«سفر» مقابل «حضر» است، يعني طی کردن مسافت و يكي از مهمترين عناصر زندگي انسان كه سبب دگرگوني انسان ميشود
اختصاصی مجذوبان نور(مینا آموزگار)
«سفر» مقابل «حضر» است، يعني طی کردن مسافت و يكي از مهمترين عناصر زندگي انسان كه سبب دگرگوني انسان ميشود، چرا كه ديدن؛ سبب حركت، ارتباط، اكتشاف، كسب درآمد و تجربههاي نو ميشود، در واقع خود زندگي نوعي سفر است، سفري كه با تولد آغاز و با مرگ پايان مييابد.
در فرهنگ ايراني براي سفر و مسافر آدابي وجود دارد كه اهميت بسياری دارد، انگيزهي شوق و ذوق به سفر و مسافرت، بنا به هر دليل و علتي، جُزوِ ذات و خوي هر انساني است؛ بدون در نظر گرفتن خوب يا بد بودن اين سفرها، آداب و رسوم رايجی، در شكل وسيع و گسترده در بين ما ایرانیان رواج دارد.
به منظور راحتي خيال مسافر و نيز رنج دوري از مسافرِ خود، ايرانيان به آداب و رسومي خاص، متوسل ميشوند و با استفاده از سمبلها و نمادها خود و مسافر را تسلي ميدهند. انجام بدرقه و آداب مربوط به راه انداختن مسافر از اين ديدگاه، مفهومي خاص پيدا میکند که مختص ايران است.
بدرقه ناشي از محبت و صميميت به مسافر است و اگر كسي را بدرقه ميكنند، معلوم ميشود كه او را دوست دارند، معني بدرقهي مسافر بر اين اصل استوار است كه مسافر به سلامت به مقصد برسد و براي سلامتش از درگاهِ باري تعالي مدد ميجوييم.
دربارهي خواندن دعا در مراسم بدرقه بايد گفت كه هنگام سفر مسافر افرادي ميايستند و دعا ميخوانند. حضور تكتك افراد زمان سفر، به معني عميق بودن محبت و صميميت در مراسم بدرقه است. نزديكان مسافر دستي به سوي مسافر دراز كرده و با صداي بلند ميگويند: خداوند، شما را از بلاهاي سماوي و ارضي حفظ كند و صحيح و سالم به مقصدتان برساند.
در این مراسم، مسافر اول قرآن را ميبوسد و سپس فردي قرآن را بالاي سر مسافر ميگيرد و از زير آن مسافر عبور ميكند، با رد شدن از زير قرآن مسافر ميتواند به راهش ادامه دهد، يعني از پيشامدهاي ناگوار راه، به دور ميماند و احترام به قرآن و رد شدن از زير قرآن به منزلهي بيمه شدن در مقابل حوادث سفر است. آب و آيينه دو عنصرند كه به صورت جداگانه و گاه نيز به صورت تركيبي در مراسم بدرقه مورد استفاده قرار ميگيرند. در سفرنامههاي بسياري، از قول سياحان آمده كه در ايران مرسوم است كه هر وقت كسي بخواهد به مسافرت برود، يك نفر آيينهاي روبهروي او و يك نفر ديگر، آيينهاي را پشتِ سرِ او نگاه ميدارد؛ به اين وسيله، سعادت و خوشبختي او را خواستار ميشوند. گاهي قبل از حركت مسافر، جلوي پاي او آب، بر زمين ميريزند، تا او به سلامت برود و بازگردد.
در هنگام بدرقه، عناصر ديگري مانند گُل و شيريني، ريختن آب در پشتِ سَرِ مسافر و دست زدن به آب نیز به كار ميرود.
مراسم اصلي وداع و خداحافظي، با قدري راه رفتن و همراهي مسافر تا مكان معيني انجام و گاهي نيز با جمع شدن و حضور يافتن، در هنگامِ راه افتادنِ مسافر، اين امر تحقق پيدا ميكند.
خداحافظي، آخرين مرحلهي مراسم بدرقه است. بدرقه به تنهايي به معنيِ خداحافظي نيست؛ بلكه خداحافظي، آخرين كار در بدرقه است، با دقت به طولاني بودن مراسم بدرقه و نيز طولاني بودن مراسم خداحافظي در پايان هر ميهماني، شبنشيني، جشنها و عزاداريها و حتي ديد و بازديدهاي خانوادگي ميتوان پي برد كه اين امر بازماندهي همان رسم قديمي است كه با وجود تغيير و تحولهاي فرهنگي هنوز هم قسمتي از اين مراسم، قوت و قوام خود را حفظ كرده است.
پايداري و دوام باورها را بايد ريشهي اصلي شكل گرفتن آداب و رسوم دانست. در سايهي باورها، رفتارها شكل ميگيرند، در ايران بهترين راه بيمه شدن مسافر صدقه دادن است كه در دين اسلام و احاديث معصومين بر آن تأكيد شده است. در فرهنگ باستاني اين مرز و بوم همه چيز رنگ و بويي ديگر دارد، باورهاي حاكم بر آداب و رسوم بدرقه، همگي بر سلامت جسم و جان مسافر و اطمينان بخشيدن به او دلالت ميكند و در واقع، مسافر را بيمه ميكنند. بنابر باورهاي مذهبي، در پناه قرآن بودن، باعث ايمني از گزند حوادث روزگار است و بوسيدن قرآن و رد شدن از زير قرآن، براي سه بار متوالي، تأكيد مجدد بر اين مصونيت است.
آب و غلات، نشانههاي آباداني و سلامتي و ريختن آب به دنبال مسافر و دست زدن به آب و غلات، سلامتي مسافر را تضيمن ميكند. آيينه نيز بهعنوان عنصر همراه آب، نشانهي سلامتي و امنيت است و در همه جا حضور دارد.
قرار دادن شيريني در سيني بدرقهي مسافر حكايت از بازگشت مسافر و يادآور شيريني ديدار مجدد اوست، گلي هم كه در داخل آب قرار ميگيرد، سمبلي از سرسبزي، نشاط، تازگي و طراوت است. سرانجام در پايان بدرقه افراد نزديك به مسافر هديهاي به او اهدا ميكنند تا مراتب دوستي و محبت خود را ثابت كنند، برخي هم با گفتن الله اكبر و ذكر دعا و صلوات، دور شدن بلاها از مسافر را در هنگام سفر آرزو ميكنند.