Search
Close this search box.

حکومت خدا همیشگی است…

الحُکم لِلَّهِ الواحِدِ القَهَّارِ،حکومت در اختیار خداوند قهار است.آن خداوند هم همیشه هست. ما هر کاری داریم ،هر نیتی داریم،اگر خداوند خود ما را از این جهان ببرد ،حساب آن را برای ما می گذارد. خزانه خداوند خیلی وسیع است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حکومت خدا همیشگی است/

هم حساب آن طرف را باید بکنیم و هم قدر دورانی که اینجا هستیم را باید بدانیم[1]

***

بسم الله الرحمن الرحیم.اینجا همیشه دو نفر آقایان حایری و شریعت بودند.آقایان حایری که هنوز مریض و کسل هستند،البته الحمدالله حالا بهرترند. میگویم بهتر شده اند ،ایشان را خسته نکنید.آقای شریعت هم برای دیدن پسر خود به کانادا تشریف بردند و پسر ایشان هم از آمریکا به کانادا می آید.من در شرایط فعلی با رفتن به آمریکا خیلی موافق نیستم والّا خودم دلم می خواست همه جای دنیا ر ا ببینم. به هر جهت ،جالی آنها را خالی می بینم؛ولی همه جاها در دنیا خالی می شود. چشم ما نمی بیند،شعری هست چشم بینا کو که ببیند بر در دیوار نوشته است که:«این نیز بگذرد».

در گذشته کارهایشان با شدت بیشتری بود ؛یعنی اگر مثلا شاهی می خواست کسی را اعدام کند می گفت: همین جا بایست و دژخیم را صدا می زد و به قولی نطع می انداختند و سرش را از تنش جدا می کردند.البته حالا این کار را نمیکنند.می گویند او را محاکمه کنید.آنهایی که باید محاکمه بکنند میدانند باید چه کنند.به هر جهت دنیا همیشه یک شکل است. می گویند شاهی کسی را به اعدام محکوم کرد ،؟آن شخص بین راه همه اش خوشحال بود و می خندید و شوخی می کرد. گفتن:می دانی تو را کجا می برند؟(فکر کردند خبر ندارد)گفت:بله.گفتند پس چطور می خندی؟گفت من که می دانم نیم ساعت دیگر نخواهم بود ،چرا همین نیم ساعت را خراب کنم؟حالا ما هم این را می دانیم ،منتها تکلیف ما با این داستان که مثال زدم فرق دارد.برای اینکه تکلیف ما این است که تقریبا می دانیم بعد از اینکه اعدام کردند چه خواهیم شد. این داستانی که گفتم به بعد از آن کاری ندارد.میگوید:الان در همین جا که هستم خوش باشم،ولی ما که میدانیم بعد از این باید حساب و کتابی باشد و چرتکه می اندازند،باید آن حساب را هم در نظر بگیریم .با توجه به آن حساب هم که باشد باز باید قدر دورانی که اینجا هستیم را بدانیم.البته تفوت این است که قدر دانی ما این نیست که به هر قیمتی شاد باشیم ،والّا قبل از اینکه کسی مست شود یه کمی که خورد سر حال می شود،ولی ما این طور سر حالی را نمیخواهیم،چون با حال ما مخالف است.ما میخواهیم این حال خوب را همیشه داشته باشیم،بعد هم علاقه مندیم.آنچه باید رعایت کنیم این است که اگر (مثل داستان محکوم به اعدام )پرسیدند،جواب درستی بدهیم و بدانیم که بعد از آن چه میشود.باید برنامه خواصی بریزیم.ما در همین دوران کوتاه زندگی خود می بینیم هر روز مثل اتاق انتظار طبیب، منشی در را باز می کند و اسمی را صدا می زند و مریض به اتاق داخل می شود و از آن در دیگر بیرون می رود و دیگر او را نمی بینیم که چه شد. ما هم همین طور ،ما را صدا می زنند دیگر نمی دانیم چطور می شود؟ ولی اگر حساب را داشته باشیم امید این را داریم که خوب شده باشد.این امید را داریم و باید داشته باشیم.

چون به هر جهت می دانیم که ده دقیقه دیگر ،یک روز دیگر،صد و بیست و یکسال دیگر،بالاخره رفتنی هستیم.این قدر علم داریم.پس در همین مدت برنامه ای بچینیم و کاری بکنیم که وضعمان پس از رفتنمان نیز تامین باشد. خداوند موهبتی هم برای ما گذاشته که اگر نیم ساعت وقت داشته باشی که کاری را شروع کنی، بعد خود شما از بین بروید ،خداوند حساب کامل آن را برای شما می نویسد. مثل برنامه های دنیایی نیست .در کارهای اینجا مثلا حکومتی ،سازمانی، می آید می گوید اینجا سدی درست کنیم و کار های ساخت و ساز را شروع می کند .و همراه با بودجه ای کلان مشغول می شود و هنوز چهارتا آجر روی هم نگذاشته و یک وجب سد بالا نیامده که داد و بیداد عده ای بالا می رود که اینجا چنین است. حکومت بعدی می آید و آن را خراب می کند. برنامه هایی که خداوند برای ما گذاشته این طور نیست .برای اینکه حکومت عوض نمی شود. الحُکم لِلَّهِ الواحِدِ القَهَّارِ،حکومت در اختیار خداوند قهار است.آن خداوند هم همیشه هست. ما هر کاری داریم ،هر نیتی داریم،اگر خداوند خود ما را از این جهان ببرد ،حساب آن را برای ما می گذارد. خزانه خداوند خیلی وسیع است.ما مثل مورچه هستیم،یک مورچه در مقابل دریای رحمت. خداوند آن کس را که کاری را شروع می کند،سپس نا تمام می گذارد و می رود- در واقع خود خدا او را می برد- بعد همان پاداش را خدا باید به کار بدهد،نه مثل ما که پاداش می دهیم. آن کسی هم که شروع کرده به او هم پاداش می دهد ،بعد او رفت و سومی آمد،به او هم پاداش می دهد.می بینید ده برابر ،صد برابر پاداش یک کار را به همه می دهد،بدون اینکه از دیگری کم کند.برای اینکه حکومت عوض نشده، الحُکم لِلَّهِ ،و برای اینکه در واقع همه ی ما ،آنهایی که تصمیم می گیرند،وقتی رفتند،بعدی ها، و سپس بعدی ها و همین طور همه ی اینها،در واقع مامور از جانب خداوندیم و خداوند از خزانه ای که در اختیار اوست،هر چه می خواهد خرج میکند و به هر که بخواهد می دهد. ما نمیتوانیم مطالبه بکنیم. اگر مطالبه کنیمخدا می گوید:تو نبودی، من کردم،برو پی کارت،ولی اگر ماموری مودب و فهمیده باشیم که بفهمیم که :

این همه آواز ها از شه بود

 

گر چه از حلقوم عبدلله بود

خود خداوند می گوید:«خواجه خود روش بنده پروری داند».منتها اگر ما بنده باشیم،خدا روش بنده پروری داند.این در مورد کارهای خوبی است که می کنیم.اما کارهای خطایی که انجام میدهیم از خود ماست. خدا که نگفته خطا کنید.اگر در کارهای دنیایی هم در نظر بگیرید،در کاری که برنامه چیدند و شروع به کار کردند و مامورینی رسمی از طرف سازمان دنبال این کار رفته اند.اگرکارمندی که  مامور انجام کاری است خطا هم بکند و دیگری را هم بزند آن عمل مربوط به خداوند نیست.البته آن کسی که ستم دیده – نه به اعتبار این ،هر ستم دیده ای- می تواند جبران ستم خود را از خدا بخواهد و خداوند آن ستمکار را مجازات می کند و حق را زا او می گیرد و به ستم دیده می دهد.ما در این دوران کوتاهی که به طور امانت  زندگی داریم،اگر الان زندگی را از ما بگیرند،جسدی هستیم،پس در این مدت از این زندگی که به ما امانت سپرده اند خوب پذیرایی کنیم.در این صورت صاحب امانت وقتی  اِنَّا إِلَیهِ راجِعُون شد پاداش را خوب می دهد.امیدوارم ما لایق پاداش خداوند باشیم،نه مستحق مجازات او. ان شاءلله.

 



[1] .صبح یکشنبه،تاریخ 10/6/1387 هـ.ش.