوت و بلكه متضاد درباره یک واقعه ارائه مي شود، معمولاً به عنوان تحليل هاي غيرمستند در حاشيه قرار مي گيرند، درهر حال مناظر انساني و الهي آن كشتي چنان زيبا ونتایج ضد صهیونیستی آن چنان آشکار بود كه جايي براي تيرگي ها وتوطئهبيني ها باقي نمي گذاشت.
«رمضان كايان» از دانشگاهيان و فعالان جامعه مدني ترك تابلويي زيبا از وحدت اديان در كشتي جامعه مدني به نمايش مي گذارد: «در طول سفر نمازها را به جماعت برگزار مي كرديم. در يك لحظه چشممان به نماينده واتيكان افتاد كه به همراه ما به نماز برخاسته بود! تعجب كرديم. اما او بي آنكه به روي خود بياورد تا انتها در صف جماعت همراه ما بود و بر اساس اعتقاد خود دعا مي كرد. وقتي در پايان نماز انگيزه اش را سوال كردم، آيه 82 از سوره مائده (لتجدن اشد الناس عدواً للذين آمنوا…)
(5)را يادآور شد. با خود گفتم اين كشيش درس خود را چه خوب تمرين كرده است! »
اگر من جاي آن استاد مسلمان و آن كشيش واتيكان بودم پيشنهاد مي كردم به جاي آيه مذكور، آيه 64 از سوره آل عمران به شعار كشتي تبديل شود كه طبق تفسير استاد مطهري رافع تبعيضهاي حقوقي است و مستلزم انواع گوناگون آزادي هاي دموكراتيك و حقوق بشري؛ «شك ندارد آن چيزي كه دل ها را به هم پيوند مي دهد، عقيده و ايمان است. رسول خدا بزرگ ترين عامل وحدت را كه وحدت در عقيده بود ايجاد كرد و مردم را در زير پرچم لااله الا الله آورد. اما تنها به ايمان و عقيده اكتفا نكرد. به موانع و اضداد وحدت هم توجه كرد. آن موانع و مشكلات را از ميان برداشت ، موجبات دوري دلها و موجبات كينه ها و حسادت ها و انتقام جويي ها يعني تبعيضات حقوقي را از بين برد… اگر گفت: تعالوا الي كلمه سواءِ بيننا و بينكم الا نعبد ُ الا الله و لا نشرك به شيئا، بياييد به سوي يك عقيده و ايمان كه براي همه به يك نسبت خوب است، براي همه حقيقت است، براي همه خير است، اگر اين را گفت وتوحيد را پيشنهاد كرد، پشت سرش هم گفت: و لا يتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون الله، مساوات و برابري را هم پيشنهاد كرد».
(6)اين همان آيه اي است كه آن شهيد عزيز تعابير نغزي همچون «سوسياليسم عرفاني» و «سوسياليسم واقعي» را از دل آن بيرون مي كشيد و «واقعي» بودن سوسیالیسم را در عصر حاكميت گفتمان ماركسيسم ضد آزادي روسي و چینی ، در عدم امحاي آزادي هاي دموكراتيك به بهانه عدالت می دانست؛«و لا يتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله.
اين قسمت دوم رابطه اجتماعي افراد نسبت به يكديگر است كه كسي ديگري را برده و بنده خودش قرار ندهد و خودش را رب او حساب نكند… بنابراين آن «ما» بودن واقعي نه تنها با عرضه داشتن يك ايده معنوي محقق مي شود و نه بدون عرضه داشتن يك ايده معنوي واقعي براي انسان ها با سلب كردن مالكيت پيدا مي شود… به همين دليل در جاهايي كه خواسته اند با سلب مالكیت اين مائيت را به وجود بياورند … ارزش هاي ديگر انسان كه براي او از مال و ثروت اگر بالاتر نباشد ،پايين تر نيست به كلي پايمال شد، مانند آزادي. براي انساني كه ذرهاي از حد حيوانيت بالاتر آمده باشد آزادي، آزادي فكر، آزادي قلم، آزادي بيان، آزادي اجتماعي،حق اينكه سرنوشتش دست خودش باشد… ارزش فوقالعاده اي دارد».
(7)
كشتي جامعه مدني
كشتي «مرمره آبي» را كه به اعتبار حضور نمايندگان جامعه مدني 32 كشور در آن مي توان «كشتي جامعه مدني جهاني» خواند، مجاهد- دموكرات هاي تركيه آن را كشتي «پيمان حلف الفضول معاصر» ناميدند.«عمر گل اوغلو» روحاني اهل سنت ترك كه در مراسم خاكسپاري شهداي كشتي شركت كرده بود، مي گفت: «اگر پيامبر (ص) در اين عصر مي زيست باور دارم كه او نيز سوار بر عرشه همين كشتي مي شد.»
پيمان «حلف الفضول» نزديك به دو دهه است كه به مرجع اسلامي برخي از سازمان هاي مدني تركيه تبديل شده است. مهم ترين سازمان هاي حقوق بشري آن ديار كه مبتكر اعزام كمك هاي انساني به كشورهاي مسلمان و غير مسلمان جهان بوده اند، جلوه اي دموكراتيك و مدني به آن “پيمان پيشا اسلامي و فطری” بخشيدهاند. حقوق بشري هاي دموكرات – مسلمان تركيه كه پيشتاز اعتصاب و فراخوان هاي ضد شكنجه دردفاع از زندانيان سياسي كمونيست وكرد و ترك بودند، اكنون بر مبناي همان معيار و استاندارد واحد انساني به كمك محاصره شدگان مظلوم غزه مي روند.
(8)بر عكس كشور ما، كه در آن مقامات نظامي كه روزگاري نه چندان دور به حمايت از مظلومان بوسني افتخار مي كردند، ناگهان در لحظه دادگاهي كردن “متهمان فعاليت هاي انتخاباتي منتقد يكه سالاري” چهره ديگري از خود به نمايش گذاشتند و در سوگ سقوط” ميلوسويچ” قصاب مسلمانان بالكان نشستند و سرنگون كنندگان او را «خيلي شبيه» سبزهاي ايران خواندند. سازمان حقوق بشري «.I.H.H» در ترکیه در آغاز دهه 90 در گرماگرم نبرد بوسني و به منظور كمك به مسلمانان آن ديار تأسيس شد. چنين سازماني به دليل رويش در بستر يك رقابت و مسابقه دموكراتيك با ساير سازمان هاي مدني تركيه، در مسير بالندگي خود مبتكر اعزام كشتي كمك هاي انساني به غزه شد و خدا باوران و خداناباوران را از 32 كشور حول ايده واحد انساني متحد كرد.
(9)
كشتي نافرماني مدنی گلوبال
کشتی«مرمره آبي» به لحاظ روش ويژه كمك رساني به مردم غزه «كشتي نافرماني مدني گلوبال» نيز نامگذاري شد كه حكايتي است از راهگشايي آن حركت انساني براي يك «انتفاضه جهانی» عليه اشغالگري و جنايت و ديواركشي ضد انساني به دور انسانها. بادبان هاي معنوي اين كشتي، نسيم تازه اي از اميد به دموكراسي و آزادي در جهان عرب و خاورميانه را به ارمغان آورده است. «خالد الدخيل» سعودي در اين باره مي نويسد: «در افزايش محبوبيت حكومت ترك در خيابان هاي عرب ترديدي نيست. اين امر با در نظر گرفتن ناتواني حكومت هاي عرب طبيعي است.» ناتواني كشورهاي عربي اما از «غير دموكراتيك» بودن ساختار سياسي آن كشورها سرچشمه مي گيرد. تضعيف همين عنصر انساني در توان ملي، ضعف موقعيت منطقه اي كشورما را نه تنها در عرصه مناسبات بین الملل،بلکه در مقایسه با محبوبيت روزافزون تركيه آشكار ميكند. اگر نتايج نظرسنجي اخير موسسه “پيو” (Pew) درباره تنزل نگران كننده تصوير كنوني جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي جهان با نتايج نظرسنجي موسسه TESEV
(10)درباره محبوبيت 75 درصدي “اردوغان” در جهان عرب (كه هر دو پيش از واقعه كشتي «مرمره آبي» صورت گرفت) مقايسه شود ، به ميزان تضعیف رو به افزایش قدرت نرم ايران در سالهاي عبور از اصلاحات از يك سو وجایگاه برتر ترکیه در منطقه در کنارمحبوبيت روز افزون رهبران مسلمان آن کشور از سوي ديگر پي خواهيم برد
(11).
کشتی ظلم ستيز دموكراتيك
حركت انسانی، مدني و مؤثر «كشتي مرمره آبي» فقط عدم توازن ميان موقعیت دولت های ايران و تركيه را بيشتر نكرده است بلكه به تعبير روزنامه فرانسوي «ليبراسيون» مبدا يك چرخش گفتماني از «اسرائيل ستيزي غير دموكراتيك» به «مقاومت دموكراتيك» و در عين حال “موفق” در مقابل زورگويي و تجاوزگري دولت اسرائيل شده است؛«اين تهاجم [تهاجم سياسي و تبلیغاتی تركيه و اردوغان] كل منظره خاورميانه را تغيير داد. از اين به بعد قلب اعراب براي تركيهاي مي تپد كه عضو ناتو است، شكوفايي اقتصادي بزرگي را تجربه مي كند و نامزد عضويت در اتحاديه اروپا است». «برنارد گتا» نويسنده اين مقاله ميافزايد: «ورود تركيه به خاورميانه در عين حال ورود دموكراسي نيز هست. به جاي صداي ديكتاتوري ايران كه امحاي اسرائيل را تعقيب مي كند، صداي حقوق و صداي سياست عدم خشونت طنين افكنده است»
(12).
كشتي آزادي نشان داد حقوق بشر و دموكراسي همان پرچمی است كه افراطيون حاكم بر اسرائيل از افتادن آن به دست مسلمانان منطقه به شدت وحشت دارند . زیرا هیچ چیز به اندازه توسل به دموکراسی و حقوق بشر نمی تواند مانع جنایات آنان شود . ستون نگار «ليبراسيون» نیز با در نظر گرفتن همين نقطه ضعف بنيادي در حكومت اسرائيل مي نويسد، محافل روشنفكري جهان عرب “نيروي عدم خشونت” را احساس و سودآوري “مهارت سياسي” را در عمل مشاهده كردند؛«آن جا كه تروريسم اسلامي دنياي مسلمانان راتجزيه كرده، چهره اي دافعهآور به اسلام داده و به اتحاد آمريكا و روسيه و اروپا بر عليه ترسي مشترك راه برده است، تركيه چهره ديگري از اسلام عرضه كرده است؛ چهره قدرتي مصمم اما صلحطلب. در حالي كه كشورهاي عربي هرگز قادر به دفاع از حقوق فلسطيني ها نبودند، تركيه اين كار را انجام داد. هم «نتان ياهو» را به موضع دفاعي راند و هم دنيا را به حمايت از پايان دادن به محاصره غزه رهنمون گرديد.»
(13)“برنارد گتا” نقش صهيونيزم ستيزي ناشيانه در به قدرت رساندن جناح بنیادگرای اسرائیل و بهره برداری «نتان یاهو» از رانت ماجراجويان افراطی کشورمان را با مهارت سیاسی اردوغانی مقایسه مي کند و می نویسد: «آنجا که جاه طلبی اتمی ایران و گفتمان”محو اسرائیل از نقشه جهان “صرفا به سود ائتلاف راست اسرائیل عمل کرده است و به برنده شدن آن جناح در انتخابات اسرائیل منجر و زمینه ساز اتحاد منافع اروپا و امریکا شده است، ترکیه موفق شد اسرائیل را در عرصه بین الملل منزوی کند و در داخل اسرائیل نیز موجب فرسایش حزب حاکم شود»
(14).
دوم. تحریم جهانی
دیوار محاصره غیر انسانی به دور بزرگترین زندان هوای باز جهانی به نام غزه در حالی تحت فشار افكار عمومي جهان ترك برمي دارد و سوراخ می شود که دیوار محاصره اقتصادی علیه کشورمان هر لحظه قطورتر و از حمايت افكار عمومي بخش عظيمي از جهان برخوردار می شود.
(15) این دو اتفاق كه در عصر دموكراسي خواهی، انفجار اطلاعات و جهاني شدن رخ می دهد ما را به تفکر درباره پیوند پیچیده میان باز و دموكراتيك بودن و بسته و انسدادي بودن جوامع با انزوای جهانی وتحریم های بین المللی دعوت ميكند.
(16) بر این اساس می پرسم که آیا می توان از تجربه کشتی “مرمره آبی”برای گسستن محاصره مضاعف جامعه مدني توسط اقتدارگراهاي داخلي و حصرها و محدودیت های بین المللی جنگ طلبان جهاني عليه ميهن استفاده کرد؟این سوال البته سوالی باز و گشوده به روی همه هموطنان آزاديخواه و طرفدار استقلال ، يكپارچگي سرزميني ، امنيت و منافع ملي است. درعین حال دعوت و پیشنهادی است به اندیشیدن درباره راهکارهای شکستن دیوار انسداد سیاسی و خروج از تنگنای محاصره همه جانبه ای که ايران به علت تماميت خواهي ، بي كفايتي و ماجراجويي استبدادطلبان دچار آن شده است.
تأسف آور آن که در هنگامه نفس گیر این بحران بعضی هموطنان ما می کوشند محاصره ها و تحریم های ضدکشورمان را به عنوان “پیروزی بزرگ لابی ایرانی”در محافل بین المللی جلوه دهند. از آن نادرستتر اين که می کوشند چنین عملی را به عنوان کارکرد شاخه بیرونی جنبش سبز جلوه دهند. به نظر من به سود ملت ايران و استقرار دموکراسی در جامعه ما نیست که بعضی هموطنان ما در خارج از کشور به جای بهره وری از موقعیتی طلایی که جنبش سبز در جهت” برچیدن مرزهای داخلي و خارجی تبعيض “،”غير خودي سازي” ،”نفي خشونت” ، “ترويج گفتوگو” و “اتّحاد حول محور انتخابات آزاد” ایجاد کرده است ، کارکرد لابیهای صهیونیستی و محافل جنگ طلب در امریکا و اروپا را به حساب کارنامه سیاسی خود واریز و به آن افتخار كنند.
سرکوب غير انساني،دفاع انساني
جنبش سبز”رأی من کو؟”از ابتدای ظهور خود همواره با رویکردی مبتکرانه محروميت ها وممنوعيت ها را یکی پس از دیگری افشا و بعضاً برطرف كرده و در اين مسير توانسته است “سركوب يكسان” را به” دفاع يكسان و انساني” از همه قربانيان خشونت فارغ از عقيده ،دین ،نژاد،قومیت،زبان، طبقه ، جنسيت وگرایش سیاسی آنان تبديل کند. این جنبش كه از تهديد ها، فرصت های جدید خلق كرده و به تبارشناسی خشونت به طور عام و استبداد به طور خاص پرداخته است ، اكنون نيز لازم است به تبارشناسي تحريم بپردازد. بنابراين نبايد در پشت بن بست محاصره ها و تحریم های بین المللی متوقف شود و عرصه بازیگری را به اقتدارگراهاي داخلی و تحریم گران بین الملل واگذار کند. بر عكس، بايد پشت پرده كودتاها و تحريم ها را افشا كند تا افزايش آگاهيهاي عمومي به نجات عمومي منجر شود. فراموش نکنیم که جنبش بازپس گیری رأِی ملت،درعین حال جنبش بازپس گیری مکان ها و عرصه های استراتژیک از غاصبان حق ملت نیز هست، پس می تواند و باید ضمن حفظ اصالت خود و بيان مطالبات ملی اش، به عنوان یک بازیگر در عرصه بین المللی نیز عمل و نقشی راهگشا و مستقل از بازیگران دولتی ایفا کند.
به سخن دیگر جنبشی که با عزمی مشارکت جویانه، مدنی و مسالمتآمیز ضمن افشاي كودتاي انتخاباتي88 اقدام به پس گرفتن مکان های غصب یا انحصاری شده در عرصه هاي گوناگون خیابانی و غير خياباني كرده و در این مسیر به موفقیت های درخشانی نائل آمده است، از این پس نیز می تواند جایگاه بازیگری روشنگر و تأثیرگذار در عرصه بین المللی در جهت شکستن توأمان محاصره خارجی و دیوار کشی کهریزکی به دور جامعه مدنی را به خود اختصاص داد و عرصه های جدیدی از افکار عمومی ملی، منطقه ای و جهاني و نیز محافل تصمیم ساز ملي و بین المللی را تحت تاثير خود در قرار دهد.
زبان بسته کودتاچیان،زبان باز جنبش
سركوب هاي يكسال اخير، زبان استبدادطلبان را به “لكنت”انداخته و در جانب مقابل زبان رهبران جنبش سبز را “بازتر” از هميشه كرده است.به همين نسبت گوش جامعه ایرانی و افکار عمومی جهانی نيز برای شنیدن پيام هاي رهايي بخش جنبش حساس و باز شده است. سبزها اكنون راحت تر و مستندتر از هميشه مي توانند پرده از اسرائيل ستيزي آزادي كش حزب پادگاني نيز شعارهای ضد امریکایی اما حقوق بشر ستيز آن بردارند و نشان دهندکه استبدادطلبان ايراني اين شعارها رابرای اسرائیلی نمایی منتقدان و مخالفان یکه سالاری و در نتيجه نفي و نقض حقوق فردي وجمعی آزادیخواهان ایرانی سرمی دهند.
سبزها امروز صريحتر و مستندتر از هميشه مي توانند نتایج ناکارامدی مدیریتی و ماجراجويي دیپلماتیک تندروان انحصارطلب رانشان دهند و ثابت كنند كه آنان حاضرند ايران تحريم شود وبيشترين فشار به ايرانيان، به خصوص به قشرهاي محروم جامعه وارد آيد و حتي شبح جنگ برفراز ميهن به پرواز درآيد، اما كودتاگران به حكومت انحصاري خود ادامه دهند. سبزها اکنون شفاف تر و تأثیر گذارتر ازهمیشه می توانند دین گریزی و در برخی موارد دین ستیزی قشرهایی از مردم، به ویژه جوانان را که عمدتاٌ در اثر استفاده ابزاری اقتدارگراها از اسلام و تحمیل یک سبک زندگی به مردم ایجاد شده است ،نه تنها به ایرانیان بلکه به مسلمانان و جهانیان نشان دهند.
تحریم موجه؟
به نظر من معيار جنبش سبز در مورد هرتحریمی نسبت آن با”استقلال،یک پارچگی سرزمینی،امنیت ومنافع ملي”است و”تحریم حكومت ” در صورتي بايد با اقبال ما مواجه شود كه اصول فوق آسیب نبیند و فشار اصلي آن متوجه مردم نشود. براین اساس محاصره اقتصادی علیه هر کشوری هنگامی موجه است که موضوع آن نقض حقوق اساسی شهروندان يا صلح منطقه ای باشد تا استبدادطلبان و جنگ جویان در هر کشور به بهانه”مبارزه با دشمن”،”حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور”و”تأمين امنيت” عمومی و ملی، فضای سیاسی میهن خود را نظامی و بسته نکنند.
در یک”انقلاب” هر آنچه شكاف حكومت وملت را افزايش دهد، از حمايت انقلابيون برخودار ميشود. زیرا زمان انفجار را نزدیک وقدرت آن را بیشتر می کند اما دریک جنبش مدني که هدفش تأمین حقوق شهروندان با روش های مسالمت آمیز و غیرخشن است نباید درجهت عمیق ترکردن فاصله حكومت وملت آن هم بر اساس كينه و نفرت کوشید ،زیرا هر آنچه فضا را دوقطبی تر و نظاميتر ودرنتیجه خشن تر و بستهتر كند، زندگي مدنی ومسالمت آميزرا تضعیف و رقابت قانونی و آزادرا ناممکن یا دشوارتر می کند وبه راهبرد “دموكراسي در خانه وصلح در جهان” كه سبزها آن را آرمان خود مي دانند،آسیب می رساند. اگر خواهان تقویت فرهنگ سیاسی و عمومی دموکراتیک،بالا رفتن ظرفیت شهروندان برای پذیرش وتحمل دیگران ورعایت حقوق آن ها،ترویج گفت وگو،رشد نهاد های مدنی،کاهش هزینه فعالیت های سیاسی وکاستن از نقش”اجبار” و “خشونت” در مناسبات سياسي و اجتماعي هستيم، چاره اي نداريم جز اينكه بكوشيم راه ها و روش هایی را ابداع یا پیشنهاد کنیم که اندیشه ومدنیت جای کینه و جنگ را بگيرد و خود “مردم” با روش های مدنی و مسالمت آمیز و انتخاباتی رفتار حاکمان را تغییر دهند .
براین اساس لازم است سبزها در محل اصلي نزاع يعني”کرامت،حقوق و آزادی شهروندان” با انسدادطلبان به چالش بپردازند نه اينكه از تحريم هايي دفاع كنند كه جنگ طلبان ايراني وآمريكايي به بهانه “انرژي هسته اي” آن را علم كردهاند تا “نظامی وجنگی کردن فضا”، “كاربرد زور” و “سركوب حقوق ايرانيان” را از هر دو سو نه تنها موجه ، بلكه ضروري جلوه دهند. تبيين ابعاد، زمينهها، دلايل و نتايج تحريم ها در داخل وخارج از كشور و افشاي مقاصد و منافع جنگ طلب هاي طرفین می تواند از ماجراجويي دوطرف و مخاطراتی که میهن را تهدید می کند ،بکاهد.اگر راهبرد حزب پادگانی”کسب و حفظ قدرت به هرقیمت” است، استراتژی سبزها”مقابله با حکومت به هر قیمت”نیست. افشاي مقاصد غير انساني و قدرت پرستانه آنان از يك سو و مقاومت مشروع و مدني در مخالفت با استبداد ديني ازسوي ديگر است.
بیانیه سبز
بيانيه هوشمندانه مهندس ميرحسين موسوي درباره قطعنامه اخير تحريم شوراي امنيت عليه جمهوري اسلامي ايران را می توان در چنين چارچوبي تحليل و از آن حمايت کرد. به اعتقاد من اگر بيانيه مذکور مبناي عمل (اكت) سياسي دلسوزان ايران زمين در قالب ها و اشكال متناسب با شرايط داخلی وبین المللی قرار گیرد ميتواند كشور را از محاصره مضاعف دو طرف بی اعتنا به مصالح و منافع ملی و منطقه ای نجات دهد يعني از دست اقتدارگراهاي داخلي كه حق انرژي هسته اي را به سرپوشي براي انكار و نقض آشکار حقوق اساسي ايرانيان تبديل كرده اند و نيز از دست جنگ طلبان صهيونيستي- آمريكايي نجات دهد كه مي كوشند با برجسته كردن موضوع هستهاي بهانه و زمينه لازم را براي تحریم بیشتر اقتصادی و عنداللزوم تحمیل جنگ به ایران و نقض استقلال (و تمامیت ارضی؟)آن ودرحقیقت تسلط انحصاری برخاورمیانه و منابع غنی زیرزمینی و به ویژه نفتی آن و تأمین امنیت اسرائیل فراهم كنند. حال آنكه تحريم و محاصره اقتصادي کنونی می تواند فشارهاي سنگيني بر توده محروم وارد آورد، تسهيل گر محاصره بيشتر جامعه مدني توسط حزب پادگاني شود و به صنعت و توليد و رشد و توسعه طبقه متوسط به عنوان يكي از دستاوردهاي دوران پس از جنگ تحمیلی ضربه زند و زمینه لازم را برای شورش هاي كور يا ماجراجویی نظامی جنگ طلبان اسرائیلی،امریکایی و ایرانی فراهم کند که بحرانزي هستند و “جنگ” را “دوران طلایی” زندگي خود میخوانند.
حق مسلم یا حقوق مسلم ؟
راهبرد استبدادطلبان ایرانی “مطلق کردن”حق مسلم دستیابی ایران به دانش وانرژی هسته ای است تا در پرتو این اطلاق،نقض دیگر حقوق مسلم ایرانیان را تحت الشعاع قرار دهند.اخیراً هم با دفاع از تک حزبی و نفی جناح بندی قصد دارند تیر خلاص را بر مغز دموکراسی و “حق تعيين سرنوشت هر نسل به دست آن نسل” در ایران شلیک کنند.اما جنبش سبز به همان شيوه كه توانست در يكسال گذشته اولويت “حق راي” و ديگر “حقوق اساسي ايرانيان” را بر مساله سازی از” پرونده هسته اي” در ايران و جهان برتري بخشد، اكنون نيز مي تواند و بايد بکوشد در يك اقدام هماهنگ وملی گزينه” جنگ” را از میز”اوباما” و گزينه” سركوب “را از ميز حزب پادگانی حذف کند و خواست واقعي ملت ايران يعني برپايي”انتخابات آزاد”را كه تنها راه برون رفت از بحرانهاي كنوني است بر هر دو سوي اين ماجراسازي خطرناك كه بازي “برد- باخت” و در واقع بازي “باخت- باخت” را دنبال ميكنند، تحميل كند.
(17)براین اساس مساله مهم سبزها باید چگونگي تبديل اين رسالت تاریخی يعني تأمين ” حقوق اساسي ايرانيان” و “بر پايي انتخابات آزاد” به يك پروژه سياسي در ابعاد داخلي و بين المللي باشد.به عبارت دیگر اكنون كه نه آمريكا و نه ديگر دولتهاي قدرتمند هماهنگ با آن نمي خواهند يا نمي توانند حقوق بشر و در رأس همه حق تعيين سرنوشت ملت ها را در انتخابات آزاد یا همه پرسی موضوع اصلي تحريم هاي بين المللي عليه رژيم هاي استبدادي كنند چرا که چنين راهبردی به ضرر متحدان ديكتاتور آنها به ویژه در منطقه حساس و ثروتمند و غني خاورمیانه است و ائتلاف بين رژيمهاي مستبد منطقه و دولت اسرائيل را به بهانه خطر مشترك ايران موشکی وهسته اي فرو خواهد پاشيد ، تنها در صورتي كه جنبش سبز بتواند با دفاع قاطع از “حق تعیین سرنوشت”و”انتخابات آزاد” حضور سنگين وانكار ناپذير خود را به معادلات داخلي، منطقه اي و جهاني تحميل كند مي توان اميدوار بود كه مساله سازي از انرژي هسته اي، تحريمهاي بينالمللي و مخاطرات جهاني خنثي شود و كشور در سمت و سويي متناسب با منافع ملي هدايت شود
(18).
به اين ترتيب در جهان جهانی شده امروز كه سرنوشت انتخابات آزاد در بغداد و غزه و قاهره و كابل و تهران از یکدیگر جدا نیست و حتي از نتايج انتخابات در واشنگتن و لندن و پاريس و مسكو نيز منفك نيست، دمکرات ها،استقلال خواهان وصلح طلبان ايراني می توانند همراه و همسو با جنبش های خواهر و برادر در سطح اروپا و امریکا و نيز در جهان اسلام برای خروج از حصر مضاعف دموکراسی و صلح توسط تحریم گران و جنگ طلبان بین المللی و ماجراجويان و کهریزک سازان داخلی راه جديدي بیابند، كه محور و مدار آن “انتخابات آزاد” است
(19).
سوم.گذار گفتماني سبز
در گذار از «گفتمان انقلابی» در دهه 50 به “كشتي مرمره آبي” در دهه 80 دگرگوني عمیقی در گفتمان مقاومت ملي و جهاني مشاهده می شود. اكنون ساختار شبكه اي هر جنبش مدني در مقياس جهاني به چند مركزي و چند صدايي آن منتهي مي شود. براي مثال همچنان كه در آن سوي جهان يك آزاديخواه سكولار تبييني حقوق بشري از “كشتي آزادي” به دست ميدهد، در اين سو نيز «حاكان آلبايراك» روزنامه نگار و فعال مدني ترک جامه اي عاشورايي بر تن همان رخداد ميپوشاند؛ «به صادق بطال گفتم آنچه در کشتی گذشت مثل حادثه كربلا بود. گفت: بله، اما اين بار اهل كوفه خيانت نكرد». واژه «اهل كوفه» يا به عبارت بهتر «اهل كوفه نبودن» در گفت وشنود آن كشتي نشينان مفهومي كاملا متفاوت با آن تعبير نخ نما شده و ابزاري دارد كه نظريه پردازان انديشه “طالباني- پادگاني” تروج مي كنند و ايرانيان در سال هاي اخير با آن روبرو شده اند. «كوفه اي نبودن» در اين مفهوم جديد و مدني چنان انساني و گسترده و جذاب است كه طيف وسيعي از افكار عمومي جهان و يهوديان و مسيحيان و مسلمانان و دينداران و بي دينان را حول محور”دفاع از حقوق بشر” و”مقابل با ظلم” در برميگيرد و معياري انسانی و متفاوت از دوگانة «با من بودن» و «با من نبودن» و”هرکس با من نیست،دشمن است”دارد.
طبق اين نگاه معیار “کوفه ای نبودن ” دفاع از حقوق انسان ها به طور مطلق و حمایت از هر مظلومی است که در این دنیا ستم می بیند و رنج می کشد. اين گفتمان چنان مقتدر است كه در روزهاي اخير مقامات لشكري و كشوري دولت اسرائيل را به پاي ميز محاكمه كشانده است كه چرا با كشتي كمك رساني به مردم غزه چنين خشن و غير انساني برخورد كردند.كميته حقيقت ياب بينالمللي نيز در صدد است درباره اين فاجعه تحقيقات لازم را احضار مقامات اسرائيلي انجام دهد و نتيجه آن را به اطلاع افكار عمومي جهاني برساند. حق آن است که در چنين جهان و فضايي مسلمانان به طور عام و جنبش سبز به طور خاص پرچمدار نظري و عملي چنین نگرش و راهبرد رهايي بخشي شوند و همه جهانيان را به پيمان “حلف الفضول” جديدي فرا خوانند.به این ترتیب خواهند توانست به یاری خداوند و با همکاری آزادی خواهان جهان با همه اشکال ظلم وستم درایران ،منطقه و جهان به نبرد برخیزند و دیوارهای محاصره و زندان های باز و بسته علیه مردم ستم دیده را در اقصا نقاط دنیا فرو ریزند.
پانوشت ها
1.
قبل از اسلام ميان اعراب و سران برخي از قبايل پيمانهايي بسته شده بود كه به «احلاف» مشهور است. از جمله اين پيمان ها كه اسلام نيز آن را تاييد كرد و از آن به عنوان «پيمان مقدسي» ياد شد، «حلفالفضول» است. «حلف» به معناي پيمان و «فضول» جمع فضل است. پس معناي آن به اصطلاح«پيمان جوانمردان» یا “پیمان آزادگان” می شودكه پيامبر اكرم (ص) آن را به همراه عدهاي از جوانان مكه براي جلوگيري از ظلم و تعدي زورگويان و به منظور دفاع از ستمديدگان منعقد کردند. كساني كه پيمان «حلف الفضول» را منعقد كردند، دست هاي خود را به نشانه تعهد در برابر پيمان، در آب زمزم فرو بردند و به مضمون زير پيمان بستند: «لا يظلم غريب و لا غيره ولكن ياخذ من الظالم» يعني نبايد به هيچ شخص غريب يا غير غريبي ستم شود و بايد حق مظلوم از ظالم گرفته شود. اين پيمان در بيست سالگي رسول خدا و در خانه «عبدالله بن جدعان» بسته شد. پس از بعثت و به رغم لغو بسياري از پيمان هاي عهد جاهليت، پيامبر اكرم (ص) اين پيمان را به رسميت شناخت. (برگرفته از فروغ ابديت، جعفر سبحاني، جلد 1، ص 184 و درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام، رسولي محلاتي، جلد 1، ص 309).
2. گفتمان مبتنی بر انكار هولوکاست و نفي جنايات نازي ها عليه يهوديان مظلوم نه تنها در وجدان بشريت معاصر حركتي پديد نياورد ،بلكه طنين اين شعار در تريبون هاي رسمي جز سوءِ استفاده صهيونيست ها ومظلوم نمایی آنان ارمغاني نداشت. درست برعكس كشتي جامعه مدني كه همبستگي جهاني را معطوف فلسطيني ها كرد.
3. براساس چنین نگاه و واقعیتی می توان گفت «فرقان» كشتي سوار نوزده ساله ترك- آمريكايي كه پيشاني اش از فاصله بسيار نزديك مورد اصابت سه گلوله سرباز اسرائيلي قرار گرفت و”سهراب” هميشه سبز ايران، شهروندان یک كشتي هستند و در جبهه اي واحد قرار دارند كه دموكرات – مسلمان هاي ترك آنرا “جبهه انسانيت” ناميده اند و دايره شمول آنرا فراتر از «اسلاميت» می دانند. همچنان كه باید گفت در جانب مقابل گوانتانامو و ابوغريب و كهريزك و اوين و ديوار كشي در اطراف غزه به معماري سياسي واحدي تعلق دارند.
4. http://WWW.baberiniz.com. ، 3/ 6/2010.
5. به طور مسلم دشمن ترين مردم به مومنان را يهود و مشركان خواهي يافت و نزديك ترين دوستان به مومنان را كساني مي يابي كه مي گويند «ما نصاري هستيم». اين به دلیل آن است كه در ميان آنان افرادي عالم و تارك دنيا هستند و در برابر حق تكبر نميورزند. (مائده /82)
6. مرتضي مطهري، بيست گفتار، انتشارات صدرا، ص 80.
7. مرتضي مطهري، فلسفه تاريخ، انتشارات صدرا، جلد سوم، صص 324-323.
8.تفاوت اساسي حمايت های دولتي و ابزاري از فلسطيني ها را با حمايت سازمان هاي مدني وحقوق بشري از مردم غزه كه بر پشتيباني وسيع جامه مدني متكي است،می توان در اینجا مشاهده کرد.اين دو نمونه متضاد نشان مي دهد كه از يك سو دولتي كردن و استفاده ابزاري از زيباترين شعائر الهي و انساني چه بلايي بر سر خود اين شعائر مي آورد. از ديگر سو در يك جبهه مدني و انساني، هنگامي كه كارها به ابتكار و اراده خودانگيخته شهروندان و نهادهاي مدني واگذار ميشود و سازمان هاي مدني با برچسب های «سوروس» و «آمريكايي» و «صهيونيستي» طرد نميشوند، چه بركات جهان گستري از دل فضاهاي آزاد و دموكراتيك جامعه سر بر خواهند آورد.
9. كشتي مرمره آبي جغرافياي كوچك اما نمادين “شناسايي متقابل ملت ها” است كه همزيستي مسالمت آميز و همكاري آزادی خواهان ملل گوناگون را در عين به رسميت شناختن تفاوت ها نشان مي دهد واين كه “هم بودگي” نه تنها زيبا كه موثر است و “ديگر بودگي” لزوما به معناي تعارض و نزاع و جنگ “با هم نوع” خود نيست. “كشتي مرمره” با تأكيد بر حق طلبي انسانها و تکیه برحس و همدردي انسانی آن ها نماد “گفت وگوي تمدن ها” و “ائتلاف برای صلح ” شد و نشان داد كه با اعتقادات و سلايق گوناگون مي توان در راه “مبارزه با ظلم”، “تأمين حقوق انسان ها” و “صلح”همکاری صمیمانه ای به عمل آورد.
10. Foreign Policy Analysis Series, Turkey: Arab Perspectives, Tesev Publications, Mai, 2010.
11. افكار عمومي جهان اسلام و به ويژه جهان عرب البته از گردنكشي صدام و بنلادن عليه اسرائيل و آمريكا به وجد ميآمد. نظرسنجي اخير موسسه “پيو” نشان ميدهد كه ميزان حمايت جهان اسلام از بن لادن و به طور كلي از روش هاي افراطي و انتحاري اسلامي پايين و درحد 20 درصد است. اما محبوبيت تركيه يك محبوبيت سازمان يافته و رو به رشد با هدف دفاع از يك الگوي دموكراتيك، توسعه محور، با انتخابات واقعاً شفاف و به دور از قلمرو دخالت استصوابي نظاميان به حساب می آید. جالب آنكه بخش قابل توجهی از افكار عمومي جهانی، بر اساس نظرسنجی پيشگفته، نقش ايران را «بيثبات كننده» و نقش تركيه را «سازنده» محسوب ميكند.
12. Bernard Guetta ، ليبراسيون، 9 ژوئن 2010 .
13. به نظرمن لازم است گفتمان حمايت از فلسطين در ایران متناسب با تغييرات ژرف اجتماعي وسیاسی ملی و جهانی دگرگون شود و با گفتمان هاي دموكراتيك و حقوق بشري سازگاري بيشتري یابد . در هر حال برقراري اتصال بين آزادي خود و آزادي ديگري (فلسطين) كمابيش هسته اصلي موضوع باقي بماند.همچنان که همان اتصالي كه نسل انقلابي ديروز بين مبارزه ضد ديكتاتوري بومي با حمايت از فلسطين برقرار ميكرد، اكنون توسط يك فعال آمريكايي حقوق بشر خصوصيتي كاملا متفاوت وجهانی(گلوبال) به خود ميگيرد. خانم” فيليس بنیس”( Phyllis Bennis) عضو يك مؤسسه مطالعاتی در آمریکا، در ادامه زنجيره انساني جنبش هاي نوين اجتماعي به كشتي” مرمره آبي” ميرسد و دگرگوني ساختاري افكار عمومي جهاني در نقاط عطف جنبش را مورد بررسي قرار ميدهد. به گفته وی همچنان كه درجریان انتفاضه نخست تصوير كودكان سنگ انداز و تانكهاي اسرائيلي افكار عمومي جهان را تكان داد، كشتي مرمره آبي نيز به انتفاضهاي ديگر، و اين بار به «انتفاضه گلوبال» منتهي شد؛ «ديگر از منظر افكار عمومي امریکا، اسرائيل «قهرمان داوودي» علیه «اعراب جالوتي» به شمار نميآيد.» اين لحظه اي است كه به تحليل ژرف اين خانم آزاديخواه آمريكايي «بحران كشتي نشان داد كه جامعه مدني بازيگر كليدي جهاني در مبارزه بين المللي عليه اشغال اسرائيل و آپارتايد(نژاد پرستي) است»(http://www.ips-dc.org) .
14. ازهمان لحظه تاريخي “داووس” تا حماسه “کشتی جامعه مدنی جهانی” گفتمانی که ترکیه در دفاع از غزه به کار می برد به دقت بر مباني دموکراسی وحقوق بشر خواهي و پرهیز وسواس گونه از غلطیدن به موضع یهودی ستیزی استوار شده است. در همين جهت دفاع تركيه از “حماس” نیز به عنوان دفاع از “شفاف ترین انتخابات منطقه” توجیه و تئوریزه می شود. این همان چیزی است که به تحلیل گویای یکی از فعالان مدنی و اسلام گرای ترکیه، علاوه بر اسرائیل، رژیم مصر را نیز به طرز ویژه آزار می دهد؛ کشوری که به قول یکی از نخبگان معروف عرب، «پیروزی رئیس جمهور آن در انتخابات وامدار بازیگری وزارت کشور است» و به گفته یکی از سازمان دهندگان ابتکار”مرمره آبی” نمونه دمکراتیک انتخابات آزاد و شفاف مسلمانان را در مجاورت مرزهای خود برنمی تابد و به همین دلیل همدستی با اسرائیل را در محاصره غزه ترجیح می دهد.
15. طبق آخرین نظرسنجي موسسه “پيو” اكثريت پرسش شوندگان در 16 كشور (از 22 كشور جهان) بين دو گزينه اتمي شدن يا حمله نظامي به ايران با دومي موافق بودند و در مورد گزینه تحریم نیز در اسپانیا 79 درصد، انگلیس 78 درصد، آلمان 77 درصد، فرانسه 76 درصد، روسیه 67 درصد و چین 58 درصد آرای مثبت پرسش شوندگان را به خود اختصاص داده است.
16. تصوركنيد اگر آن كشتي در سفري نمادين دل اقيانوس هند را بشكافد و نهايتاً در آبهاي خليج فارس و در يكي از بندرهاي كشور ما پهلو بگيرد، چه رخ خواهد داد ؟ در كشور ما كدام گستره مكاني به جز خيابانهاي جنبش سبز يا بيمارستان هاي مورد رجوع مجروحان يا بازداشتگاههاي زندانيان سياسي سبز مي تواند آن همه تكثر و تنوع عقيدتي و سياسي و مذهبي و قومي و جنسيتي را در کنار هم گرد آورد؟ اگر مرزبندي هاي رايج كشور ما در مورد آن 700 مسافر 32 كشور اعمال شود، كل كشتي را بايد به كمك چند تيغه و غرفه به سلول هاي جداگانه تقسيم کرد؟ از بي حجاب ها كه بگذريم، پيرزن 85 ساله يهودي از نسل بازماندگان هولوكاست و ديپلمات 81 ساله آمريكايي آن كشتي به راحتي مي توانستند به جرم ناهنجاری رفتاری، نكار هولوكاست و جاسوسی بازداشت شوند. با وجود این من رویای آن را دارم که سرانجام روزي كشتي مشابهي در بندر سبز چشمان ملت ایران پهلو بگيرد و در آن اصلاح طلب و اصول گرا،سنتي و مدرن،سكولار و مسلمان، زن و مرد،شهري و روستايي ، پير و جوان وفارس وترک وکرد و ترکمن و عرب ايراني حصار كهريزكي- اويني تنیده به دور جامعه مدني ما را فرو ريزند. راستی! آيا «جنبش سبز» خود كشتي همبستگي و نجات جامعه ما نيست؟
17. به باور من فقط با منطق دموكراسي و حقوق بشر ميتوان به مقابله با تحريم رفت و تنها تحريمي را درجهان “عادلانه” و به معناي واقعي “هوشمند” خواند كه نقض حقوق اساسی بشر را درهرکشوری نشانه رود و به یاری ستمدیدگان آن دیار بشتابد. حال آن که “مسأله سازي” از موضوع هسته اي و تبديل آن به يك موضوع امنيتي به سود جنگ طلب ترين جناحهاي صهيونيستي – آمريكايي و ایرانی و به ضرر مردم این کشورهاست. جنگ طلبان جهاني موضوع “خطر اتمي ايران” را ابزارگرانبهایی در جهت توجيه اقدامهاي توسعه طلبانه وخود می دانند و انسدادطلبان نيز حق انرژي هستهاي را چنان مطلق كرده اندكه دیگر حقوق و تظلمات ملت ايران فراموش شود. در اين ميان تنها تأكيد بر حقوق بشر و دموكراسي است كه مي تواند” مساله سازي” دو سر افراطي ماجراي هسته اي را به خود مساله سازان برگرداند و اولويت حق تعيين سرنوشت و انتخابات آزاد را بر آنان تحميل كند. جنبش سبز اين ظرفيت را دارد كه تأمين همه حقوق ملت ايران را به هر دو طرف افراطي تحميل كند. تبیین این موضوع که در حال حاضر حق تعيين سرنوشت و ديگر حقوق مسلم شهروندي مانند آزادی عقیده و بیان وقلم و تحزب و تجمع بر حق امنيت عمومي و ملي و نيز صلح منطقه اي و جهاني منطبق مي شود و هم پوشي آن حقوق دستيابي ملت ایران را به دانش هستهاي ممکن می کند،بسیار موثر است.
18. امیدوارم جنبش سبز بتواند به کمک حقانیت و اقتدار گفتمانی و مهارت های سازمانی خود و براساس معیارهای واحد انسانی و حقوق بشری دیوار محاصره مضاعف اقتدارگراهای داخلی و تحریم گران خارجی را بشکند، تا تحریم های اخیر نتواند خندق سیاسی حکومت را با جامعه عمیق ترکند، راه گفت وگو ورقابت قانونی وآزاد سیاسی را ببندد و “گسست” بیشتر به ضرر ایران و ايرانيان تمام شود.
19. یکی از ویژگی ها و یا به عبارت بهتر فرصت هایی که جهاني شدن ارتباطات و اطلاعات در مرحله کنونی فراهم آورده،آن است که برنقش و تأثیر بازیگران غیردولتی در عرصه های بین المللی افزوده و برای پشت سرگذاشتن بازیگران دولتی توسط جنبش های اجتماعی نوظهور فرصت ایجاد کرده است. وبسایت امروز