شروع هر کاری باید با نیّت همراه باشد/ خلوص نیّت/ خالص کردن نیّت درجاتی دارد/از رحمت الهی مأیوس نشوید[1]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الزَّحیم مولوی در کتاب مثنوی میگوید که:
اوّل ای جان دفع شرّ موش کن
زان سپس در جمع گندم کوش کن[2]
عارفان بسته به زندگی عادی مردم مثال میزدند. در قدیم، حرفه عادی مردم زراعت و جمعآوری گندم و بعد مصرف آن بود مولوی میگوید: تو که کوشش میکنی و میخواهی در انبار، گندم جمع کنی، اوّل مواظب باش انبار تو موش نداشته باشد؟ اگر داشت، شرّآن را دفع کن، بعد کوشش کن. در زندگی عادی وقتی فضلهی موش را میبینیم ناراحت میشویم، مولوی در مثالی که زده میخواهد بگوید که اوّلِ هر کاری یا هر عبادتی، نیّت خود را خالص کن و بعد شروع به عمل آن کن. او نشان میدهد که شروع هر کاری باید با نیّت باشد فرض کنید در باران حرکت میکنید و تمام لباس و بدن شما خیس میشود، نمیتوانید این را غسل حساب کنید. اینکه زیر باران ایستادهام و خیس شدهام و مثل غسل ارتماسی است قبول نیست، برای اینکه نیّت غسل نداشتید، اوّل نیّت است. بعد میگوید:نیّت را خالص کنید، خالص کردن نیّت، درجاتی دارد. چیزی را یک بار تصفیه میکنند، در بعضی موارد دو بار و گاهی سه بار تصفیه میکنند. هر مرتبه که تصفیه میشود، نتیجه خالصتر در میآید. بنابراین ما نباید به این فکر باشیم که نیّت ما خالص نیست. همان مقداری که در آن خلوص هست، خداوند به آن اثر میدهد. فرض کنید میخواهید در ماه محرّم یا ماه رمضان آش یا شیربرنج بپزید و تقسیم کنید. برای شما فرقی نمیکند، ولی دختر یا پسر شما اصرار میکند که نخیر حتماً شیربرنج درست کن. شما به خاطر لو شیربرنج درست میکنید، نمیتوانید بگویید: نیّت شما خالص نیست و نمیشود هم گفت که صدرصد خالص است. یک مقداری به خاطر همان فرزند خود که شیربرنج دوست داشته، نذر خود را تبدیل به شیربرنج کردهاید.
خلوص هم درجات دارد؛ از کم تا زیاد. در این باره حضرت صالح علیشاه قصّهای را نقل میفرمودند: شخصی به نام شیخ عبّاس زندگی میکرد که اهل تربت بود. وی پدر مرحوم راشد بود. خود مرحوم راشد هم کتابی درباره او نوشته بود. او مرد خیلی خالصی بود؛ حضرت علیشاه ازاو خیلی تعریف میکردند. چند داستان از خلوص نیّت او نقل میکنند، یکی اینکه میگویند: یک روز صبح بلند شده و به زن خود میگوید که من میخواهم به مشهد برای زیارت بروم، آن وقتها از تربت به مشهد با الاغ چهار پنج روز می رفتند. شیخ عبّاس الاغ خود را آماده کرده، سوار شده بود که برود، زن او میگوید به مشهد که رسیدی اوّلِ بازار، مغارهای است که کفشها و چادرهای خوبی دارد، من هم چادر و هم کفش میخواهم، بخر و برای من بیاور. او میگوید: خیلی خوب. بعد از چند روز زن میبیند در میزنند. در را باز میکند میبیند شوهرش است. خوشحال میشود و میگوید: بفرمایدتو. شوهر پارچه و کفشی را به او میدهد و میگوید: اینها را بگیر، حالا میروم زیارت. زن میگوید: مگر مشهد نرفتی و اینها را از آنجا نخریدی؟ میگوید: چرا، آن دفعه رفتم، چون تو سفارش کرده بودی، حالا میروم برای زیارت. البته این حدّ اعلای خلوص نیّت است که همهمی زحمات را تحمّل میکند. ما نمیتوانیم به آن اندازه نیّت خود را خالص کنیم ولی خداوند باز هم میگوید که همین قدری که هست من قبول دارم. به این شعر توجّه کنید.
سراسر همهم عیبیم بدیدی و خریدی
زهی کالای پر عیب و زهی لطف خریدار
خداوند میگوید: هر مخلوطی را میخرم. بعد اگر خطاهایی در این شخص دیده باشد آنها را میپوشاند؛یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِم[3]، زشتیهای شما را میپوشانیم. به علاوه اگر ما منتظر چنین خلوص نیّت صددرصدی باشیم که در حدّ اعلاست، دیگر معلوم نیست توفیقی پیدا کنیم و بتوانیم به آن برسیم. خداوند میگوید:لا تَفْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ اِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً[4]، از رحمت خدا مأیوس نشوید خدا گناهان را کلاً میبخشد. برای این میگوید که فعلاً به همین اندازه خلوص نیّتی که نصیب شما شده تکیه کنید، منتها عقب نروید. جلو بیایید، من ممکن است خُرد خُرد به آن خلوص اضافه کنم تا به سر حدا عالی برسد. پس هر عملی باید با نیّت خالص باشد.
واقعهای روایت شده که مورّخین اسلامی به آن لیلة المبیت میگویند، یعنی شب مبیت، یعنی جای سرگذاشتن و خوابیدن. همان شبی که پیغمبر(ص) به علی(ع) فرمود: در جای من بخواب تا من بروم. علی هم اطاعت کرد. علی میتوانست بگوید: به خاطر اینکه محمّد(ص) نسبت به من محبّت کرده و من را در کودکی نزد خود نگه داشته، چنین کاری میکنم، ولی نگفت. علی علیه السلام فقط پرسید: من اگر به جای تو بخوابم، تو نجات پیدا میکنی؟ پیغمبر (ص) فرمود:بله. علی(ع) نگفت من چه میشوم؟علی(ع) هم گفت: خیلی خوب؛ و خوابید. البته نمیتوان گفت، این کار منافی توکّل است. در آن موقع، هم علی(ع) و هم پیغمبر(ص) که چنین دستوری فرمود توکّل داشتند. وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ[5]، خدا هم دستور داد که این کار را بکنند. ما نمیدانیم که آیا خدا به پیامبر فمورد که تو بعداً زنده میمانی یا نه؟
منظور، اهمیّت خلوص نیّت در همه اعمال است.
آیات قرآن هم همه مثل هم است، البته در بعضی آیات اصول عرفانی اسلام بیان شده و آیات دیگری هم هست که اصول احکام، مثلاً ارث، بیان شده است و خیلی دقیق و فشرده همهم مطالب را گفته که برای قانون گذار است.
همهم اصول عرفانی اسلام جالب توجّه است. میگویند سورهی یاسین قلب قرآن است و فلان آیه قلب آن. شاید به این سبب است که هدف از سورهی یاسین این آیه است. سَلامُ قَوْلاً مِنْ رَبّز رَحیمٍ وَامْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ[6]، قولی از سلام و از جانب خدواند بخشنده است، این بشارت برای کسانی است که در راه خداوند هستند. ما برای چیزهای جزیی میگوییم باید خلوص نیّت داشت، پس در راه خداوند حتماً باید خلوص نیّت داشت. اگر نیّتهای دیگر آمد، مانعی ندارد. مثل شیخ عبّاس تربتی که وقتی میخواهد برود، باید هدف او فقط و فقط آن مطلبی باشد که در نظر دارد؛ نباید چیز دیگری نیّت چنین شخصی را خراب کند. ولی در همین مورد شیخ عبّاس تربتی میگوییم: انجام وظایف خانوادگی، رفع نیاز همسر، وظیفهی مرد است، آن یک وظیفه است، این هم یک وظیفه است، نمیتوانید هیچ کدام را رها کند. علی(ع) در مسجد نماز میخواند، سائلی آمد و هرچه درخواست کمک کرد، هیچکس پاسخ نداد، علی(ع) فهمید و در ضمن نماز انگشترش را در آورد و به او داد:
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
حالا بعضی میگویندآن انگشتر چنین و چنان بود، قیمت آن انگشتر مهم نیست، ولوانگشتر شیشهای باشد. عمل علی(ع) مهم است. علی (ع) خلوص نیّت دارد و از هیچ وظیفهای کوتاهی نمیکند و این مقام مشکلی است. ان شاء الله برای ما دست بدهد.
[1] . صبح شنبه،20/7/1387ه.ش.(جلسه خواهران ایمانی)
[2] . مثنوی معنوی،دفتر اوّل،بیت381.
[3] . سوره فتح،آیه5.
[4] . سوره زمر،آیه53.
[5] . سوره طلاق،آیه3.
[6] . سوره یس،آیههای 59-58