سیاست زدگی و نگاه امنیتی نگرشی را درمراکز امنیتی کشور حاکم نموده است که گمان می کنند هر کس با آنها نبود لاجرم بر آنهاست ودر این ساختارفکری دراویش به دلیل استقلال در اعتقاداتشان در صف دشمنان قرار گرفته اند و مخالف نظام محسوب می شوند و چون اکثر سهامداران این کارخانه از دراویش می باشند فعالیت این کارخانه را تبلیغ مکتب درویشی میدانند واین توهم موجب شده است که به هر نحو ممکن، مانع از فعالیت این واحد تولیدی شوند
شرکت تولید فرآورده های لبنی شیرسلطانی در بیدخت گناباد با ظرفیت تولید روزانه بالغ بر 100 تن شیرو فرآورده های لبنی درزمینی به مساحت 9 هکتارازسوی جمعی از دراویش و پیروان سلسله نعمت اللهی گنابادی و مردم بومی منطقه درسال1382 تأسیس شد و اخیرا به دلیل اعمال قدرت برخی مقامات امنیتی با محدودیت های فراوانی روبرو شده است که در گفتگو با دو تن از مدیران سایت مجذوبان نور پایگاه اطلاع رسانی دراویش، آقایان حمید رضا مرادی و مصطفی دانشجو به بررسی این محدودیت ها و تشدید فشارها می پردازیم.
س: آقای مرادی، لطفا در خصوص کارخانه شیر سلطانی بیدخت و مراحل تأسیس آن توضیح دهید؟
ج : شرکت تولید فرآورده های لبنی شیر سلطانی بیدخت در جهت توسعه ، ترقی و شکوفایی اقتصادی وایجاد اشتغال و خودکفایی اهالی بومی منطقه گناباد در تیرماه 1382 تأسیس و با اخذ موافقت اصولی از سازمان صنایع استان خراسان رضوی طی مدت کوتاهی با تأمین سرمایه گذاری اولیه دراویش و تعداد 1500 نفر از زارعین و دامداران، موفّق به تهیه زمین ،حفر چاه عمیق، اخذ انشعاب آب، برق، گاز ، تلفن و احداث سالن های تولید و ساختمان اداری گردید و در حال حاضر با اخذ استعلام از تولیدکنندگان معتبر داخلی و خارجی مترصّد تهیه ماشین آلات تولید شیر و فرآورده های لبنی می باشد. اما مدّتیست که از سوی مراکز امنیتی در روند فعالیت وراه اندازی این پروژه ملّی مشکلات عدیده و محدودیتهای فراوانی ایجاد شده است .
س: آقای دانشجو، به محدودیتهای اخیر و تشدید آن از سوی مقامات امنیتی اشاره شد، لطفا در این خصوص توضیح دهید؟
ج : تمام ارگانها و نهادهای دولتی درگیر در فعالیت های این کارخانه از جمله ادارات آب، برق، گاز، صنایع، مسکن و شهرسازی با فشار مقامات امنیتی ،اعمال محدودیت بر شرکت سهامی شیر سلطانی بیدخت را تشدید نمودند که ازجمله آن می توان به پلمپ چاه آب، قطع انشعاب برق ، توقف گاز رسانی، مخالفت با تمدید موافقت اصولی از سوی سازمان صنایع و مخالفت اداره مسکن و شهرسازی با تمدید قرارداد اجاره زمین و حتی اصرار بر تغییر نام کارخانه اشاره کرد. متأسفانه اعمال محدودیت بر این بنگاه اقتصادی را به حدّی افزایش داده اند که بانک ملّت نیز به دستور مراکز قدرت از اعطای تسهیلات خودداری ورزیده است. در اردیبشهت ماه 1385 ریاست سازمان صنایع و معادن خراسان طی نامه ای به سرپرستی بانک ملّت استان خراسان رضوی، به استناد دستورالعمل مصوّب هیأت وزیران در خصوص گسترش بنگاه های کوچک اقتصادی و زودبازده و کار آفرین، شرکت تولیدی فرآورده های لبنی شیر سلطانی بیدخت را از جمله سرمایه گذاری های مهم منطقه با ظرفیت تولید بالغ بر 100 تن فرآورده های لبنی و با توانایی اشتغال بیش از 1000 نفر به صورت مستقیم و غیر مستقیم توصیف و بانک را موظّف می نماید ظرف 45 روز نسبت به این درخواست اظهار نظر کند. اما به یکباره و با دخالت دستهای پنهان و آلوده در نهادهای امنیتی در اول خردادماه 85 یعنی 17 روز پس از مکاتبه قبلی و در زمانی که هنوز مهلت اعطایی به بانک جهت بررسی تسهیلات به این کارخانه به اتمام نرسیده، سازمان صنایع که می بایست حامی و پشتیبان سرمایه گذاری در صنعت کشور باشد طی نامه ای محرمانه به بانک ملّت اعلام می دارد با توجه به پاره ای مسائل موضوع نامه اعطای تسهیلات بانکی به کارخانه شیر سلطانی بیدخت کم لم یکن تلقی گردد.
س : آقای مرادی به نظر شما چه عواملی مانع از راه اندازی کارخانه شیر سلطانی بیدخت می باشد؟
ج : اساسی ترین عامل ممانعت از راه اندازی کارخانه شیر سلطانی،مشکلی است عمومی که گریبانگیر همه شهروندان کشور شده است و آن افسارگسیختگی سیاست و نفوذ آن به تمامی حوزه های فکری و اجتماعی است به گونه ای که ساده ترین مطالبات مردم مانند درخواست اجرای قانون که از وظایف دولتمردان است بار سیاسی و تنش اجتماعی دارد در صورتیکه، اساسا معنای نظام در عمل نظم و انتظامی مبتنی براجرای قانون و قوانینی است که مورد قبول و تایید حاکمیت و صاحبان نظام است و نبایستی درخواست اجرای قانون واکنشی منفی داشته باشد و موجب عصبانیت و موضعگیری و حتی برخورد و اعمال خشونت شود اما متاسفانه اینچنین می شود و این نشانگر آنست که یا در مملکت ما دولتمردان قانونمدار نیستند وخودسرانه و سلیقه ای برخورد میکنند و یا از قانونی جدا از اصول مندرج در قانون اساسی و قوانین جاریه پیروی می کنند . سیاست زدگی و نگاه امنیتی نگرشی را درمراکز امنیتی کشور حاکم نموده است که گمان می کنند هر کس با آنها نبود لاجرم بر آنهاست ودر این ساختارفکری دراویش به دلیل استقلال در اعتقاداتشان در صف دشمنان قرار گرفته اند و مخالف نظام محسوب می شوند و چون اکثر سهامداران این کارخانه از دراویش می باشند فعالیت این کارخانه را تبلیغ مکتب درویشی میدانند واین توهم موجب شده است که به هر نحو ممکن، مانع از فعالیت این واحد تولیدی شوند.متاسفانه اقدامات مسئولان در ادارات دولتی هم در همین راستا بوده و به دستور مراکز امنیتی مجبور به ارتکاب اعمال خلاف قانون شده اند .
س : آقای دانشجو به نظر شما اقدامات مسئولین امنیتی مبنی بر تشدید فشار بر کارخانه شیر سلطانی بیدخت با قوانین و مقررات کشور و سیاست های اقتصادی دولت سازگاری دارد؟
ج : رفتارهاي مقامات امنيتي در خصوص كارخانه شير سلطاني بيدخت به صرف آنكه عمده سهام آن متعلق به دراويش و پيروان مكتب عرفان و تصوف است ، علاوه بر آنكه با اصول انساني و اخلاقي سازگار نيست ، با موازين حقوقي و قانوني نيز در مغايرت است . چراكه برابر قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران،در تحكيم بنيادهاي اقتصادي اصل بر رفع نياز انسانهاست و دولت موظف است براي نيل به استقلال اقتصادي جامعه و رفع فقر و برطرف ساختن هرنوع محروميت و برآوردن نيازهاي جامعه ، ضوابطي همچون تأمين شرايط و امكانات كار براي رسيدن به اشتغال ، تأكيد بر افزايش توليدات صنعتي و دامي كه نيازهاي عمومي را تأمين كند و كشور را به مرحله خودكفايي برساند در برنامه ریزیهای اقتصادي ملاک و میزان قرار دهد . سياستهای کلان اقتصادی نيز تماماً برپايه حمايت از ايجاد ارزش افزوده و سرمايهگذاري و كارآفريني استوار است . اصل 23 قانون اساسي به صراحت اعلام مي دارد افراد جامعه را نمي توان به صرف داشتن عقيده اي مورد تعدي و مزاحمت قرار داد . اما عليرغم همه اين موازين حقوقي ، رفتارمسوولين با كارخانه شيرسلطاني بيدخت اين موضوع را به اذهان متبادر مي سازد كه گويي دستهاي آلوده در ساختار اداري هستند كه اساساً هيچ تعهدي به قانون و منافع ملي كشور ندارند و خود را در برابر شهروندان مسوول نمي دانند و خودرأيي و برخورد سليقه اي را به اجراي دقيق قانون و مقررات و پايبندي به اصول انساني ترجيح مي دهند. متأسفانه برخورد با سرمايه گذاري دراويش در زمره همين رفتارهاست .
س :آقای مرادی، آیا به نظر شما اختلافات عقیدتی عامل این موانع نیست؟
ج : مخالفین تصوف مستقیم و غیر مستقیم تلاش و اصرار دارند که اختلافات خود را اعتقادی نشان دهند . و برای اثبات این موضوع متوسل به ادبیات مذهبی می شوندمانند بکاربردن واژهای بدعت گذار ،کافر ،مشرک واز این قبیل. اما حقیقت آن است که این موضوع صرفا امری سیاسی- تاریخی است و اساسا نتیجه توهم و هراس جماعتی در مراکز دینی است که تصور میکنند ورود هر نگرشی غیر از آنچه آنان در طول قرنها به نام اسلام و تشیع در جامعه ترویج نموده اند ،موقعیت و چایگاه اجتماعی آنان را متزلزل میکند و عوام و قشر سنتی جامعه را به عدم تمکین ترغیب میکند و مشخصادر امور مالی آنها را دچار مشکل می نماید واین کشاکش و چالش در مقابل پیروان مکتب تصوف و دگر اندیشان مذهبی صرفا ریشه مادی و سیاسی دارد برای نمونه اگر به دقت توجه کنید بیشترین حساسیت این جماعت با دراویش موضوع عشریه است .با اینکه بارها دراویش در این خصوص توضیح داده اند اما با برچسب بدعت گذاری این طریقه معنوی را سرکوب و منکوب میکنند در صورتیکه هستند مراجع معظمی که پرداخت خمس و اخذ آن در دوران غیبت را صحیح نمی دانند .به هرصورت بحث بر سر درصدها که خمس یا عشر و یا هر درصد دیگری باشد نیست، مشکل بر سر آن است که دریافت کننده این وجوه چرا کسی غیر از آنهاست . به صورت خلاصه حفظ شرایط سنتی جامعه و از دست دادن سروری مذهبی وترس ناشی ازآن ریشه اختلافات است.این جماعت در پی تحولات اجتماعی در سه دهه گذشته،این توانایی را یافته اند که خود را از حاشیه به متن و صدر قدرت سیاسی بکشانند و از ابزار حاکمیت برای سرکوب غیر خویش استفاده کنند. درخواست مسئولین مبنی بر اینکه 51 درصد از سهام کارخانه شیر سلطانی به آنها واگذار شود تا ممانعتها برطرف گردد شاهد مدعای ماست .به قول عوام دعوی برسر لحاف ملانصر الدین است ، هر چند در تبلیغات خود و در میان مردم وعوام فریبکارانه اختلافات اعتقادی را مطرح می نمایند اما در واقع برخورد با دراویش بخاطر حساسیتهای اعتقاد ی نیست چون اساسا در سیاستی که در آن اخلاق جایگاهی ندارد به مراتب اولی دیانت هم محلی از اعراب ندارد ،اصل موضوع آن است که دراویش برای زندگی ونفس کشیدن در سرزمین آبا و اجدادی خود باید مالیاتی مضاعف پرداخت کنند.
س : آقای دانشجو، آیا تاسیس این کارخانه جنبه تبلیغی می تواند داشته باشد؟
ج : اولا برفرض محال که اینچنین باشد ،چه ربطی به مراکز امنیتی دارد.اگر در این کشور قانون حکومت میکند،بر اساس کدام مستند قانونی می توان مانع از عمل خیرانه و خداپسندانه دراویش شد؟آقایان که خود در مقام قدرت هستند بر همین رویه حسنه می توانند با احداث کارخانه در مناطق محروم مبلغ اندیشه خود باشند یا حداقل با رعایت و اجرای قوانین و احترام به حقوق حقه شهروندان کشوراندیشه خود را تبلیغ کنند .کسی نیست که به آنها تذکر دهد شما در مقام حاکم هستید و صاحب زور و قدرت و هیچگاه خود را ملزم به اجرای قانون نمی دانید حداقل بگذارید قدمی برای محرومین جامعه بر داشته شود شاید آنچه تصور کرده اید خلاف باشد تا مردم به دلیل تحلیلهای اشتباه شما متضرر نشوند.
ثانیا همانگونه که دراویش بارها متذکر شده اند درویشی امری قلبی و ایمانی است و تبلیغ آن ممکن نمی باشد. اگر فطرت آدمی بیدار شود بر هر آیین و مذهبی ودر هر مقام ومنصبی و با هر بینش سیاسی رو به مکتب تصوف خواهد نمود واحدی نمی تواند مانع او شود واگر فطرت انسانی در خواب و غفلت بسر برد انبیاء ووحی الهی نیز برای او اثربخش نخواهد بود.بنابراین موضوع تبلیغ منتفی و بهانه ای بیش نیست .
س :آقای مرادی، در حال حاضر شیر تولیدی دامهای منطقه به چه مصرفی میرسد؟ آیا مردم این منطقه تا کنون نسبت به عدم راه اندازی این کارخانه واکنش نشان داده اند؟
ج : شیر مازاد بر مصرف دامداران منطقه گناباد و بیدخت عموما توسط واسطه های سودجو با قیمتی نازل خریداری می شود و به شهرهای دیگر ارسال میگردد. دامداران مجبورند شیررا با شرایط تحمیل شده از سوی خریداران و میزان نیاز آنها بفروش برسانند. همین شرایط سخت موجب گردید که درسال گذشته دامداران و کشاورزان منطقه گناباد در اعتراض به عدم راه اندازی کارخانه شیر سلطانی متحصن شوند ،اما متاسفانه به مطالبات آنها وقعی گذاشته نشد و این دامداران همچنان در عسرت و سختی بسر میبرند .
س :آقای دانشجو، در محدودیت های اعمالی بر این کارخانه به پلمپ چاه آب عمیو تغییر نام اشاره شد، به نظر شما آیا این رفتار با اصول اخلاقی همخوانی دارد؟
ج : مسئولین کارخانه پس از واگذاری زمین از سوی اداره منابع ملی اقدام به تسطیح محوطه و کاشت درخت جهت ایجاد فضای سبز نمودند و از چاه احداثی جهت آبیاری درختان استفاده میگردید .پلمپ چاه کارخانه تداعی گر سیاست ورفتار مسلمان نمایان صدر اسلام است که با بستن آب به روی دشمنان خود آنها را مجبور به تسلیم می کردند اما در این اقدام خصمانه گویا حتی درختان این کارخانه نیز دشمن محسوب شده و از بین بردن آنها را به تعبیری عبادت یا جهاد در راه خدا تلقی کرده اند. یکی از مسئولین درخواست نموده است که نام کارخانه تغییر کند یعنی نام سلطانی تبدیل به نام دیگری شود، چون این نام برگرفته از نام آقای سلطانعلیشاه از اقطاب سلسله نعمت اللهی گنابادی می باشد به بیان دیگر مردم نباید بدانند موسسان این کارخانه پیروان درویشی و آن مکتب و اعتقادی هستند که طالب خیر و صلاح و بهروزی و رفاه آنهاست .