Search
Close this search box.

کاش من میرزا نویس بودم! و میرزا حبیب نبودم!

کاش میرزا حبیب نبودم و دنبال اخبار میرزا حبیبی نمی گشتم، که هیچ نانی که در آن نیست که نیست، خطر بند و زندان و بی پولی هم دارد و هر لحظه ممکن است گرفتار آدمهای میرزا حبیبی شده و تا بیایم و ثابت کنم که والله حقیر،  بی تقصیرم و برانداز نیستم، ممکن است یکباره سرناقابل بنده سر از سنگ دستشویی و کهریزک دربیاورد و اگر هراس از قصاص قبل از جنایت نبود، ثابت می کردم که حقیر با خنداندن یک عده درویش  غضبناک که منتظر یک تلنگرند تا خود را به آب و آتش بزنند و حق خود را طلب کنند،این بنده کمترین آب به روی آتششان می ریزم و با انواع لطایف الحیل حواس آنها را پرت میکنم تا دولتمردان بزرگوار ما  به دلیل دادو فریاد این قوم، خوابشان آشفته نشود.

مدتها فکر می کردم کاش میرزا نویس می شدم و به خیر و شر هیچ نوشته ای کار نداشتم ،پول می گرفتم و فقط می نوشتم ، خوب و بد آن نوشته هم بر گردنم نبود . در این مملکت نان در میرزا نویسی است . به جان عزیزت،  قاضی داریم که نمی داند قضاوت با غ می نویسند یا با ق ،خطش هم خوب نیست، اما ماشاالله ماشاالله ، با هر کلمه ای که  تلفنی برای او می خوانند و او می نویسد، پول پارو میکند.

هیچ مشکلی هم برایش پیش نمی آید، چون به هر صورت آن کسی که برای او از پشت گوشی تلفن احکام را میخواند، هم سرباز است و اسلحه دارد وزور بسیارو هم گمنام!، حالا شیرمردی  می خواهد که پرتقال فروش را پیدا کند؟ حکم قاضی هم، اگر اشتباه بود، بود که بود ،  اگر بر سر بیگناه بلایی آمد، آمد که آمد، به هر صورت در هر محاکمه ای بر فرض که حقی نا حق شده باشد و بیگناهی متضرر شده باشد، حق دیگری احیا شده است .می گویید چرا؟ چون در هر دادگاهی دو مظلوم وجود دارد متهم  و قاضی ، اگر متهم آنگونه که دستور آمده است ،محکوم نشود، اولا،  آخر الامر محکوم می شود، ثانیا، قاضی هم مجازاتی می شود بدتر از متهم، چرا؟ چون از قانون میرزا نویسان تخطی کرده است. بنابراین اگر قاضی، میرزا نویس خوبی باشد و بر راه خطا نرود، هر چه حکم کند، در صدور آن حکم حداقل مظلوم دیگری که خودش باشد از بلا  نجات داده است. پس میرزا نویس را هر نفسی که فرو می برد و اطاعت امر میکند، ممد حیات خویش است و چون نفسش بر می آید و حکم صادر میکند مفرح و شادی بخش از ما بهتران است. پس در نوشتن هر مرقومه ای دو نعمت موجود است سلامت قاضی و رضایت باقی!.

میرزانویسی محاسن اخروی هم دارد ،برای مثال:

اگر در محکمه ای متهم، مثلا حکم اعدام گرفت و اعدام حقش باشد،  قاضی دو تا صواب برده، هم حکم عادلانه داده است و هم خوب حکم نوشته است، که البته بخشی از صواب اخیر نصیب  وزارت پست و تلگراف و تلفن می شود ، من را بگو که چقدر گیجم، نصیب وزارت مخابرات می شود، چرا که تلفن یا موبایل ، چون در زمان قرائت حکم، قطع و وصل نشده  و در ضمن وسیله خیر بوده است، وزارت مخابرات در اجرای عدالت دخیل خواهد بود و بدین سبب سهمی برایش منظور خواهد شد.

حالا آمدیم و حکم، میرزاحبیبی باشد و متهم حقش اعدام نباشد،  چون متهم در حاکمیت اسلام وبه حکم  قاضی اسلامی اعدام می شود، از پای چوبه دار یک راست به بهشت می رود و چون به هر صورت متهم ، دائما در بهشت مشغول به کار صواب است، هر بار که متهم با یک حوری  کا رهای میرزا حبیبی می کند! آن قاضی میرزا نویس هم در تمام صوابهای متهم حق السهمی دارد.

بگذریم، کار میرزا نویسی همه اش منفعت در منفعت است هم در این دنیا و هم در آن دنیا  !!!!