متن گفتگو راديو زمانه با حضرت آقاي مجذوب عليشاه درباره تخریب حسینیه دراويش گنابادي در بروجرد – بخش دوم و پایانی
«شکایت خود را فقط پیش خدا میبریم»
پیش از این شما بخش نخست گفتوگوی زمانه را با دکتر نورعلی تابنده گنابادی (مجذوبعلیشاه) قطب درویشهای نعمتاللهی گنابادی را در مورد مسایل و مشکلات آنها در بعد از انقلاب خواندید. آنچه در پی میآید، بخش دوم و پایانی این گفتوگو است.
نزدیک به یکصد اقلیت و فرقهی مذهبی در ایران وجود دارد. اما بیشترین برخورد در طول این چندسال گذشته با درویشهای نعمتاللهی گنابادی بوده است. با توجه به اینکه مشی شما از نظر شریعت، کاملاً منطبق بر شیعه است، فکر میکنید چرا برای نزدیکترین گروه به شیعه بیشترین مشکلات و درگیری آمده؟
امام زمان که غایب شد، گفت کسانی که آن چهار شرط را دارند، جانشین وی برای تقلید هستند؛ شیعه هم همین را میگوید. فلل عوام یقلدوا. آنهایی که اطلاعاتی ندارند، عوام هستند. البته عوام در اینجا یعنی عوام در اطلاعات مذهبی. یک دکتر و پرفسور هم در اینجا عوام محسوب میشود. آن عوام باید تقلید کنند. تقلید در عمل، نه در اعتقاد.
ما میگوییم امام زمان یک نفر را هم معین کرد برای اینکه بیعت بگیرد و وضع کند. آن نفر ماییم. یک نفر هم معین کرد که احکام را بگوید، آن نفر شمایید. شما به وظیفهی خودتان رفتار کنید؛ ما به وظیفهی خودمان. ما وظیفهی شما را میشناسیم. میدانیم شما وظیفهای دارید. آنهایی که این را رعایت میکنند، روابطشان با ما خوب است.
ولی همیشه آنهایی که یک خرده جار و جنجالی و سیاسی هستند، این رعایت را نمیکنند. اصلاً این یکی رشته را قبول ندارند. میگویند نخیر؛ چنین چیزی نبوده. امام کسی دیگر را تعیین نکرد؛ فقط ما را تعیین کرد. این اساس اختلاف است.
اما چرا به گنابادی فقط پیله کردند؟
برای اینکه الان سلسلهی گنابادی از سایر سلاسل تعدادش بیشتر است و این چند قرن اخیر، همهی رهبرانش آخوندها و یا به اصطلاح روحانیونی بودهاند که گذشته از این کار، اطلاعات فقهی هم داشتند. یعنی همان شرایطی که برای فلان آقای فقیه هست، که مردم باید از او تقلید کنند، در ایشان هم بوده است. بنابراین میشد از ایشان هم تقلید کرد. کما اینکه فرض کنید الان درویشها از آقای رضاعلیشاه که آخرین شیخشان است، تقلید میکنند.
این است که در اینجا میشود یک مقداری از قدرت آنها را اینها هم داشته باشند. معذالک برای اینکه دچار اشتباه نشوند، همه میگفتند در امور شرعی به آخوندها رجوع کنید؛ برای اینکه حسادت انگیخته نشود.
بعد هم در گناباد جد ما که صدوخردهای سال است که رحلت کردهاند و اولین قطب در این سلسله بودند، گفتند در سیاست دخالت نمیکنیم. در مسایل شرعی هم با وجود اینکه فقیه دانشمندی بودند، نظر فقهی ندادند و گفتند نظر فقهی با فقهاست. نظر داشتند، میگفتند؛ ولی به عنوان فتوا ندادند.
این حضور موجب شد که فکر کنند ممکن است موجب مزاحمت بشود و قبل از اینکه بقول آنها لطمه بزند، میخواهند از بین ببرندش. البته از بین هم نمیرود…
برخورد مسئولان عالی نظام جمهوری اسلامی با رویکرد دینی شما چگونه است؟
من نمیدانم، اعتقادشان چه هست. ولی عملشان هم همین است که میبینیم. در اعتقادشان خب بعضیها مثلن آقای منتظری در بعد از قضیه قم گفتند: «آقا اینها چه کار دارند به اعتقاد شما؟ چرا اذیت میکنید؟ نباید اذیت کنید» یا آقای کروبی که البته در سطح مراجع نبودند، اما اعتراض کردند. دیگران هم خیلیها گفتند. خیلیها هم همین عقیده را داشتند و نگفتند. یعنی این عمل را تقبیح کردند؛ بدون اینکه جزو ما باشند.
به قول خود یکی از آقایان اگر با بعضی از عقاید اینها مخالفاید، خب آن مخالفتتان را بگویید؛ چه کار به حسینیهشان دارید؟ این وضعیت بین همه هست؛ بین همهی مسئولان، بین همهی فقها، و بین دیگران. خب علامه طباطبایی اهل عرفان بود، آقای خمینی اهل عرفان بود، خیلیها هم نبودند؛ مانند این آقایانی که الان میبینید.
ولی در بعضی از این تخریبها به نظر مراجع استناد شده. به نظر شما مراجعی که موافق با تخریب مراکز عبادی شما هستند، کدام مراجعاند؟
من میدانم چهار نفر از آقایان هستند که این چهار نفر، صریحاً مخالفند. البته آنهای دیگر هم موافق تصوف نبودند؛ ولی خب کاری نداشتند. اما اینها مخالف بودند و میگفتند: قم جایگاه صوفیان نیست.
یکی از همین آقایان خطاب به یک مأمور دولت که آنجا بود، گفت اگر شما نمیتوانید بیرونشان کنید، ما بیرونشان میکنیم. خب این مأمور چقدر باید ضعیف باشد که نگوید آقا شما کی هستید؟ من مأمور از طرف ملت هستم. اگر لازم باشد میکنم، اگرنه که هیچ.
بعد که این قضیه شد، همه آقایان گفتند «کی بود کی بود، من نبودم.» همه گفتند ما با این قضیه مخالف بودیم. در بروجرد هم وقتی به این فقرا گفتند متفرق بشوید، بروید منزلهایتان، خب بعضیها اطاعت کردند. حرف دادستان بود.
اما وقتی این حرف را به مهاجمین گفتند، آنها گفتند ما از شما دستور نمیگیریم و تا از مراجع به ما نگویند، نمیکنیم. اینک یکی از آنها مرحوم شده. سه نفر دیگر ماندهاند. از این سه نفر دو نفر بازهم صریحاً مخالفت میکنند و یک نفرشان که یک خرده باهوشتر است، ساکت است و هیچ نمیگوید.
ولی سکوتی که میگویند، کنایهای که رساتر از تصریح است. وگرنه خیلی آقایان دیگر هستند که ما را قبول ندارند؛ ولی میگویند اینها هم مسلمانی هستند. الان آقای خامنهای خودشان نظر دادند کسانی که شهادتین را میگویند، مسلمانانند. دیگر چه کار داری به اعتقادشان؟ مسلمان کسی است که شهادتین بگوید.
با توجه به اینکه ما میدانیم در کرج هم شما تهدیدهایی داشتهاید، فکر میکنید آیا این تخریبها باز هم ادامه پیدا میکند؟
ممکن است، ولی انشاالله خدا نمیگذارد. البته خدا به دست مؤمنین میکند. خداوند در آیهای خطاب به پیغمبر میگوید: خداوند با نصرتی که خود داد تو و با مؤمنین را کمک کرد. خداوند کاری میکند، توسط مؤمنین میکند. خداوند انشاالله نمیگذارد.
ما هم میتوانیم کاری بکنیم؟ بله. اگر جلوی مثلاً جادهای ببینید یک مار میرود، نمیتوانید بگوید این مشیت است و مار آمده ما را بزند. مار را باید جلویش را گرفت. همه رقم امکانش هست که کاری بکند و میکند. ولی آن امکان را باید از او گرفت.
با توجه به مشکلاتی که در قم و در بروجرد پیش آمد و هنوز با مسائلی مواجه هستید، تصمیم آتی شما چیست؟
این تصمیم واقعی ماست: شکایت خودمان را به خدا میکنیم. البته خداوند به گفته پیغمبر شکایت ما را میشنود انشاالله. خودش هرکاری بخواهد میکند.
ما همه مسلمانیم، ایرانی هستیم. همه ایرانیها در مسایل اجتماعی، حکومت و سیاست باید امنیت داشته باشند. و هر کسی این کارها را میکند، به ایرانیت و به ملت ایران و به امت اسلام لطمه میزند و همهی دوستان به این توجه کنید که این کار کوچکی نیست. شما یک حسینیه را خراب کنید، هم به نام حسین و هم به نام اسلام توهین کردهاید. یعنی همان کاری که با خود حسین کردند، شما با نامش کردید.
از طرفی هم به ملت ایران لطمه زدید، به همهی ملت ایران. برای اینکه یک غیرمسلمان، مسیحی و یهودی هم که در ایران است، از این قضیه ناراحت میشود و هم به آزادی یک ملت که این همه برایش جنگیدهاند، لطمه زدهاید. با این کار نشان دادید میشود لطمه زد و دیگران را هم وادار به این کار میکنید.
شما در مورد احکامی مثل جهاد، که حکم شریعت است، نظرتان چیست؟ اگر حکم جهاد صادر شود، شمولیتی در روش و طریقت شما هم پیدا میکند؟
جهاد در مذهب شیعه مصداقاً امکان ندارد. برای اینکه شیعه میگوید. حکم جهاد از طرف امام معصوم باید داده بشود. امام معصوم هم غایب است. ما اجازه نداریم از طرف امام حکم جهاد بدهیم. آقایان فقها هم اجازه ندارند حکم جهاد بدهند. اینک جهاد اصلاً نمیشود.
البته فرقی بین دفاع و جهاد است. جنگ ایران و عراق را هم نمیگویند جهاد، میگویند دفاع مقدس. دفاع در همه حال واجب است. کسی حمله میکند، جوابش را بدهید. دفاع چیزی طبیعی، فطری و عقلانی است. دفاع واجب است؛ ولی جهاد واجب نیست. اگر کسی حکم جهاد بدهد، من در مشروعیتاش شک میکنم. چون در حال با غیبت امام معصوم نمیشود حکم جهاد داد.
منبع : راديو زمانه
مرتبط:
قسمت دوم و پاياني (صوتي ) : گفتگو راديو زمانه با جناب آقاي حاج دكتر نور علي تابنده مجذوب عليشاه ارواحنا فداه – قسمت دوم ۸۶/۹/۴
قسمت اول (صوتي) : گفتگو راديو زمانه با جناب آقاي حاج دكتر نور علي تابنده مجذوب عليشاه ارواحنا فداه – قسمت اول ۸۶/۹/۳
قسمت اول (متن ) : مصاحبه حاج دکتر نورعلی تابنده با رادیو زمانه : به عمر خود جسارت به حسینیه ندیده ام