Search
Close this search box.

نیت

نیت[1] 

بِسمِ الله الرَّحمَن الرَّحِيمِ .

الباب الرابع في النيّة: قالَ الصَّادِق« ع»:صاحِبُ النِّيَّةِ الصَّادِقَةِصاحِبُ القَلبِ السَّليمِ لاِنَّ سَلامَةَ القَلبِ مِن هَواجِسِ المَحذُوراتِ تُخَلِّصُ النِّيَّةَ للهَِّ تعالي فِى الام ورِ کلِّها.قالَ اللهَُّ تعالي: يَومَ لايَنفَ عُمالٌ وَلابَنُونَ الامَن اتَى اللهَّ بِقَلبٍ سَليمٍ[2].وَقالَ النَّبِيُّ«ص»: نيَِّةُ المُؤمِنِ خَيرٌ مِن عَمَلِهِ وَقالَ«ص»انِمَّا اَلاعَمالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لکِلِّ امرِيٍ ما نَوى.وَلابُدَّ للِعَبدِ مِن خالصِ النِّيَّةِ في کلِّ حَرَکةٍ وَسُکونٍ .اذِ لَو لَم يکن بِهذَا المَعنى يکونُ غافلا .وَالغافِلُونَ قَد وَصَفَهُم اللهُ تَعالي بِقَولهِ :ان هُم الاکالان عامِ بَل هُم اضَلُّ سَبيلا[3] .ثُمَّ النِّيَّةُ تَبدو مِنَ القَلبِ عَلى قَدرِ صَفاءِ المَعرِفَةِ وَتَختَلِفُ عَلى حَسَبِ اخِتِلافِ الاوَقاتِ في مَعنى قُوَّتِهِ وَضَعفِهِ .وَصاحِبُ النِّيَّةِ الخالصَِةِ نَفَسُهُ وَهَواهُ مَعَهُ مَقهُورَتانِ تَحتَ سُلطانِ تَعظيمِ اللَّهِ تَعالى وَالحَياءِ مِنهُ وَهُوَ مِن طَبعِهِ وَشَهوَتهِ وَمُنيَتِهِ نَفسُهُ مِنهُ في تَعَب وَالنَّاسُ مِنهُ في راحَة[4].

در اخبار آمده كه دين اسلام منطبق بر فطرت است.يك فطرت سالم و صاف تمام تعليمات عالي هاي را كه داده شده درك مي كند و به اين جهت است كه فرموده اند: کلُّ مَولُودٍ يُولَدُ عَلَى الفِطرَةِ فَابَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانهِ وَ يُمَجِّسَانهِ[5] ، هر مولودي بر فطرت زاييده مي شود بعد پدر ومادرش هستند كه او را يهودي يا مسيحي يا زرتشتي مي كنند .فطرت، فطرت اسلامي است .

يكي از مباحثي كه در شريعت و در طريقت مطرح است ، مسأله نيّت است.اين مسأله به اندازه اي بديهي است كه با كمي فكر، فوري آن را درك مي كنيم.اگر نيّتمان خالص باشد و بخواهيم بفهميم ، به دل مي چسبد و فوري درك مي كنيم.در قرآن مي فرمايد : يَومَ لايَنفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ الا مَن اتَى اللهَّ بقَِلبٍ سَليمٍ ، در آن روز مال و فرزندان به دردنمي خورد مگر كساني كه با قلب سليم جلو بيايند.سليم يعني سالم، قلب سليم آن قلبي است كه از اضافاتي كه زندگي دنيايي برايش فراهم كرده ،آزاد باشد .

قلب سليم مبتني بر نيّت خالص است.در واقع قلب سليم نيّت خالص دارد.وقتي نيّت خالص بود خداوند خودش چيزهاي اضافي را كه در اطرافش گرفته شده مي گيرد و آنها را پاك مي كند .نيّت در اسلام وبلكه در همه ي اديان ديگر مهم و معتبر است.در رساله هاي شرعي نيّت را جزء اركان هر عبادتي مي نويسند.مثلاً در اركان نماز ، اوّل نيّت را نام مي برند.يعني نيّت و قصدتان از اينكه نماز مي خوانيد اين باشدكه اطاعت امر خدا مي كنيد قصدتان از خواندن نماز اين نباشد كه ديگران ببينند .

تمام آداب يا دستورات شريعت معنايي دارد.منتها وقتي بدون درك معنا باشد مثل شاخه اي خشك است كه چندان مورد توجّه قرار نمي گيرد.مي گويند بايد نيّت را به زبان آورد و آن وقت عبارت مخصوصي را هم مي گويند كه مثلاً اينطور بايد بگوييد .

من در سفر آخري كه به حج مشرّف شدم، روز عيد به مني رسيدم .خانواده همراهم بودند.گفتم ايشان استراحت كنند، چون قلبشان ناراحت بود، گفتم من به نيابت شما هم قرباني و هم رمي جمره مي كنم (اعمالي رامي شود با وكالت انجام داد .) هنگامي كه براي رمي جمره مي رفتم سايرهمراهان از رمي جمره برمي گشتند. به هم رسيديم، با بعضي ها هم كه بيشتر آشنا بوديم، سلام و عليكي مي كرديم.يكي گفت:كجا مي روي؟

گفتم: مي روم رمي جمره.گفت: نيّتت را بلدي؟ گفتم اگر كسي نيّتش را بلدنباشد ديوانه و مجنون است.من و تو براي چه از تهران در اين هواي گرم بلند شديم آمديم به اينجا؟ گفت: البته معلوم است خدا گفته، گفتم همين نيّت است.منظور اينكه رسم است حتماً بايد يك نفر جلو بايستد و كلماتي بگويد، شما هم چه بسا بدون توجّه به معني كلمات، آنها را تكرار كنيد.نه! نيّت اوّلاً امر شخصي است.حتّي در نماز جماعت هم پيشنماز از طرف ديگران نيّت نمي كند.بعد هم اين عبارات معنا دارد و ما اگر با توجّه به معنا، آنها را بگوييم همين عبارات به دل مي چسبد.

مثلاً نمازگزار مي گويد نيّت مي كنم دو ركعت نماز صبح بخوانم ،قُربَةً الَى اللهَّ .نيّت مي كنم يعني كار لغوي نمي كنم.در وقتي هستم كه صاحب اراده هستم.اراده كردم دو ركعت نماز صبح بخوانم قُربَةً الَى اللَّه.

يعني مخلصاً، فقط براي خدا، هيچ انگيزه ديگري نبايد در آن باشد.بعدهم مي گويند بلافاصله بايد تكبيرة الاحرام بگويد.اگر فاصله اي شد درست نيست، از آن جهت كه افكار انسان، قلب انسان در هر دقيقه و در هر ثانيه ممكن است عوض شود.هم اكنون كه من اين نيّت را دارم قُربَةً الَى اللَّه بخوانم، همان وقت، بايد وارد نماز شوم.اگر فاصله اي شود ممكن است نيّتم در داخل عوض شود .

تمام اين آداب و دستورات حكمتي دارد كه اگر با حكمتش گفته شود، رعايتش آسان تر و مطمئن تر مي شود. در اخبار هم آمده كه خداوند فرمود من به نيّت مؤمن اجر مي دهم .ولي ايمان امر قلبي است، جزءاعمال نيست. ايمان انگيز هاي است براي اينكه اعمالي انجام شود. اين انگيزه در درون ماست.هر چه اعمال درون و ايمان قوي تر شود اعمالي هم كه در بيرون از او سر مي زند قوي تر مي شود.مؤمن همين كه نيّت كرد، يك قدم به سمت اينكه ايمانش قوي تر شود، برداشته و خداوند به همان اجر مي دهد.معناي اجر دادن اين نيست كه آسمان سوراخ شود، رايش اجر بريزد (البته آن هم ممكن است بشود چه در اين مورد، چه درموارد ديگر).معناي اجر اين است كه خداوند بر نيّتش اثر بگذاردكه ايمانش قوي تر شود و اگر توفيق پيدا كرد كه نيّت خيرش را عملي كند يك اجر ديگر براي عمل مي گيرد و اگر نتوانست انجام دهد و موانعي جلويش را گرفت  چه موانع دروني كه نتواند و خسته شود و يا موانع بيروني پيش بيايدآنها را خداوند به حساب نمي گذارد ولي اجر نيّت خيرخود را دارد.امّا اگر كسي نيّت بد كند خداوند به فرشتگاني كه مي نويسند، مي فرمايد كه ننويسند ، شايد برگشت و نيّتش را عملي نكرد.فقط يك قدم انحراف پيدا كرده و هر لحظه متوجّه بشود ، ممكن است برگردد و به راه بيايد.امّا مؤمن اگر نيّت خوبي كرد ، همان موقع مي نويسند.همچنين از پيغمبر مروي است كه فرمود : اَلا عَمالُ باِلنِّيَّاتِ وَ لکِلِّ امرِء ما نَوى[6] ، عمل ما برحسب نيّت ماست و هر شخصي آنچه كه نيّت كرده مال اوست.بطور مثال در زندگي عادي اگر بخواهيد مبلغي يا چيزي به اشخاص نيازمند خيرات كنيد، نيّتتان مبلغ مشخصي است بعد كه مي دهيد مي بينيد در حساب اشتباه كرده، دو يا سه برابرپرداخته ايد، در اينصورت ممكن است بگوييد آن را برگرداند كه البته بحثي نيست ولي اگراو بگويد پس بگير و شما بگوييد كه پس نمي گيرم اين نيّت دوّم شماست و اجر شما بر حسب نيّتتان است.نيّت اوّليه شما آن است، اگر دفعه دوّم هم نيّت كرديد كه اين را بدهيد، دو نيّت جداگانه است.ولي اگر اشتباهي نشد به آن حساب و نيّت اوّليه گفته مي شود.هر كس هر نيّتي كرده مال خودش است .

اعمال هم به نيّت است.اگر يكي نيّت خوب كند و حتّي عملش اشتباه باشد چون نيّتش خوب است، خداوند آن نيّت را قبول مي كند.مثلا مشاهد شريفه بعضي امامان در چند جا هست.چنانكه عدّه اي مي گويندعلي «ع» در نجف مدفون است ولي گروهي هم مي گويند علي«ع» درمزار شريف افغانستان دفن است.حالا اگر شما مزار شريف را به قصد اينكه علي در آنجا مدفون است زيارت كرديد اين نيّتتان را خداوند قبول مي كند مگر اينكه فرد محقّق يا تاريخ نويسي باشد و بگويد اينجا محل دفن نيست.آن حرف ديگري است.پس اگر جايي به اسم بزرگان است و آنجا را محترم شمرده اند ، اين احترام به جهت نيّت است.يا رأس الحسين، بعضي مي گويند رأس حضرت اباعبداللّه دركربلا در كنار پيكرش دفن شده است.بعضي مي گويند در دمشق در مسجد رأس الحسين كه مشهوراست، دفن شده، بعضي هم مي گويند در مصر است .

اينجا مطلب ديگري اضافه مي شود.ما جسم يا جسد را كه زيارت نمي كنيم، روح را زيارت مي كنيم و روح آن بزرگان در همه جا حاضراست.شخص بايد در هر حال و در هرحركت و هر سكوني نيّتش را براي خداوند خالص كند.براي اينكه به هرجهت هر كاري را كه با اراده مي كند ،البته گاهي همين طور بيخودي و لغو كار مي كند ولي اگر كاري را با اراده مي كند، نيّتي دارد، آن نيّت را بايد براي خداوند خالص كند .

قُل انَّ صَلاتي وَ نُسُکي وَمَحيايَ وَ مَماتي للَِّهِ رَبِّ العالَمينَ[7] .حضرت ابراهيم به مافرمود كه نماز، عبادات ، حيات و ممات من براي خداوند ، پروردگارعالميان، است: للِهَِّ رَبِّ العالَمينَ .اگر براي خداوند نباشد جزء غافلين حساب مي شود كه غافلِ از ياد خداست، غافل از دستوري است كه داده شده است.اين است كه در اينجا غافلين را چنين توصيف مي كند: اولئِک کالانعامِ بَل هُم اضَلُّ[8]،اينها مثل حيوانات بلكه گمراه تر هستند .

بعد مي فرمايد: نيّت از قلب ناشي مي شود.اين امري بديهي است  .نيّت يعني آنچه در دل داريم كه از قلب ناشي مي شود.به چه اندازه؟ به اندازه ي صَفاءِ المَعرِفَةِ ، به اندازه ي معرفت ما به خداوند ؛ معرفت غير ازعلم است . معرفت يعني شناخت؛فرض كنيد فردي برخي موجودات را از طريق علومي كه در كتاب خوانده،مي شناسد . ديگري علم دارد ولي اضافه بر آن، معرفت هم به احوال موجودات دارد .

در ادامه مي فرمايد: تَختَلِفُ عَلى حَسَبِ اخِتِلافِ الاوَقاتِ ياعَلى حَسَبِ اخِتلافِ الاشخاص، بر حسب اختلاف اشخاص يا بر حسب اختلاف اوقات، خلوص نيّت مختلف است و درجاتي دارد .يك نيّت صددرصد خالص است و آن نيّتي است كه خداوند هم به دارنده اش كمك كرده، يعني اگر مخلص باشد به درجه اي كه مخلَص باشد، يعني خداوندخلاصش كرده باشد مي رسد.در قرآن خداوند مي فرمايد : انَّا اخلَصناهُم بخِالصَِةٍ ذِکرَى الدَّارِ[9] ، چند پيغمبر را مي شمرد و مي گويد ما اينها راخالص كرديم(ا خلَصناهُم ).مخلَص درجه عالي در نيّت است.ولي اگر مابه همان درجات پايينش هم برسيم خوب است.يعني سعي كنيم كه هيچ چيز جز خداوند در نيّت ما نباشد .

در قرآن فرموده: مشركين قرباني مي كنند و مي گويند اين مال خداست، مال اللّه است و اين هم مال خدايان ما، قوم و خويش هاي ما ،مي فرمايد: آنچه به قصد خدايان خودشان مي دهند كه به خدا نمي رسد ونيز آن هم كه براي خدا مي دهند، به شرك ايشان مي رسد.خداوند شريك نمي پذيرد.«غيرتش غير در جهان نگذاشت ».ولي گاهي كار از اختيارانسان خارج است و خودش تقسيم بندي نمي كند ولي با اينكه نيّتش صددرصد خالص نيست، اگر با خلوص نيّت از خداوند كمك بخواهد،خداوند كمكش مي كند كه نيّتش را خالص كند، اين غير از عقيده ي مشركين است كه از همان اوّل حدّ و مرز مي گذارند و خدا را هم رديف خدايان خودشان قرار مي دهند .

مي فرمايد: صاحِبُ النِّيَّةِ الخالصَِةِ نَفَسُهُ وَهَواهُ مَعَهُ مَقهُورَتانِ تَحتَ سُلطانِ تَعظيمِ اللهَِّ تَعالى وَالحَياءِ مِنهُ …يعني صاحب نيّت خالص، نفس و هوايش با خود او، تحت سيطره ي عظمت الهي قرار مي گيرد وخداوند حياء مي كند كه كسي يا چيز ديگري را شريك او قرار بدهد.البته اين شخص از هواي نفس و شهوتش به زحمت است .يعني هميشه درحال جهاد دائم، جهاد اكبر ومبارزه با نفس است، اين جهاد دائمي است ، وقت معيّن ندارد، هميشه در جنگ است.همانطور كه در جنگ ظاهري وجهادي كه به امر الهي است آن كسي كه شمشير مي زند رنج و زحمت مي كشد ولي از اين رنج و زحمتش لذّت مي برد، چون فكر مي كند در راه خداست.خودش از خودش به زحمت است يعني در حال جنگ است ولي مردم از دست او راحتند و المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمُونَ مِن لسَِانهِ وَ يَدِه[10] ،مسلم كسي است كه مسلمانان از دست و زبان او يعني از كار و گفتار اودر امان باشند.ان شاءاللّه ما هم باشيم.

 

 


[1] . شب جمعه، تاريخ 10 / 3/ 1380 ه . ش.

[2] . سوره شعرا، آيات 89 – 88

[3] . سوره فرقان، آيه 44:…اينان چون چارپايانى بيش نيستند، بلكه از چارپايان هم گمراه ترند.

[4] . مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، ص 18

[5] . بحارالانوار، ج 58 ، ص 187

[6] . بحارالانوار، ج 67 ، ص 110

[7] . سوره انعام، آيه 162

[8] . سوره اعراف، آيه 179

[9] . سوره ص، آيه 46

[10] . بحارالانوار، ج 64 ، ص 302