این که به نام اسلام سر مردم را درون توالتها فرو ببرند و به کُره و عُنف، از آنان اقرار و اعتراف علیه خودشان بگیرند و حکم محاربه صادر کرده و امر به بریدن دست و پا و حلق آویز کردن مخالفان و سرکوب وسیع آزادیخواهان ، دانشجویان و فرهیختگان جامعه کنند ، به طور مسّلم سیرهء جباران و ستم پیشگان تاریخ بوده است، و ابزارسازی از دین و حکومتی کردن دین، امری بدیع نیست؛ بلکه در تمام طول تاریخ پرفراز و نشیب بشری یکی از بهترین روشهای سرکوبگران برای تحمیق ، استحمار و استضعاف مردم بمنظور ابزار سازی دینی بشمار رفته است. در پایان به شما توصیه می
جـــرس: در پی ارسال و انتشار نامه علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس به محمود احمدی نژاد پیرامون اقدامات کوروش کبیر و رویکرد انتقادی وی به اقدامات تاریخیِ کوروش، تشکلی تحت عنوان «کمیتۀ بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران»، با انتشار بیانیه ای نسبت به این موضوع از خود واکنش نشان داده و ضمن برشمردن “اشتباهات تاریخی” وارده در نامه مطهری، از “تحریف تاریخ توسط وی انتقاد کرد.
این تشکل از علی مطهری خواستار آن شد که در راه “تصفیه حسابهای جناحی با رقبای سیاسی خود”، از اسلام و از تفسیر قرآن به رأی مایه نگذارد.
اظهارات و عملکرد محمود احمدی نژاد در سوء استفاده تبلیغاتی از لوح حقوق بشر کوروش و قرائت تمجید آمیز از اقدامات تاریخی کوروش، واکنش تندِ اصولگرایان و روحانیون را بر داشته است.
متن کامل بیانیۀ کمیتۀ بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران، که در وبگاه این تشکل منتشر شده، به شرح زیر است:
آقای علی مطهری ، نماینده مجلس ؛
در نامه سرگشاده ای که برای محمود احمدی نژاد نگاشته اید، متذکر مواردی شده اید که نشان می دهد ،جنابعالی هم مانند بسیاری دیگر، روش رسول اکرم را درست تفسیر نمی کنید.
اولاً : پیغمبر اکرم “خانه خدا را از بتها تخلیه فرمود، نه بتخانه را از بتها!” یعنی کعبه “بیت الله” بود، نه بتکده؛ و مردم زمان جاهلی برای شفاعت نزد “الله” که به تعبیر آنان “رب البیت” یعنی صاحبخانه کعبه بود، مجسمه هایی از گِل و سنگ و چوب می تراشیدند و به عنوان نماینده قوم و قبیله خود(فِتیش) – که در کوچ دائمی بود – در درون کعبه در میان مکه و بطحاء می گذاشتند تا به تصور خودشان ارتباطشان با خدای کعبه یعنی ” الله ” یا همان ” رب البیت “حفظ شود.
بعد ها این بتها که “شفعاء عندالله” تلقی می شدند تبدیل به “شرکاء الله” شدند و “بیت الله” که خانه توحید بود تبدیل به “بیت الاصنام الجاهلیه” یا خانه بت ها شد. به این دلیل روز فتح مسالمت آمیز مکه، “یوم الکسر الاصنام الجاهلیه” گردید، و پیغمبر اکرم به دست حضرت علی آنهارا امر به کسر فرمود تا “خانه خدا از حضور اصنام پاک شود” و آثار این خرافه پوچ زدوده گردد.
این قضیه با احترام کورش به مردمی که در بابِل به معابد خود میرفتند تا مراسم آئینی خودشان را به انجام رسانند تفاوت داشت، اگر کوروش قدم به معبدی می گذاشت که در آن گروهی بمنظور برپایی مراسم آئینی خود (نظیر بودیان) مجسمه ای (از بودا ) را برای تمرکز و مراقبه می نهادند ، وی هرگز امر به تخریب آن مجسمه و مکان نمی کرد و به عقاید و باور آنها و معابد و مراکز عبادی شان احترام می گذاشت از سوی دیگر وی هرگز اجازه نداد که در هیچ نقطه ای “خانه خدا” تبدیل به بتخانه شود.
ثانیاً : روش کورش پس از فتح بابل آن بود که قوم یهود را که به دست ستم پیشگان آن دوران به اسارت و بردگی کشیده شده بودند به بیت المقدس بازگرداند و امر به بازسازی هیکل و عبادتگاه بزرگ ویران شدۀ آنان داد و برای همیشه بردگی را الغاء فرمود.
ثالثاً : این روش کورش که با پیروان ادیان گوناگون با مدارا رفتار می کرد – که به تعبیر سرکار عالی و پدرتان روش غربی یا غرب پسند قلمداد می شود – مذموم و زشت نیست. بروید و تاریخ صدر اسلام را بخوانید و ببینید که پیغمبر اکرم نیز مدت دهسال در مدینه در کنار قبایل یهودی زندگی می کردند و هرگز آنان را به ترک دین و اعتقاد فرا نخواندند، و آنان را تهدید به تخریب معابدشان نفرمودند و آنان را مکلف به قبول تحمیلی و اجبارانه شریعت آسمانی خویش نفرمودند و تا آنان رو به سوی ستیز و نزاع نیاوردند با آنان منازعه نکردند. در هیچ قسمت از فرمایشات ایشان نیز نقل نشده که مسیحیان و یهودیان ، صابئیان و مجوسان یعنی زرتشتیان را باید به اجبار و اکراه وادار به ترک دین و آئین و قبول شریعت محمدی نمود. بلکه با همه پیروان ادیان آسمانی دیگر دعوت به پرستش خدای یگانه و اتحاد دینی برپایه مدارا و تساهل فرمودند که این شیوه قرآن مجید و انبیاء سلف نیز بوده است. بهرحال ، این امر نشاندهندۀ نحوهء مدارا و تساهل “اسلامی” است، حتی اگر پسند غربیان باشد یا سیرت کورش نیز بشمار رود.
رابعاً : این که به نام اسلام سر مردم را درون توالتها فرو ببرند و به کُره و عُنف، از آنان اقرار و اعتراف علیه خودشان بگیرند و حکم محاربه صادر کرده و امر به بریدن دست و پا و حلق آویز کردن مخالفان و سرکوب وسیع آزادیخواهان ، دانشجویان و فرهیختگان جامعه کنند ، به طور مسّلم سیرهء جباران و ستم پیشگان تاریخ بوده است، و ابزارسازی از دین و حکومتی کردن دین، امری بدیع نیست؛ بلکه در تمام طول تاریخ پرفراز و نشیب بشری یکی از بهترین روشهای سرکوبگران برای تحمیق ، استحمار و استضعاف مردم بمنظور ابزار سازی دینی بشمار رفته است. در پایان به شما توصیه می شود که : “در راه تصفیه حسابهای جناحی با رقبای سیاسی خود، از اسلام و از تفسیر قرآن به رأی مایه نگذارید.”
تورنتو – برلین – واشنگتن
چهارشنبه ، سی و یکم شهریورماه یکهزار و سیصد و هشتاد و نه خورشیدی