شرايط بسيار سختى كه مسلمانان در دوران مكه، تحت شكنجه وقتل و آزارمشركين داشتند، بالاخره با امدادهاى الهى و هجرت مسلمانان به مدينه و حسن سياست پيامبر به امنيت نسبى رسيد. اما از آنجائى كه همواره راحت و رفاه و رسيدن به امكانات و قدرت، زمينه ساز اختلاف و رقابت مىگردد، لازم بود ياد دوران سختى، با شكنجهها و آدم ربائىهايش در ذهن و ضمير مسلمانان زنده باشد تا ازاقدامات ارتجاعى حذر كنند.
عبدالعلی بازرگان
در خبرهاى اخير آمده بود كه آقاى “هدى صابر”، از فعالان سابقه دارملى مذهبى، از روز سوم مرداد ۸۹ (۲۵ جولاى ۲۰۱۰) پس از خروج از محل كارش مفقود شده است! ايشان كه در سال ۷۹ همراه ۱۵ نفر از فعالان ملى مذهبى دستگير و به شش سال حبس تعزيرى محكوم شده بود، همچون بقيه، تاكنون اين شمشير داموكلس را بالاسر خود داشته و شعبه اجراى احكام دادگاه انقلاب، تاكنون چنين حكمى را (به رغم آنكه بارها به دلائل مشابهى پس از آن بازداشت شده بود) براى تحمل زندان به ايشان ابلاغ نكرده بود.
سه هفته قبل با پيامى تلفنى و ناشناس به همسرش!! براى تحمل زندان پس از ده سال! احضار مىشود ولى وكيل ايشان با مراجعه به دادگاه انقلاب متقاضى ابلاغ رسمى حكم مىشود. متعاقب اين درخواست، به جاى ابلاغ حكم كتبى، مأمورينى براى بازداشت به دفترايشان مراجعه مىكنند كه به دليل عدم حضور موفق به دستگيرى نمىشوند، تا اين كه روز سوم مرداد ماه جارى به كلى مفقود مىگردد!؟
خانواده ايشان تاكنون هيچ نتيجهاى از مراجعه به دستگاههاى امنيتى و انتظامى براى اطلاع يافتن از اين حادثه نگرفته و همه نهادهاى مسئول از وضعيت وى اظهار بىاطلاعى كردهاند! هرچند هنوز مسلم نيست چه بلائى بر سر هدى صابر آمده است، اما با قرائن و شواهد و سوابق امر مىتوان حدس زد چه كسانى او را ربودهاند و چه پيامى اين ربودنها دارد؟ والله اعلم.
شگفت اين كه چنين حادثهاى در آستانه نيمه شعبان و زادروزى اتفاق افتاده كه مسئولين جمهورى اسلامى با تمام توان تبليغاتى خود، جشن و سرور عدل منتظر را برپا مىكنند و مدعى هستند زمينهساز ظهور عدالت جهان گسترمىباشند!!
اگر اين آدم ربائى براى يك جواهرفروش و ثروتمند بانكدار و برج سازاتفاق افتاده بود، طبيعى جلوه مىكرد، اما چگونه مىتوان ربودن يك فعال يكلاقباى سابقهدار سياسى را حمل براتفاق كرد!؟ اگر هم چنين باشد، سند رسوائى و در مسئوليت دولتى است كه توانائى حفظ امنيت شهروندانش را ندارد.
در دوران جاهليت قبل از اسلام و نظام قبيلهاى آن كه قانون جنگل، رقابتها و قتل و غارتها را در مسير تنازع سوق مىداد، ربودن انسانها قابل فهم بود، كما آن كه قرآن وقتى مىخواهد نعمت “امنيت” را به اعراب معاصر نزول قرآن يادآور شود، بر همين ناامنى و آدم ربائىها انگشت مىگذارد:
مگر نمىبينيد كه ما حريم امنى (محدوده مكه) به وجود آورديم در حالى كه مردم پيرامون آن همواره ربوده مىشوند… (سوره عنكبوت آيه۶۷)
برخى ازمعاصران پيامبر اسلام نيزكه از اجابت دعوت او سرباز مىزدند، به همين نگرانى از ربوده شدن اشاره كرده و مىگفتند:
“اگردر راه هدايت به تو بپيونديم از سرزمينمان ربوده مىشويم” (قصص۵۷).
شرايط بسيار سختى كه مسلمانان در دوران مكه، تحت شكنجه وقتل و آزارمشركين داشتند، بالاخره با امدادهاى الهى و هجرت مسلمانان به مدينه و حسن سياست پيامبر به امنيت نسبى رسيد. اما از آنجائى كه همواره راحت و رفاه و رسيدن به امكانات و قدرت، زمينه ساز اختلاف و رقابت مىگردد، لازم بود ياد دوران سختى، با شكنجهها و آدم ربائىهايش در ذهن و ضمير مسلمانان زنده باشد تا ازاقدامات ارتجاعى حذر كنند.
اين است هشدار قرآن به اختلاف كنندگان اوليه اين آئين:
به ياد آوريد زمانى را كه در سرزمين (مكه) گروهى اندك و تحت فشار ستمگران بوديد و دائماً وحشت داشتيد شما را بربايند (شبانه و بىخبر دستگير كنند) اما خدا شما را (در مدينه) پناه داد و به يارى خود نيرومند ساخت…. (انفال۲۶).
چه ربودن آقاى هدى صابر توسط شبكههاى رسمى و غيررسمى امنيتى، اطلاعاتى و انتظامى انجام شده و چه حادثهاى ناشناخته باشد، در هرحال اين وظيفه دستگاههاى مسئول و ضرورت وحدت و تمركز تصميم گيرىهاى امنيتى و مصلحت و آبروى نظام است كه هرچه سريعتر وضعيت آقاى هدى صابر را روشن نمايند.