Search
Close this search box.

دستاوردهاي ستاد بحران سازي ! گناباد

از روز پنج شنبه 28/11/89 بصورت ناگهاني حالت بحراني شهرستان گناباد را فرا گرفت . بيمارستان بيدخت تخليه شد ، اکثر بيماران در بيمارستانهاي بيدخت و 22 بهمن گناباد ترخيص شده و بيماران غير قابل ترخيص از بيدخت  به بيمارستان 22 بهمن

 

 

 

 

 

ا

ارسالی از خبرنگار سایت مجذوبان نور  در شهرستان بیدخت

از روز پنج شنبه 28/11/89 بصورت ناگهاني حالت بحراني شهرستان گناباد را فرا گرفت . بيمارستان بيدخت تخليه شد ، اکثر بيماران در بيمارستانهاي بيدخت و 22 بهمن گناباد ترخيص شده و بيماران غير قابل ترخيص از بيدخت  به بيمارستان 22 بهمن منتقل شدند . اين حرکت ناگهاني و بدون اطلاع رساني که با زمزمه هايي از احتمال وقوع زلزله همراه بود جو ترس و وحشت را در بين مردم ايجاد نمود و باعث رواج شايعات فراوان گرديد . اين وضعيت همراه با سکوت کامل مسئولان شهرستان تا دوشنبه 2/12/89 ادامه پيدا کرد  و در اين مدت عامه مردم که تحت تاثير شايعات قرار داشتند  روزهاي سخت و ملتهبي را گذراندند . روز و شب را در خارج از منزل بودند تا اگر زلزله آقايان ! به وقوع پيوست گرفتار آوار نشوند . و اما کسانيکه اندک شناختي نسبت به بزرگواران مسئول داشتند و اطلاع مختصري نيز از وضعيت علم پيش بيني زلزله در دنيا کسب کرده بودند از همان لحظه اول متوجه شدند که بحران ايجاد شده توسط اين بزرگواران نه بدليل وقوع احتمالي زلزله که قطعا بدليل ديگري بوجود آمده و صد البته آنان که بر خدا توکل داشتند و قلبشان به ذکر خدا آرام شده بود نه تنها پريشان نشدند که از شهرستانهاي مختلف نيز خود را به محلي که شايعات آنرا در نامه نگاري به بيمارستانها  و ساير مراکز دولتي کانون زلزله عنوان کرده بود – بيدخت – رساندند .

 

حال با توجه به اين شرايط چند پرسش از مقامات محترم به ذهن متبادر مي گردد هرچند که آقايان يقينا به آن پاسخ نخواهند داد :

 

1 – اگر به واقع خطري مردم منطقه را تهديد مي کرد چرا آقايان که داعيه خدمت به مردم را دارند اطلاع رساني هرچند ناچيز را از مردم دريغ نمودند و اگر اين اقدامات وسيع فقط در حد يک مانور بوده پس چرا خودشان خانواده خويش را از شهرستان خارج نموده اند ؟ شايد چون خون خانواده اين خدام ملت از ساير شهروندان رنگين تر است !

 

2 – آيا برهم زدن آرامش روح و روان مردم يک شهرستان به مدت بيش از 72 ساعت مصداق تشويش اذهان عمومي نيست و اين وظيفه اي براي دادستان محترم شهرستان ايجاد نکرد تا با پيگيري موضوع عاملين آنرا مورد سوال و بازخواست قرار دهد ؟

 

3 – آيا بيماراني که بي موقع ترخيص شدند يا در بيمارستانها پذيرش نشدند لطماتي از اين بابت نخوردند و آيا کسي در صدد جبران اين لطمات روحي و جسمي برامد يا فقط غير خوديها هستند که بايستي در مقابل اعمالشان پاسخگو باشند ؟

 

4 – مقامات محترم مدام ادعاي همراهي و خدمتگزاري مردم و پاسخگويي به آنها را دارند از ديگر سو رسانه ها نيز مدعي پوشش همه جانبه و صادقانه تمامي اتفاقات نه تنها در کشور عزيزمان ايران که در تمام دنيا هستند . پس کدام قسمت اين گزاره مخدوش است که اکنون که پس از 18 روز از آن اتفاقات از هيچ جا صدايي ، گزارشي ، توضيحي يا پاسخي شنيده نشده است ؟

 

 

 

شايد هم شهروندان بي پناه اين خطه مورد خطاب ابيات زير باشند :

 

 

 

اين جفاي خلق با تو در جهان                         گر بداني گنج زر آمد نهان

خلق را با تو چنين بد خو کند                         تا تورا ناچار رو آن سو کند