سایت مجذوبان نور پایگاه خبری دراویش طریقت نعمت اللهی گنابادی، ضمن بزرگداشت این روز فرخنده همه درویشان و ارادتمندان به مکتب درویشی را به اتحاد و همدلی هر چه بیشتر برای دستیابی به حقوق انسانی خویش دعوت می کند.
سالها بود که خنیاگران عرصه ی دین، سرود تاراج می خواندند، تاراج هر چه بود و چپاول هر چه هست! زنجیر تعصب بر پای انسانیت زدند و عشق را دراسارت نفرت به صلابه کشیدند و چون کرکسان و شغالان، بر لاشه شعور و شادی خلایق پای کوبیدند، فرشته ی عدالت باتیغ شقاوت سر بریدند و آزادی را بر صلیب استبداد جان ربودند، گزمه ی وحشت بر سرای ملت گماشتند و تیر ترس بر قلب شجاعت نشاندند، نان از دهان گرسنگان گرفتند و شکم بارگان زر پرست بر طبل حرص کوبیدند ، و چنان شد که رعیت را نایی برای ناله و دردمند را راهی برای چاره نماند و بغض سینه سوزستم دید گان در سینه ها بماند. پیشگامان دروغ و دغل از سکوت و صبر درویشان هم درهراس افتادند که در آیین حق ستیزان، جز کرنشگران به طاغوت، دیگران برده اند و اسیر و احدی را حق حیات و آزادی نیست! و بر اساس این سیاست، مقاومت جماعتی که شهره به صلح و آرامشند، علیه خصومت و ستم متحجران، تاویل و تفسیر به براندازی گردید .
درویشان طریقت نعمت اللهی گنابادی پس از مدتها تحمل ستم، درروز سوم اسفند ماه 1387، در اقدامی خودجوش و سراسری برای استیفای حقوق خویش اراده کردند تا در میدان بهارستان تجمع کنند و نمایندگان مجلس شورای اسلامی را به تعهداتشان در برابر ملت تذکر دهند. اما چون خانه ملت در اشغال قدرت بود ، ماموران امنیت و پاسداران حاکمیت، مانع از تجمع و حضور درویشان شدند و صدها تن از دراویش را با اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، تجمع غیرقانونی و تمرد از دستور پلیس، دستگیر وبه بند و زندان گرفتار کردند.
برای نجات ایران، بایستی همه روزها، روز ملت باشد و البته درویشان به جهت ایرانی بودن جدا از ملت ایران نیستند و نخواهند بود و به تعهدات ملی و اجتماعی خود ملزم و واقفند. درویشان تا آن زمان که همچون همه هموطنانشان بر سفره مشقت وستم عام، نشسته بودند، بنام مکتب درویشی، هیچ نگفتند و اگر گفتند، نه بعنوان یک درویش که درمقام یک شهروند و یک ایرانی، جدا از باورهای مذهبی و دینی خود، منفرد ومانند دیگر هموطنانشان از عدالت و اجرای قانون گفتند، اما، وقتی که درویشان دیدند جز ایرانی بودن، اعتقاد به مکتب درویشی و درویش بودن هم، جرم و مجازات مضاعف دیگری دارد ، بصورت جمعی در مقابل این ستم مضاعف که به شکلی فزاینده رو به گسترش بود، در کنار هم ایستادند و با هم در برابر متعرضین ومهاجمان، یکصدا و هم نوا شدند و روز درویش را آفریدند.
روز سوم اسفند ماه روز درویش نامیده شد، چرا که در این روز، درویشان پرده ازچهره کریه آن سیاست وستمی برداشتند که نابودی عرفان و مکتب درویشی را در دستور کار خویش قرار داده بود، آن ستمی که ایمان به خداوند را تنها در قالب باورهای خویش حق حیات و آزادی اعطا میکند! آن ستمی که برای سنجش حق و باطل، منافع سیاسی خود را میزان قرار میدهد! آن ستمی که نتیجه توهم است، توهمی که گویا صاحبان معرفت الهی ترک سنت کرده اند و قصد تصاحب قدرت نموده اند، همان توهمی که موجب شهادت ائمه اطهار و اولیاءالهی به جرم عدم بیعت با حکومت شد.
روز درویش، ظهور و تبلور ایمان و اعتقاد درویشان بر راهی است که ریشه آن در قیام کربلاست و قافله سالارآن امام حسین (ع) است. سالکان طریقت، متحد ومتفق شدند که در دفاع از اعتقادات و باورهای قلبی خویش، چون بنیانی مرصوص، بصورت مسالمت آمیز و بدور از خشونت، در برابر مدعیان دیانت و صاحبان قدرت بایستند. روز درویش روز اتحاد و همدلی همه عارفان و صوفیان جهان است. روز درویش پیام آور صلح و برادری و دعوت قلوب همه انسانها، به ارج نهادن به ارزشهای اخلاقی و توجه به حقیقت و جوهره انسانی است . روز درویش روز باز گشت به خویشتن و پالایش روح ازخوی و خصلتهای شیطانی است .روز درویش پیام آور جنگ و ستیز نیست، روز دعوت به اصلاح اندیشه و نگرشهایی است که حاصل آن تفتیش عقاید، آپارتاید مذهبی و خشونت دینی است .