Search
Close this search box.

صدر حاج سید جوادی:لاریجانی از اختیاراتش استفاده نمی‌کند

من به آقایان رهبران جنبش سبز خیلی معترض‏ام. باید افراد دیگر را به حساب بیاورند؛ چه افراد تک‏رو و مستقل و چه افرادی که عضو جمعیتی هستند. به عقیده‏ی من، مشورت و کنکاش بین آقایان ضروری و واجب است و باید مسجل و معین باشد. یعنی هر پانزده روزی، ماهی، هرطور که صلاح می‏دانند، یک جلسه‏ی مشترک عمومی داشته باشند.

 

 

 

 

 

 

دکتر احمد صدر حاج‏سید جوادی، از قدیمی‏ترین فعالان سیاسی ایران و از بنیان‏گذاران نهضت آزادی ایران است و هم‏چنان که خود گفته است: پیرترین فعال سیاسی ایران. او در سمت دادستانی تهران در زمان نخست‏وزیری دکتر علی امینی و هم‏چنین در پست‏های وزارت کشور و دادگستری در کابینه‏ی موقت مهندس بازرگان حضور داشته است.

آقای حاج‏سید جوادی پیش از انقلاب ۵۷ به امر وکالت نیز اشتغال داشته است و از برخی چهره‏های سرشناس مخالف حکومت پهلوی، مانند دکتر شریعتی، آقای منتظری و آقای خامنه‏ای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران دفاع کرده است. با وجود این، پس از انقلاب، او بارها دستگیر و زندانی شد.

آقای حاج‏سید جوادی در سن ۹۳ سالگی هم‏چنان در حوزه‏ی سیاست فعال است. او اخیراً دو نامه‏ی سرگشاده منتشر کرد؛ نامه‏ای که روز بیست و چهارم مرداد ماه جاری خطاب به آقای لاریجانی، رییس قوه‏ی قضاییه نوشت و نامه‏ی دیگری که روز بیست و هفتم مرداد، خطاب به فعالان سیاسی خارج از کشور منتشر کرد.

آقای حاج‏سید جوادی در نامه‏ به آیت‏الله لاریجانی، رییس قوه‏ی قضاییه، با اشاره به پرونده‏های چهره‏های سرشناس سیاسی، مانند دکتر یزدی، شیوا نظرآهاری، احمد زیدآبادی و… به اختیارات و وظایف رییس قوه‏ی قضاییه اشاره کرده‏اند:

در ابتدای این نامه مقدار اختیارات و تسلطی که آقای لاریجانی، رییس قوه‏ی قضاییه، باید در دستگاه قضایی داشته باشند را توضیح دادم و نوشتم که قدرت ایشان طوری است که حتی می‏تواند رییس جمهوری را مورد سؤال و عدم کفایت قرار بدهند و در مورد رییس‏جمهور اقدام کنند. این میزان قدرت و تسلط ایشان است که در اصل مربوطه‏ی آن در قانون اساسی خیلی گویا و روشن آمده است.

در این نامه به دادگاه‏های انقلاب نیز اشاره داشتید.

من از جناب آقای لاریجانی خواهش کردم که در مورد انحلال دادگاه‏های انقلاب که الان سی سال از انقلاب گذشته و در حال حاضر انقلابی وجود ندارد و مملکت ساکت و آرام است، اقدام نمایند. دادگاه انقلاب، یک دادگاه اختصاصی است. در هر کشوری که بخواهد دیکتاتوری ایجاد شود، برای این‏که بتوانند حکومت کنند و مردم را محکوم کنند، اول می‏آیند دادگاه‏های اختصاصی را تشکیل می‏دهند.

البته در این نامه تذکر داده‏ام که همان روزهای اول و ایام انقلاب بعید نیست که لزوم دادگاه‏های انقلاب احساس شده و این دادگاه‏ها تشکیل شده‏اند. اما بعد از یک سال که مملکت به آرامش گرایید، دیگر لزوم وجود این دادگاه‏ها به‏چشم نمی‏خورد.

یعنی این امر در حوزه‏ی اختیارات آقای لاریجانی هست؟ و یا چنین اقدامی سابقه داشته است؟

بله در هر کشوری. در خود ایران هم در زمان مرحوم لطفی این‏ کار انجام شد. مرحوم لطفی به محض این‏که وزیر دادگستری شد، دادگاه‏های اختصاصی دیوان کیفر را برچید.

آقای حاج‏سید جوادی، در بدو انتصاب آقای لاریجانی به ریاست قوه‏ی قضاییه هم بعضی تقاضاها و خواست‏ها مطرح بود. عده‏ای هم معتقد بودند که به هرحال این یک سیستم است و فردی که در رأس آن قرار می‏گیرد، قدرت تغییر آن را ندارد. ولی شما خلاف این فکر می‏کنید. همین‏طور است؟

بله؛ در زمان مرحوم لطفی هم ما ناظر بودیم که قضات بسیار دست‏ به‏عصا راه می‏رفتند که کار خلافی انجام ندهند. به دلیل این‏که بازرس‏های وزیر می‏آمدند و عمل خلاف آن‏ها را به آقای وزیر گزارش می‏دادند. ایشان هم مسئله را پی‏گیری می‏کرد و افراد خلاف‏کار را در دادگاه‏های عالی انتظامی تعقیب می‏کرد. من که دادستان تهران بودم، از بیش از صد قاضی، بازپرس و دادیاری که با ما کار می‏کردند، شاید خدای ناکرده یکی دو نفرشان، آن‏هم نه در دایره‏ی دادگستری، بلکه خارج از آن خلافی کرده بودند. ولی بقیه واقعاً کاملاً موافق قانون عمل می‏کردند.

اما الان خلاف قانون به صورتی است که زندانی با یک قرار بازداشت، یک سال در زندان مانده است. این امر اساساً خلاف قانون آیین دادرسی کیفری است. در این نامه، من از آقای لاریجانی خواهش کرده‏ام که پافشاری کنند، از بالاها اجازه بگیرند و زندانیان سیاسی را آزاد کنند. هم‏چنین از طریق بازرس‏های وارد و عادل و شجاع نظارت بیشتری بر دادگاه‏ها داشته باشند. قضات بسیار باشرفی هستند که می‏توانند این بازرسی‏ها را بر عهده بگیرند و انجام بدهند.

آقای حاج‏سید جوادی، شما دیروز نامه‏‏ی دیگری هم خطاب به فعالان سیاسی خارج از کشور، آن‏هایی که انتقاد یا مخالفت‏هایی با رهبران جنبش سبز و یا بعضی روندها در داخل این جنبش دارند، منتشر کردید. خواسته‏ی شما از این فعالین، چه رابطه‏ای با اصل آزادی انتقاد یا حتی مخالفت دارد؟

من در همان نامه تذکر داده‏ام که در داخله هم ممکن است عده‏ای مخالف با جنبش سبز باشند. ولی آن را زیاد انعکاس نمی‏دهند و حرفی به آن صورت نمی‏زنند. البته در خارج گروه‏های مختلفی وجود دارند. گروه‏هایی هستند که هرکدام تفکرات جداگانه‏ای دارند. ما نمی‏گوییم که همه یک تفکر داشته باشند، ولی این گروه‏ها نسبت به داخله و حرکاتی که در داخل انجام می‏شود، تک‏مضراب‏هایی می‏زنند که موجب ناراحتی خیلی از فعالان سیاسی می‏شود.

از من خواهش کردند و گفتند: شما نصیحتی به این خارجی‏ها بکنید که این‏گونه تک‏مضراب نزنند و با مخالفت‏های‏شان برای داخله ایجاد ناراحتی نکنند.

آیا واقعاً مرز مشخصی میان آن‏چه انتقاد نامیده می‏شود با آن‏چه مخالفت و یا به قول شما تک‏مضراب است و تولید ناراحتی می‏کند، وجود دارد؟

مثلاً به آقای کروبی یا موسوی انتقاد دارند که چرا در این یا آن مسئله وارد نشدید و موضوعی را روشن نکردید. انتقاد البته صحیح است. اما به صورت طعنه و ناسزا و این‏که مفهوم جمله‏ها و نوشته‏ها ناسزاگویی و تعرض به حیثیت افراد باشد، درست نیست.

انتقادی را می‏توان به این شکل طرح کرد که این رویه‏ای که شما در پیش گرفته‏اید و فرضاً مردم را به میدان می‏‏آورید و به کشتن و مجروح شدن می‏دهید، درست نیست. خُب این یک انتقاد است که باید در مقابل آن راهکاری هم نشان بدهند. بگویند وظیفه‏ی شما در برابر مردم که به شما روی آورده‏اند و از شما تبعیت دارند، به چه صورت است.

حال اگر از لحن و شیوه‏ی بیان انتقادات بگذریم، برخی نیروها در خارج از کشور انتقادهای مشخصی داشتند. مانند این‏که عدم قاطعیت رهبران جنبش سبز باعث شده که مردم در روزهای معین به خیابان‏ها نیایند. راهکار هم مشخص است: دعوت مردم به حضور بیشتر.

منظورم از راهکار این نیست که مردم را به خیابان بیاورند. بلکه ببینند مصلحت موقعیتی که الان در ایران، در تهران و یا شهرهای بزرگ برای مردم وجود دارد، کدام است.

یا مثلاً اخیراً در قضیه‏ی اعتصاب زندانیان سیاسی، این که رهبران جنبش سبز و از جمله خود شما، تقاضای شکستن اعتصاب غذا را کردید، مورد انتقاد بود.

تا آن‏جایی که من اطلاع دارم، مختصر مشورتی بین آقایان در این‏جا انجام شد. تنها خود آقای کروبی و آقای موسوی که نیستند. افراد دیگر و همین‏طور دسته‏جات و گروه‏هایی مانند فرضاً نهضت آزادی و یا مشارکت و… هستند که آن‏ها هم دخالت دارند. عده‏ای هم به این گروه‏ها معتقدند.

اما آن‏ها در خارج نمی‏دانند وضع داخل و افکار هر دسته از چه قرار است. پیش خودشان مسائلی را طرح می‏کنند و نتیجه‏‏ای می‏گیرند که در داخله قابل عمل نیست. ارزیابی من این است که آن‏ها هم باید خود را در شرایط ما که در داخل هستیم، قرار بدهند و ببینند برای ما در داخل، چه اقدامی میسر است و پیشرفت دارد.

شما در نامه‏ی سرگشاده‏تان آورده‏اید و این‏جا هم تاکید کردید که ممکن است شما هم انتقاداتی به جنبش سبز داشته باشید. این انتقادات چه می‏توانند باشند؟ به عنوان فعالان نهضت آزادی یا فعالین قدیمی نهضت ملی، چه انتقاداتی به جنبش سبز دارید؟

من به آقایان رهبران جنبش سبز خیلی معترض‏ام. باید افراد دیگر را به حساب بیاورند؛ چه افراد تک‏رو و مستقل و چه افرادی که عضو جمعیتی هستند. به عقیده‏ی من، مشورت و کنکاش بین آقایان ضروری و واجب است و باید مسجل و معین باشد. یعنی هر پانزده روزی، ماهی، هرطور که صلاح می‏دانند، یک جلسه‏ی مشترک عمومی داشته باشند.

از گرو‏ه‏ها، مثلاً از نهضت آزادی، مشارکت و… دعوت کنند که نماینده‏ی خود را بفرستند. حتی از کسانی هم که تک‏رو هستند، ولی فعال سیاسی‏اند و نظرات‏شان قابل استفاده است دعوت کنند. جمع پانزده، بیست نفره‏ای تشکیل بدهند و با هم مشورت کند.

به نظر من، این به مراتب بهتر از آن است که یک یا دو نفر بنشینند با هم مشورت کنند و بخواهند اجتماعی را تشکیل بدهند. این راهکار صحیحی خواهد بود و وقتی آقای موسوی یا کروبی این کار را انجام بدهند، هم از نظر جمعیت سالم‏تر است و هم می‏تواند مانع این اتفاق بشود که مأمورین فشار موجب مجروح شدن و برخی اوقات شهید شدن افراد بشوند.

منبع:رادیو زمانه/مریم محمدی