برای مطالعه این موضوع بر روی لینک ادامه مطلب کلیک کنید.
– خانم کمالی! امروز در زمانی که برای ملاقات با آقای باقی به زندان رفتید، چه برخوردی با شما شد و چگونه از ممنوعالملاقات شدن ایشان مطلع شدید؟
بعد از ملاقات نامناسب قبلی که داشتیم و به خاطر نگرانی بیش از اندازه خانواده درباره سلامت باقی، عليرغم اینکه به هیچوجه نه تمایل به ملاقات کابینی و نه توان جسمی لازم برای این کار را داشتم، عزم جزم این دیدار کردم. به همراه فرزند ارشدم و مادر و خواهر باقی به ملاقات رفتیم. اسامی ما نوشته شد و بعد از طی قریب به 50 پله به طبقه ملاقات کابینی رسیدیم. این در صورتی بود که قبلا بیماری زانوی خود را به وسیله وکیل محترممان به شعبه یکم دادگاه امنیت گزارش کرده و حتی گواهی پزشک متخصص را برای ارائه به دادگاه آماده کرده بودم.
متاسفانه در سالن ملاقات کابینی جز رنجی که از مسائل و مشکلات ملاقاتکنندگان شنیدیم و دیدیم چیزی نصیبمان نشد، سه بار هر بار 20 دقیقه پردهها بالا و پایین رفت و باقی را نیاوردند وبعد از سؤال کردن از اینکه «چرا ما را معطل گذاشتهاید؟»، گفتند:«به پایین بروید، باقی ممنوعالملاقات است». وقتی از مسئول مربوطه در سالن پایین سؤال کردیم:«چرا باقی ممنوع الملاقات است؟»، گفت:«به خاطر مسالهای که در ملاقات قبلی پیش آمد، با مسئول شعبه یکم امنیت تلفنی صحبت کردیم و ایشان گفتند که ملاقات ندهید و بگویید به شعبه مراجعه کنند» و وقتی پرسیدیم:«چرا؟» گفتند: «از اینجا به دادگاه شکایت بردهاند و امضا کردهاند و در نتیجه ملاقات شما را قطع نمودهاند».
شگفتزده شده بودیم. در برخورد نامناسبی که در جلسه ملاقات قبلی با ما شده بود یکی از آن مامور امنیتی مدام به خواهر باقی میگفت:«از ما شکایت نکنید. ببینید! ما شما را تا ایجا همراهی کردهایم (منظور مکان ترک سالن ملاقات) و از اینجا به بعد با ماموران زندان است و آنها اینگونه رفتار میکنند». ما هم شکایت نکردیم، چون مرجعی برای رسیدگی عادلانه نمیشناختیم اما زودتر از ما همان کسانی که ما را تشویق به شکایت نکردن از خود میکردند، علیه ما شکایت بردند. وااسفا!از این همه مظلومیت و از آن همه بیداد. ما انتظار دلجویی از آنها را نداشتیم، اما شکایت و پروندهسازی علیه دختران باقی دیگر آن روی سکه است.
قطع ممنوعیت دیدار ما با باقی این مثل را به یاد میآورد که هرکس زودتر به قاضی رود، راضی بر میگردد. جالب است در زمان گشتن و بازدید بدنی از فرزندان من و اسائه ادب به آنها، چهار پنج نفر بیشتر حضور نداشتند و بعد با فراخواندن چند سرباز باتوم به دست آنها ما را تا بیرون در زندان همراهی کردند. چگونه است که گفته میشود شکایتی که تنظیم شده، با تعداد زیادی امضا همراه بوده است. لطفا کسی به ما بگوید باید به چه کسی شکایت کنیم و از طرف چه کسی برای رسیدگی مدد بخواهیم؟، مایلم بدانم جرم همسر من چیست که اکنون به خاطر یک ملاقات فرزندان با پدرشان برای آنها نیز جک ساخته میشود؟ آیا اینکه دختری نگذاشت او را به شکل فجیعی بگردند و اعتراض خود را با صدای بلند برای مظلومیت بلند کرد، جرم است؟
ما نگرانی عمیق خود را نسبت به وضعیت سلامت آقای باقی اعلام میکنیم و با توجه به اینکه ایشان بسیار ضعیف و لاغر شده بودند و در ملاقات پیشین اشاره به شکنجه سفید در مورد خود داشتند، قطع ملاقات را هیچ چیزی جز جلوگيري از اطلاعرسانی به وسیله خانواده نمیدانیم. آقای باقی خود با اعتصاب غذا هرگز موافق نبود؛ چه راهی بر او گشوده شده است که این نقض آشکار از اعتقاد خود را تنها راه ممکن دیده است؟ در وضعیت بیخبری ما هر اتفاقی برای او بیفتد، از نظر ما همه مسئولان متهمند. زیرا همه فشار روحی برای یک زندانی و خانوادهاش و بیتفاوت از کنار موضوع گذشتن را شایسته مسئولانی که باقی برای آنها نامه نوشت و مسئولان دیگری که مورد خطاب قرار نگرفتهاند اما واقف به موضوع هستند، نمیدانیم. هرچند همیشه به خدا پناه بردهایم و این شایستهترین کار است اما این شایسته کشوری اسلامی نیست که از دست نهادهای حکومتی آن مدام به خدا پناه ببرند.
– آیا تاکنون مسئولان به نامه آقای باقی پاسخ دادهاند؟
تا حالا به نامههای باقی پاسخ داده نشده چرا که ایشان هنوز در سلول بسته وتحت بازجویی به سر میبرد.