Search
Close this search box.

صدرحاج سیدجوادی: از زمان حمله‌‌ مغول چنين تهاجمي عليه ايرانيت و اسلاميت به نحو توامان رخ نداده است

جرس: احمد صدرحاج سیدجوادی در پیامی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس نهضت آزادی ایران خطاب به ملت ایران، ضمن ابراز نگرانی از تصمیمات نادرست   و مغاير منافع ملي دولت دهم و رييس آن در عرصه‌هاي سياست ، اقتصاد و فرهنگ، اظهار داشت: ” از حمله‌‌ي مغول به اين سو، چنين يورش و تهاجمي عليه ” ايرانيت و اسلاميت ” به نحو توامان رخ نداده است.”

 

به گزارش جرس، صدرحاج سیدجوادی در بخشی از این پیام میگوید:”سالروز تاسيس نهضت آزادي ايران، مناسبتي پديد آورد تا به رغم كسالت شديد و فشارهاي امنيتي بي‌سابقه كه سكوت چند ماهه‌ي اخير را موجب شده بود، مهر سكوت شكسته و از آن‌جا كه كهولت و كسالت روزافزون و همچنين شرايط سياسي موجود، چه بسا در آينده‌اي نه چندان دور، حتي امكان و يا رمقي براي گرفتن قلم بر دست نيز نگذارد، در اين سخن پاياني به عموم هم‌وطنان و به ويژه جوانان برومند سرزمينم كه اينك سرنوشت ميهن را رقم مي‌زنند، توصيه‌اي از باب وصيت و سفارش دارم مبني بر آن كه: ” مبادا سختي‌هاي روزگار موجب دل‌سردي و نااميدي شما شود كه البته بايد به گسترش و تعميق ظرفيت‌هاي اخلاقي و روحي شما و ايجاد انگيزه، توان و خواستي مضاعف در پيگيري مطالبات تاريخي ملت عزيز ايران بيانجامد و اين نكته را پدر پيري با شما در ميان مي‌گذارد كه اگرچه رنج بيش از هفتاد سال تلاش و حضور در عرصه‌‌ي اجتماع و سياست، تنش را رنجور داشته و جاني خسته برايش باقي گذاشته است، اما بيش از هر زمان ديگري به آينده‌ي ايران و تحقق آزادي و دمكراسي باور داشته و اميدوار است و از همين رو تاكيد مجدد دارم كه در مسير سبزي كه پيش رو داريد، پيوندها را مستحكم‌تر و با اتحاد و هم‌دلي پيش رويد. “

متن کامل پیام احمد صدرحاج سیدجوادی بشرح زیرست:

بسم الله الرحمن ارحيم
” يا ايها الذين ءامنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلكم تفلحون ”
( آل عمران، آيه‌ي 200 )
ملت شريف و جوانان برومند ايران!

نهضت آزادي ايران، پنجاه سال پيش در چنين روزهايي توسط زنده‌يادان مهندس مهدي بازرگان، آيت الله سيد محمود طالقاني و دكتر يدالله سحابي و با تایید و نظر مثبت شادوران دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی ایران بنيان نهاده شد. آزادي، استقلال، حاكميت قانون، عدالت اجتماعي و پيشرفت مملكت از جمله آرمان‌ها و اهدافي بودند كه بنيان‌گذاران نهضت آزادي ايران برگزيده و در طي ساليان بعد براي تحقق آن كوشيدند. دمكراسي، اجراي اصول مندرج در اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر، گسترش صلح و فرهنگ دوستي در ميان ملل گوناگون نيز در زمره‌ي تاكيداتي هستند كه در مرامنامه‌ي نهضت آزادي ايران ديده مي‌شوند.

 

بنيان‌گذاران نهضت آزادي ايران با دركي تاريخي از ساخت جامعه و ملت ايران و تاثير عميق باورهاي ديني و اسلامي بر فرهنگ ايراني و نحوه‌ي زيست مادي و معنوي ايرانيان و همچنين بر اساس بينشي توحيدي و قرآني، به تبيين نگاهي نو و مبتني بر اخلاق و عقلانيت از اسلام توجه داشتند. در باور اين جمع، استبداد نه تنها به عنوان ماحصل بينش غيرتوحيدي و به مثابه‌ي مصداق بارز شرك، قابل ارزيابي است كه خود از جمله موانع تحقق جامعه‌ي اخلاقي و نشر باورهاي اصيل ديني محسوب مي‌شود و بر همين مبنا، افزون بر مبارزه‌‌ي سياسي مستمر با حكومت خودكامه و حاكميت سلطنت مطلقه‌ي پهلوي، در مسير خرافه‌زدايي و معرفي چهره‌اي عقلاني از اسلام و سازگار با دمكراسي و حقوق بشر، منشاء خدمات موثر و گسترده‌اي شدند. در اعلاميه‌ي تاسيس نهضت آزادي ايران، اين عبارات ديده مي‌شود: « اقتضاي اطاعت از خدا مبارزه با بندگي غير او و شرط سپاس ايزدي، تحصيل آزادي براي به كار بستن آن در طريق حق و عدالت و خدمت است. ما بايد منزلت و مسووليت خود را در جهان خلقت بشناسيم تا به رستگاري و پيروزي نائل شويم.»

 

نهضت آزادي ايران در طي حدود نيم قرن مبارزه براي تحقق آزادي و حاكميت قانون، همواره بر اين امر تاكيد داشته است كه دمكراسي يك رخداد صرفاً سياسي نيست كه در اثر رويدادي خاص و يا در لحظه‌اي معين روي دهد و بلكه، فرآيندي است اجتماعي، فرهنگي و سياسي كه در مسير پيگيري مستمر آن، به درجات گوناگون پديد آمده و تكامل و تعميق خواهد يافت و چنين دستاوردي نه با زور و تحميل كه تنها با پذيرش و باور عام ملت و حتي هيات حاكمه به اين حقيقت كه دمكراسي بديل و جايگزني ندارد، به دست خواهد آمد. از همين رو، با تاكيد بر شيوه‌هاي مدني و مسالمت‌جويانه، تغييرات تدريجي در چارچوب قانون را در ارتقاي فرآيند حاكميت ملت و دمكراسي موثر‌تر ارزيابي كرده و براي آگاهي‌بخشي اهميتي دوچندان قائل بوده‌اند. گزينش راهبرد ” جنگ حجت و نه جنگ قدرت ” نيز در دهه‌ي شصت خورشيدي بر همين اساس روي داد.

 

تجربه‌ي نيم قرن مبارزه‌ي مستمر اعضاي فقيد و حاضر نهضت آزادي ايران، مويد اين ادعاست كه آرمان‌هايي را كه روزگاري بنيان‌گذاران شريف اعلام مي‌داشتند، اين روزها به خواست و باور عمومي ايرانيان، از هر طيف سياسي و طبقه‌‌ي اجتماعي بدل شده است. امروز ديگر كم‌تر كسي از جماعت مردم پيدا مي‌شود كه آزادي را امری لوكس و غیرضروری بداند و حتي همراهان عدالت‌طلب ما در مسير مبارزه نيز بدين ضرورت رهنمون شده‌اند كه سلب آزادي، نخستين حقي است كه از يك انسان، مورد ستم و تعدي قرار مي‌گيرد و از اين رو، تلاش براي دستيابي به آزادي و كرامت انساني، عين عدالت‌جويي و پيش‌نياز اساسي تغييرات پايدار و گذار به سوي حاكميت ملت بوده و به عنوان خواستي فراتر از يك حزب و يا جريان سياسي خاص قابل مشاهده است. بنابراين گزاف نيست اگر ادعا شود كه امروز بيش از هر زمان ديگري نياز به آزادي، حاكميت قانون و عدالت اجتماعي راستين ديده مي‌شود.

 

تصميم‌سازي‌هاي نادرست و مغاير منافع ملي دولت دهم و رييس آن در عرصه‌هاي سياست ، اقتصاد و فرهنگ، از جمله تقلب آشكار در انتخابات 1388، سركوب و كشتار و زمینه سازی برای صدور احکام بلاموجه اعدام افراد بی گناه و حبس معترضان و فعالان سياسي و اجتماعي، حذف يارانه‌ها در غياب مراجع نظارتي رسمي و نهادهاي مردمي مانند سازمان مديريت و برنامه‌ريزي و همچنين مطبوعات آزاد و مستقل كه موجب گسترش فقر شده و در واقع، معيشت و سفره‌هاي مردم تنگدست را نشانه گرفته است، نقض مستمر و فراگير حقوق بشر و اصول قانون اساسي و آرمان‌هاي اصيل و واقعي انقلاب 1357، تنش‌آفريني در عرصه‌ي روابط بين‌المللي به ويژه تحريك كشورهاي همسايه و عرب‌زبان، در كنار تشديد مناقشات منطقه‌اي در برخي استان‌هاي مرزي و به ويژه خوزستان، ترويج خرافه‌گرايي و ويران ساختن ارزش‌هاي اخلاقي و منابع مالي و انساني و زيرساخت‌هاي اقتصادي و توليد ملي، از جمله دغدغه‌ها و نگراني‌هاي اينجانب بوده و بنده نيز به شدت از تحميل هزينه‌هاي غيرقابل جبران بر ملت و مملكت بيمناك بوده و اعلام مي‌دارم كه از حمله‌‌ي مغول به اين سو، چنين يورش و تهاجمي عليه ” ايرانيت و اسلاميت ” به نحو توامان رخ نداده است.

 

سالروز تاسيس نهضت آزادي ايران، مناسبتي پديد آورد تا به رغم كسالت شديد و فشارهاي امنيتي بي‌سابقه كه سكوت چند ماهه‌ي اخير را موجب شده بود، مهر سكوت شكسته و از آن‌جا كه كهولت و كسالت روزافزون و همچنين شرايط سياسي موجود، چه بسا در آينده‌اي نه چندان دور، حتي امكان و يا رمقي براي گرفتن قلم بر دست نيز نگذارد، در اين سخن پاياني به عموم هم‌وطنان و به ويژه جوانان برومند سرزمينم كه اينك سرنوشت ميهن را رقم مي‌زنند، توصيه‌اي از باب وصيت و سفارش دارم مبني بر آن كه: ” مبادا سختي‌هاي روزگار موجب دل‌سردي و نااميدي شما شود كه البته بايد به گسترش و تعميق ظرفيت‌هاي اخلاقي و روحي شما و ايجاد انگيزه، توان و خواستي مضاعف در پيگيري مطالبات تاريخي ملت عزيز ايران بيانجامد و اين نكته را پدر پيري با شما در ميان مي‌گذارد كه اگرچه رنج بيش از هفتاد سال تلاش و حضور در عرصه‌‌ي اجتماع و سياست، تنش را رنجور داشته و جاني خسته برايش باقي گذاشته است، اما بيش از هر زمان ديگري به آينده‌ي ايران و تحقق آزادي و دمكراسي باور داشته و اميدوار است و از همين رو تاكيد مجدد دارم كه در مسير سبزي كه پيش رو داريد، پيوندها را مستحكم‌تر و با اتحاد و هم‌دلي پيش رويد. “

 

به رغم فشارهاي شديد امنيتي و اعمال مجازات‌هاي سنگين و حبس‌هاي طويل المدت براي اعضا و علاقمندان اين حزب ديرپاي ملي و اسلامي كه از همان روزگار تاسيس وجود داشت و هنوز هم به شديدترين حالت اعمال مي‌شود، پيگيري مستمر مطالبات تاريخي ملت ايران، الزام حاكمان به پاسخ‌گويي مسوولانه در برابر نهادهاي مردمي و مدني، تاكيد هماره بر آزادي بيان، آزادي عقيده و برگزاري انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، نحوه‌ي ورود مبتني بر اخلاق و كرامت انساني به حوزه‌ي سياست و عدم رعايت خط قرمزهاي خودساخته ی حكومتي و هرگونه مصلحت‌انديشي‌هاي ضد مردمي، از جمله دلايل و موجباتي هستند كه قامت نهضت آزادي ايران را فراتر از يك تشكل سياسي صرف و در ميزان يك انديشه و بينش و به عنوان الگويي براي تحزب و شاخصي براي ارزيابي رفتار حاكميت و سنجش دمكراسي قرار داده است. نهضت آزادي ايران به رغم فشارها و تضييقات بي‌سابقه كه حتي از برگزاري جلسات حزبي، محروم و ممنوع است، امروز به جهت فراگيري و پذيرش آرمان‌ها و روش‌هايش از سوي ملت ايران و عموم احزاب و فعالان سياسي دمكراسي‌خواه، به نهضتي براي آزادي ملت ايران ارتقا يافته و بيش از پيش در راستاي اهداف و آرمان‌هاي اصيل مردم سرزمينش پيش مي‌رود. نهضت آزادي ايران از آن‌جا كه با خواست حكومت‌ها ايجاد نشده است، سرنوشت خود را با اراده‌ي هيچ اراده‌گرايي رقم نخواهد زد. تماميت‌خواهان بدانند كه اين نهضت، متوقف شدني نيست و تا بامداد آزادي و برآمدن خورشيد عدالت، حتي اگر كه راهي دور و شبي طولاني در پيش داشته باشد، استوار خواهد ماند و ايمان دارم كه ملت شريف ايران نيز، هرگز در پيگيري مطالباتش كوتاه نخواهد آمد.

 

آن شعله كه خاموش نگردد ماييم نامي كه فراموش نگردد ماييم
از لطف خدا با همه ظلم و دهشت آشفته و مدهوش نگردد ماييم

احمد صدر حاج سيد جوادي
25 ارديبهشت 1390