بهار ایرانی
جرس: بیست و پنجم اردیبهشت ماه پنجاهمین سال تاسیس نهضت آزادی ایران است. تشکلی که خود را ادامه و توسعه “نهضت مقاومت ملی” می داند که در سال ۱۳۳۲ به فاصله دو هفته پس از کودتای آمریکائی انگلیسی ۲۸ مرداد شاه و دربار تاسیس شده بود.
به این مناسبت در مصاحبه با عبدالعلی بازرگان به بررسی فرازهای تاریخی این تشکل مهم در تاریخ سیاسی ایران پرداخته ایم. بازرگان با شرح برخی اتفاقات مهم پیرامون نهضت آزادی میگوید:” نهضت بیشتر یک اندیشه و فکر بود و رهبرانش از مهندس بازرگان و طالقانی و سحابی گرفته تا دکتر شریعتی و دکتر چمران، مردان اندیشه بودند، دبیر کل فعلی، آقای دکتر یزدی نیز کتاب های متعددی در زمینه های علمی، سیاسی و حتی اسلامی و قرآنی نوشته اند و نسل جوان نهضت تا حدود زیادی مرهون آموزش های ایدئولوژیک ایشان هستند. به همین دلیل نگرانی سازمان های اطلاعاتی بیش از تشکیلات، از تفکرو تجربه و رهمنودهای راهبردی سابقه داران نهضت است، وگرنه این دشمنی های کینه توزانه تناسب و توجیهی نداشت.”
متن کامل این گفتگو در پی می آید:
۲۵ اردیهشت ماه امسال مصادف با پنجاهمین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران است و به این ترتیب نیم قرن از عمر یکی از قدیمی ترین احزاب سیاسی ایران می گذرد. ممکن است از شما به عنوان یکی از اعضای شورای مرکزی این جمعیت سئوال کنیم که چرا و چگونه و در چه شرایطی بنیانگزاران این حزب دست به تاسیس چنین تشکلی زدند؟
درست است که تاسیس این حزب از سال ۱۳۴۰ رقم خورده است، اما در واقع “نهضت آزادی ایران”، ادامه و توسعه “نهضت مقاومت ملی” است که در سال ۱۳۳۲ به فاصله دو هفته پس از کودتای آمریکائی انگلیسی ۲۸ مرداد شاه و دربار تاسیس شده بود. نهضت مقاومت ملی هم تشکلی از طرفداران دکتر مصدق بود که با الهام گرفتن از نهضت مقاومت فرانسه در دوران اشغال کشورشان توسط نازی ها تشکیل شده بود. در میان موسسین نهضت مقاومت، هم روحانیونی مثل ایت الله سید رضا زنجانی وجود داشتند، هم پایه گذاران بعدی نهضت آزادی و هم تعدادی از افراد جبهه ملی و وفاداران زنده یاد دکترمحمد مصدق.
اما تاسیس نهضت آزادی ایران در سال۱۳۴۰، استفاده از آزادی نسبی و فضای نیمه بازسیاسی ناشی از تضاد نخست وزیروقت، دکترعلی امینی با شاه بود که جبهه ملی هم از این موقعیت استفاده بسیار کرد.
موسسین نهضت چه کسانی بودند؟ با برخی آشنا هستیم، ولی شاید نسل امروز بسیاری از آنها را نشناسد. آیا هیچیک از آنها در قید حیات هستند؟
هیئت موسس نهضت آزادی ۷ نفر بودند : آیه الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، مهندس منصور عطائی، حسن نزیه، رحیم عطائی و عباس سمیعی که همگی به رحمت خدا پیوسته اند. اینها هیئت موسس بودند. اما فعالین پرتلاش دیگری همچون: مهندس عزت الله سحابی ، که خدا سلامتشان بدارد و متاسفانه به دلیل عمل جراحی مغز دو هفته ای است در کما به سر می برند، و مرحومان علی بابائی، رادنیا و… حضور داشتند. همچنین جناب احمد صدر حاج سیدجوادی، که در سن متجاوز از ۹۰ سال، فعلا بزرگ خاندان نهضت هستند. هدف این جمع مبارزه با استبداد برای احراز آزادی و حاکمیت ملت و رشد و توسعه کشور بود.
همه خوانده یا شنیده ایم که نهضت پس از تاسیس، مواجه با محدودیت ها و محرومیت های زیادی شد، ممکن است توضیح دهید از کی و به چه دلیل با حرکتش با سد استبداد متوقف گردید؟
همانطور که می دانید، دولت آمریکا در آن زمان مهم ترین دغدغه اش گسترش کمونسیم درکشورهای دنیای سوم بود و از ترس آنکه مبادا عوارض کودتای سال ۱۳۳۲ و نارضایتی های رو به رشد مردم منجر به نفوذ بیشتر کمونیست ها و انقلاب مارکسیستی شود، دکتر امینی را که عاقد قرارداد کنسرسیوم و مورد اعتماد غرب بود، به شاه تحمیل کرد تا با انجام اصلاحات ارضی و رفرم های دیگر و باز کردن فضای سیاسی جامعه، مانع چنان انفجاری گردد. اما به زودی شاه آمریکائی ها را قانع کرد که خودش فرماندهی این اصلاحات را به عهده بگیرد. به این ترتیب امینی را عزل کرد و با اعلام انقلاب سفید شاه و ملت! در ششم بهمن سال ۱۳۴۱ عملا به قدرت مطلقه خود بازگشت.
۵ روز قبل ازاعلام این انقلاب فرمایشی! به دستور فرمانداری نظامی کلیه رهبران جبهه ملی و نهضت آزادی دستگیر شدند تا اعلیحضرت! هیچ مشکلی در این انقلاب شاه فرموده نداشته باشند. اعضای جبهه ملی به دلیل مواضع مخالفی که با امینی داشتند پس از چند ماهی آزاد شوند، اما رهبران نهضت که با استفاده از تضاد موجود میان نخست وزیر و شاه، نوک تیز انتقاداتشان را متوجه استبداد ریشه دارشاهنشاهی کرده بودند، به زندان های طویل المدت از دهسال به پائین محکوم شدند.
آیا واقعا در تمام این مدت در زندان بودند و همه مدت محکومیت را تحمل کردند؟
خیر، در آن جمع فقط دو نفر؛ مرحومان بازرگان و طالقانی محکومیت دهساله داشتند. پس از قریب ۵ سال، شاه که درآستانه سفری به غرب نگران تظاهرات دانشجویان دراروپا و نیازمند آرامش بود، دستور آزادی آنها را صادر کرد. ولی محکومین زیر ۵ سال تمام مدت حبس را تحمل کردند. پس از آزادی از زندان، نهضت حزبی غیرقانونی اعلام شد و تمام فعالیت های علنی اش تا انقلاب۱۳۵۷ تعطیل گردید، البته میدانید که از سال ۱۳۴۳ به بعد، جوانان نهضت، مثل: حنیف نژاد، سعید محسن ، بدیع زادگان، احمد رضائی و … که ازادامه مبارزات پارلمانی نومید شده بودند، مقدمات حرکتی مسلحانه را آغاز کردند که از سال ۱۳۵۰ علنی شد.
فعالیت های نهضت آزادی در ارتباط با پیروزی انقلاب و نقشی را که در تاسیس دولت موقت داشت چگونه ارزیابی می کنید؟
دولت موقت دولتی حزبی نبود. رهبر انقلاب هم بر این موضوع تاکید کرده بود، اما برخی از اعضای ارشد نهضت آزادی در تشکیل دولت موقت نقش اساسی داشتند، در میان بقیه، کسانی هم مثل شهید فروهر و دکتر سنجابی از جبهه ملی، شهید دکتر سامی از جاما و آقایان مهندسین معین فر، کتیرائی، تاج، طاهری از انجمن اسلامی مهندسین و تعدادی هم منفرد بودند. این دولت همانطور که از اسمش پیداست، موقت بود و ۵ وظیفه به عهده داشت که از عهده همه آنها هم به خوبی برآمد ولی به زودی به دلیل دخالت های فراوان تشنگان قدرت، پس از ۹ ماه استعفا داد. دولت موقت استعفا داد، اما اعضای نهضتی آن زیر لوای این جمعیت به فعالیت های خود برای آزادی و حاکمیت ملت ادامه دادند.
جالب است که نهضت آزادی، هم قبل از انقلاب اعضایش انواع زندان ها را چشیدند و هم بعد ازانقلاب. هم در دوران حکومت مطلقه شاه غیرقانونی اعلام شد و هم در دوران ولایت مطلقه فقیه! علت چیست که این جمعیت همواره مرغ عزا و عروسی بوده است!؟
بلی همینطور است، اعضای این جمعیت همواره بین پتک و سندان سرکوب شده اند، قبل از انقلاب دو یورش و زندان شش ماهه و ۵ ساله و چند حبس کوتاه مدت چند ماهه را تجربه کرده است، البته به استثنای مهندس عزت الله سحابی عزیز، که رکوردار است و در سال ۱۳۵۰ در سومین یا چهارمین زندانش تا آن موقع، به ۱۱ سال محکوم شد. پس از انقلاب نیز به گمانم حداقل سه بار دیگر زندانی شده است که به قول خودشان به مراتب بدتر از زندان های طاغوت بوده است.
اعضای نهضت پس از انقلاب در سال های: ۶۷، ۶۹ تا ۷۱، ۸۰ و ۸۸ هم به طور گسترده بازداشت و در سلول های انفرادی محبوس و بعضا مورد شکنجه های سخت قرار گرفته اند. هم اینک نیز تعدادی از اعضای آن در بند هستند.
این فشارها هم روشن است؛ مسئله همچنان به قوت خودش باقیست و ملت همچنان از فقدان آزادی و محرومیت از مشارکت در تعیین سرنوشتش رنج می برد، درست است که با انقلاب ۱۳۵۷ به آزادی رسیدیم، اما به قول معروف، “آزادی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود” از آزادی فقط میدان اش برای ملت ماند! یعنی به زودی از چاله به چاه افتادیم و گرفتار استبداد دینی به مراتب مخوف تری گشتیم.
اشاره به زندانی بودن برخی از اعضای نهضت در شرایط فعلی کردید، آیا میتوانید از برخی از آنان نام ببرید؟
در دو سال گذشته و در جریان جنبش سبز، بسیاری ازاعضای نهضت بازداشت، محاکمه و زندانی شده اند که از جمله می توان به آقای عماد بهاور رئیس شاخه جوانان نهضت اشاره کرد که به دهسال زندان محکوم شده است ، همچنین آقای مهندس فرید طاهری (داماد آقای مهندس توسلی) ، لیلا توسلی و دیگرانی که یا در زندانند و یا در حال محاکمه و منتظر ابلاغ احکام. تقریبا تمام اعضای فعال نهضت محکومیت های بلند مدتی گرفته و به قید وثیقه های سنگین فعلا آزاداند و هشدار ابلاغ آن، همچون شمشیر داموکلسی همواره بالای سرشان است! دبیر کل نهضت آقای دکتر یزدی هم تا همین اواخر در سن ۸۲ سالگی در زندان بودند که فعلا تا شروع دادگاه به دلیل سرطان و عمل جراحی قلب به مرخصی آمده اند.
نهضت آزادی در دوران شاه با حکومت سلطنتی مبارزه می کرد، مهم ترین دلائل فاصله گرفتن آن پس از انقلاب با حاکمان بعدی چیست؟
یادم می آید در یکی از جلسات شورای مرکزی نهضت، در همان ماه های نخستین انقلاب، این پیشنهاد توسط یکی ازاعضای شورا مطرح شد که با پیروزی انقلاب اسلامی، موضوع آزادی منتفی و تحصیل حاصل است و بهتر است نام نهضت آزادی ایران را به ” نهضت اسلامی ایران” تغییر دهیم. البته این پیشنهاد با مخالفت اکثریت شورا رای نیاورد و بعدا دیدیم همان آزادی مختصری را هم که داشتیم از دست دادیم.
مهم ترین انتقادات و فصل جدائی نهضت از نظام حاکم، یکی تز “ولایت فقیه” بود، که از نظر نهضت مغایرت تام و تمام با آزادی و حاکمیت ملت داشت، دیگری هم ادامه جنگ خانمانسوز پس از فتح خرمشهر. نهضت در مورد ولایت فقیه جزوه ای ۸۰ صفحه ای در رد این نظریه، از جهات اعتقادی، عقلی، نقلی و سیاسی، در همان اوج اقتدار آقای خمینی منتشر کرد و در مورد پافشاری برای ادامه جنگ تا رفع فتنه از عالم! دهها بیانیه و نظریه منتشر نمود.
در شرایطی که همه تحرکات نهضت توسط وزارت اطلاعت و سپاه و … به تعطیل کشانده شده، شما اثر بخشی فعالیت های نهضت را در این ۳۲ سال پس از انقلاب چگونه ارزیابی می کنید؟
ببینید، نهضت هرگز مثل حزب توده که وابسته به شوروی و شبکه جهانی آن بود، تجربه، توسعه و تشکیلاتی نداشت. نهضت بیشتر یک اندیشه و فکر بود و رهبرانش از مهندس بازرگان و طالقانی و سحابی گرفته تا دکتر شریعتی و دکتر چمران، مردان اندیشه بودند، دبیر کل فعلی، آقای دکتر یزدی نیز کتاب های متعددی در زمینه های علمی، سیاسی و حتی اسلامی و قرآنی نوشته اند و نسل جوان نهضت تا حدود زیادی مرهون آموزش های ایدئولوژیک ایشان هستند. به همین دلیل نگرانی سازمان های اطلاعاتی بیش از تشکیلات، از تفکرو تجربه و رهمنودهای راهبردی سابقه داران نهضت است، وگرنه این دشمنی های کینه توزانه تناسب و توجیهی نداشت.
آقای بازرگان، شما صحبت ازآقای دکتر یزدی و دبیرکلی ایشان کردید، من در برخی منابع خبری از جمله در فیس بوک و رسانه های دیگر خوانده ام که پس از استعفای تحمیلی آقای دکتر یزدی، سه روز بعد شما به سمت دبیر کلی نهضت آزادی انتخاب شده اید. آیا این خبر صحت دارد؟
خوب شد این سئوال را مطرح کردید. من هر کجا شده این شایعه ساختگی را صریحا تکذیب کرده ام. خیر، مطلقا چنین خبری صحت ندارد و به نظر می رسد همان کسانی که در زندان استعفای نیم خطی آقای دکتر یزدی را گرفته اند، می خواهند این استعفا را چهار میخه و دبیرکلی را به خارج کشورصادر کنند! وگرنه در شرایطی که نهضت مجاز به تشکیل کوچک ترین جلسه ای هم نیست، چگونه چنین امری در عالم خیال امکان پذیراست؟ در ثانی بنده دهسالی است در خارج کشورمقیم هستم و نهضت فعلا شعبه ای هم در خارج ندارد. استعفای دبیرکل هر حزبی در مجمع نمایندگان آن حزب و شورای مرکزی آن مطرح می شود نه در خانه امن وزارت اطلاعات! بنابراین آقای دکتر یزدی از نظر اعضای این حزب همچنان دبیرکل محسوب می شوند، به فرض هم اگر روزی امکان تجمع و قراربر انتخاب دبیرکل دیگری باشد، خوشبختانه در میان همسنگران مقیم ایران، که با گوشت و پوست و استخوانشان ستم های این مدت را درک کرده اند، افراد به مراتب شایسته تری از بنده برای حمل این کوله بار امانت وجود دارند.
به عنوان آخرین سئوال، با شناختی که شما از اوضاع ایران و تحولات منطقه دارید، چه آینده ای را برای جنبش سبز و مبارزان راه آزادی ایران پیش بینی می کنید؟
البته وضعیت آزادی خواهان در ایران به دلیل استبداد دینی و تکیه آن بر توده های سنتی و باورهای دینی، سخت تر از دیگر ملتهای منطقه است. اما به همان نسبت نتایجش هم به خواست خدا و همت مردم عمیق تر و شیرین تر خواهد بود. این حتمیتی تاریخی است که به قول معروف دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد! هم تجربیات ملت ها این امید را زنده نگه می دارد و هم باورهای دینی ما بر نصرت خدا به ملت های تحت ستم این حقیقت را اثبات می کند. مهم صبر و تحمل مردم در برابرستم و مراقبت برادامه شیوه های مسالمت آمیز و پافشاری برارزش های اخلاقی و موازین حقوق بشری است. در چنین روندی است که روز به روز ریزش مستبدین و رویش مدافعان آزادی بیشتر خواهد شد. فن آوری اطلاعات و پیدایش شبکه های اجتماعی نیز مسئله اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به توده های مردم را تسریع خواهد بخشید.
از وقتی که در اختیار ما گذاشتید ممنون هستیم
من نیز از شما و خوانندگان این مصاحبه تشکر میکنم