خداوند بارها در قرآن بشر را به تفكّر و تعقّل امر فرموده و تفاوت انسان و حيوان را در همين تفكّر و تعقّل قرار داده است. اين نعمت عقل را خداوند داده بايد شكرگزار باشيم
عدم دخالت درویشی در سیاست/ درویشی روش تربیت درون است/ تقسیم بندی وظایف به شریعتی،طریقتی،تفکری یا تعقلی/حل مسائل با تفکر و تعقل و استشاره به جای استخاره/اعتقاد به ظهور امام زمان/صحت سایر سلاسل درویشی/رعایت احکام شریعت/باید خودمان را منطبق بر قواعد الهی که خدا آفریده است بکنیم/مقامات معنوی را جز با زحمت کشی نمیتوان به دست آورد[1]
با عرض سلام. نامه ي شما رسيد. از اينكه خواهان درك مطلب هستيد و سؤالاتي نموده ايد خرسند شدم ولي از اين جهت كه به جاي مطالعه ي كتب مستقيماً به سؤال پرداخته ايد، قدري متعجّب گرديدم. بدین معني كه تمام اين سؤالاتي كه كرده ايد در كتب مربوطه نوشته شده و بنابراين اگر شما علاقمند به درك مطلب هستيد حقّ آن است كه ابتدا تمام اين سؤالات را در آن كتاب ها پيدا كنيد كه به طور خلاصه مي توان گفت در رساله پند صالح و رفع شبهات نوشته شده است. الان هم توصيه مي كنم كه آن رساله ها را به اضافه كتاب هاي يادنامه ي صالح، نابغه ي علم و عرفان و خورشيد تابنده مطالعه كنيد. بعد از آن اگر سؤالي ماند، مطرح كنيد. مع ذلك براي اينكه سؤالاتي كه كرده ايد بلا جواب نماند، خلاصه اي عرض مي كنم. ولي توجّه داشته باشيد كه من اگر براي هر شخصي كه سؤالاتي دارد بخواهم يك كتاب بنويسم، امكانش برايم نخواهد بود و لذا توقع اينكه همه ي جوانب يك سؤال را شرح دهم نداشته باشيد. ضمناً جواب ها از لحاظ عدد شايد منطبق با سؤال ها نباشد.
در بيانيه ها كه منتشر كرده بودم نوشته شده كه درويشي در سياست دخالت نمي كند، ولي درويش ها آزادند كه بر حسب تشخيص خودشان- البته تشخيص خالصانه- مخلصاً لله راهي را انتخاب كنند و فعاليت كنند؛ مانند همه ي شهروندان و اين هم كاملاً منطقي است. به اين معني كه اگر از كانون مهندسان بخواهيد كه در مسائل طبّي، مثلاً ديابت اظهار نظر كنند، كار بسيار نادرستي است. درويشي هم روش تربيت درون است كه بايد انجام داد. دخالت در مسائل سياسي و فعاليت اجتماعي نه تنها منع نشده بلكه گفته شده كه با دقّت انجام دهند فقط توصيه اي كه شده است- و در پند صالح هم اين مطلب آمده است- كه مواظب باشيد كه آلت دست قرار نگيريد. وقتي خالصاً مخلصاً كار كرديد هر روشي را كه عقل شما تشخيص داد، صحيح است و همچنين وظايف افراد را هم به وظايف شريعتي و طريقتي و تفكّري يعني تعلّقي تقسيم بندي كردم. وظايف شريعتي را بايد به آقايان علما و رساله هاي آنها رجوع كرد و مسائل طريقتي را از پير طريقت بايد پرسيد و دستورات او را بايد اجرا كرد ولي مسائل ديگري است كه فقط با تفكّر و تعقّل شخص بايد انجام شود. خداوند بارها در قرآن بشر را به تفكّر و تعقّل امر فرموده و تفاوت انسان و حيوان را در همين تفكّر و تعقّل قرار داده است. اين نعمت عقل را خداوند داده بايد شكرگزار باشيم. شكر نعمت هم عبارت از آن است كه آن نعمت را در راه خود ه كار ببريم و از آن استفاده كنيم. اگر ما از تفكّر و تعقّل دوري كنيم نعمت خدا را كفران كرده ايم. بنابراين، مسائل را تا وقتي كه مي توان با تفكّر و تعقّل و استشاره حل كرد نبايد درست نياز به استخاره حل كرد نبايد دست نياز به استخاره برد و ستخاره كرد. مسائل سياسي هم از جمله مسائلي است كه در قلمرو تفكّر و تعقّل قرار دارد. بدين جهت در اختيار خود فقرا مي باشد.
همچنين راجع به كنترل جمعيت كه گفته ايد، اين عقيده اي شخصي است و از مسائل طريقتي نيست كه جزء عتقادات طريقتي باشد. شما مي توانيد اين را قبول نكرده و بر آن انتقاد هم داشته باشيد. حتي بعد از انششار اين مقاله ي من، بعضي از دوستان كه خوانده بودند و انتقادي هم داشتند، به من منتقل كردند و من هم از آنان خواهش كردم كه ردّ مقاله ي من مقالاتي بنويسند و همين طور هم شد بنابراين، اين ربطي به درويشي ندارد و امر شخصي است. و امّا در مورد سؤالات شما:
1- در مورد مسأله ي امام زمان، اصولاًٌ اين نكته را قبلاً يادآوري كنم كه همه ي آنچه درويش ها مي گويند، عين اعتقادات درويشي نيست. و همچنين آنچه عمل مي كنند عين درويشي نيست. كما اينكه ما الان مدّعي هستيم كه پيرو امام جعفر صادق(ع) بطور كامل هستيم و اگر از ما بپرسند پيرو چه كسي هستيم مي گوييم پيرو مذهب جعفري. امّا آيا همه ي اينهايي كه مي گويند مذهب جعفري دارند به فرمايشات حضرت امام جعف
صادق(ع) عمل مي كنند؟ نه! ولي اين عمل نكردن آنها به اساس مذهب لطمه اي نمي زند. بنابراين آنچه درويش ها مي گويند و شما مي گوييد كه شنيده شد يا مي گويند، اينها را ملاك درويشي قرار ندهيد. اينها استنباط خود آن اشخاص از دستورات و مسائل است و معلوم نيست كه اين استنباط صحيح باشد. درمورد امام زمان(عج) هم مسأله اين است كه تمام اديان به آن معتقدند كه كسي در آخر زمان ظاهر خواهد شد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد و حتي مسأله ي انتظار در شيعه جزء نيكي ها شمرده مي شود و براي آن اجري هست. اين اجر هم براي آن است كه اميد را در اذهان زنده مي كند و آنها را به فعاليت بيشتر وا مي دارد. ائمه ي بعد از پيغمبر هم دنباله روي پيغمبر و دنباله روي احكام اسلام بودند. پيغمبر و فاطمه و همچنين دوازده امام معصوم بودند. هيچ كس بعد از آنها، بعد از دوران امامت معصوم نيست. هيچ كس بري از خطا نيست. بنابراين، اين نظر متفق القول همه ي شيعه و همه ي عرفاي والامقام شيعه مي باشد. در مورد امام هم ايرادي كه گرفته ايد اوّلاً در خود قرآن خطاب به پيغمبر مي فرمايد كه ما قبل از تو براي كسي خلد، ابديت قرار نداديم. اگر از لحاظ اعتقاد به قرآن باشد، معلوم مي شود كه ممكن است خداوند بعد از پيغمبر خلدي قرار بدهد، چون نفرموده است كه هرگز خلد قرار نخواهيم داد و فرموده است قبل از تو خلدي قرار ندهيم. اگر غير از آن هم تصّور كنيم عقل بشري در 200 سال پيش قبول نمي كرد كه درتهران حرفي زده شود يا تصويري ايجاد شود و در همان لحظه در آن سر دنيا بتوانند آن حرف را شنيده و آن تصوير را ببينند. بنابراين عقل بشري منطبق با اطلاعات و علم فعلي است. اگر ما اعتقاد به يك اصل و يك مكتب داشته باشيم. آنچه رااز آن مكتب در عقل فعلي ما نمي گنجد بايد قبول كنيم و در موردش بحث و استدلال خاصّي نكنيم.
2- درمورد ساير سلاسل درويشي اصل كلّي براين است كه هر اجازه اي كه به طريق صحّت منتها به امام شود، آن اجازه معتبر است و هر ادعاي اجازه اي كه مجهول باشد ويا به امام نرسد صحيح نيست. مبنا اين است. در اوايل چون راه ها دور بودند و في المثل از مدينه تا چين ماه ها بايد در راه بود، بنابراين به اشخاص مختلفي اجازه ارشاد داده مي شد و آن اشخاص هم براي خود جانشيني تعيين مي كردند. بدين جهت در اوايل سلسله هاي فقري بسيار زياد بود و همه هم صحيح بودند. اما اكنون چون جعليّات فراوان شده است درمورد ساير سلاسل در پند صالح نوشته اند: به دليل اينكه نام دوست از آنها شنيده مي شود با ايشان همراه با احترام و محبّت برخورد كنيد. امّا چون اطمينان به صحّت اجازه ي آنها نداريد با آنها مصافحه ي فقري نكنيد. نفرمودند يقين به بطلان آنها داريد. فرموده اند اطمينان به صحّت آنها نداريد؛ يعني هميشه احتمال صحّت را در آن گذاشته اند. بنابراين نظري كه شما نوشته ايد براي تمركز افكار نسبت به مكتب خود باشد شايد قابل توجيه باشد، در غير اين صورت از مسائل بسيار بديهي است كه بارها گفته شده و مي شود.
مسأله ي ديگر رعايت شريعت مي باشد. شريعت بايد كاملاً رعايت شود. اگر بعضي اشخاص رعايت نمي كنند گناه و خطاي خود آنهاست نه خطاي درويشي. در اين مورد اگر كتب را خوانده بوديد چنين سؤالاتي براي شما حل شده بود. خداوند قواعدي در زندگي آفريده است كه اگر معتقد به خداوند و قدرت او هستيم بايد قوانيني را كه آفريده است رعايت كنيم. خداوند فرموده است كه آب غرق مي كند و آتش مي سوزاند. بنابراين ما بايد خودمان را از اين خطرها نجات بدهيم. ولي سببيّت اينها باز هم به دست خداوند است. كما اينكه در مورد حضرت ابراهيم آتش را به گلستان تبديل كرد و در مورد حضرت موسي، آب دريا را از هم شكافت كه حضرت از آن رد شوند. ولي ما حقّ نداريم چنين چيزي بخواهيم. بايد خودمان را منطبق با قواعد الهي كه آفريده است بكنيم و در هر حال از خداوند بخواهيم كه بر كار ما اثر قائل شود. اگر فعاليّت مي كنيم بايد بدانيم كه اثر آن با خداوند است؛ يعني ما فعاليت مي كنيم خداوند هم فرموده است كه به آن اثر خواهم داد. ولي اگر اثر نداد باز هم آن را از خداوند بدانيم. دعا هم براي همين مطلب است. واِلّا دعا هرگز جانشين فعاليت نمي شود. درمورد برخوردي كه نمي پسنديد واقعاً بد است يا استنباط شما اين است در صورتي كه واقعاً هم بد باشد بدي از آنهاست نه از درويشي و سلسله ي گنابادي. توجّه كنيد كه رفتار آنها ربطي به درويشي ندارد. در تاريخ اسلام فراوان ديده شده است كه ظاهراً كساني كه بهترين مسلمانان بودند عليه بزرگان اسلامي قيام كرده اند. در جنگ هاي علي(ع) هم چنين چيزي را مي بينيد. ربطي به اسلام ندارد و اسلام جوابگوي عمل زشت آنها نيست. اين نظر شما ناشي از آن است كه توقع داريد كسي كه درويش مي شود در يك لحظه و يك آن، از قعر جهنم به اوج بهشت برسد؛ يعني تمام معايب خود را از دست بدهد و تبديل به محاسن بشود. چنين امري محال است. حتي پيغمبران هم ادعاي چنين قدرت و چنين امري را نداشته اند. اين توقع براي آنهايي كه خودشان دنبال چنين مطلبي هستند ناشي از آن است كه مي خواهند بدون هيچ گونه زحمت و بدون هيچ گونه محروميت و محدوديتي به هر چه مي خواهند، برسند. ولي مقامات معنوي را جز با زحمت كشي نمي توان بدست آورد. مسائل اقتصادي هم به اجتماع ارتباط دارد. درجامعه ي بشري همه با هم در ارتباطند. و الان وضعيت اقتصادي كه وجود دارد مال تمام جهان است. خداوند مي فرمايد: زنهار از فتنه اي كه وقتي بيايد همگان را در بر مي گيرد، ظالم و غير ظالم را در بر مي گيرد. متأسفانه الان آثار اين فتنه آشكار است. مجدّداً در خاتمه شما را به مطالعه ي كتب توصيه مي كنم كه اگر با دقت بخوانيد پاسخ اين قبيل سؤالات بر شما روشن مي شود. والسّلام.
[1] . 4مرداد 1380