Search
Close this search box.

از اسلامیت که هیچ، از انسانیت هم بویی نبرده‌اید؟

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

اسلامی بودن و دینی بودن یک جامعه و یک نظام را با چه معیار یا معیارهایی می توان سنجید؟ آیا توجه ویژه به اعتقادات معیار است؟ آیا توجه به رعایت احکام شرعی و فقهی معیار اسلامی بودن یک نظام است؟ آیا توجه به اخلاق و مکارم اخلاقی معیار اصلی دینی و اسلامی بودن است؟ بدون تردید همه این امور مهم و اساسی هستند و در نظام دینی جایگاه خاص خود را دارند. اما سوال مهم و اساسی این است که کدام یک از این امور اساسی تر و مهم تر هستند؟ نظام و جامعه ای که خود را دینی و اسلامی می شمارد به کدام یک از این امور باید بیشتر توجه کند؟

بسیاری از کسانی که خود را پرچمدار و مدافع دین می دانند، رعایت احکام فقهی و ظواهر شرعی را مهمترین معیار می شمارند و اگر به این امر تصریح نمی کنند عملشان به روشنی آن را نشان می دهد. اینان در مقابل بی اخلاقی های وحشتناک هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهند. دروغ و فریب و حیله و بهتان و فحش و ناسزا و…در جامعه رواج می یابد و اینان هیچ خشم و غضبی از خود بروز نمی دهند. اما هنگامی که ظاهر یک حکم فرعی فقهی توسط جوانی رعایت نشود فریاد “وااِسلاما”یشان بلند می شود. اینان برای نابودی اخلاق یک جامعه خم به ابرو نمی آورند و برای عدم رعایت یک حکم فرعی فقهی کفن می پوشند.

اما سخن پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) چیز دیگری را نشان می دهد. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «اسلام همان اخلاق نیکو است»(کنزالعمال، ح۵۲۲۵) و می فرماید: «همانا من برانگیخته شده ام تا مکارم اخلاق را به کمال برسانم»(همان، ح۵۲۱۷) و می فرماید: «از مکارم اخلاق غفلت نکنید چرا که خدا مرا برای همین فرستاده است»(بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۲۰) و می فرماید: «اگر کسی همه عبادات را انجام دهد و بلکه دائما در حال نماز و روزه باشد و اخلاقش نیکو نباشد نجات نمی یابد و جایگاهش دوزخ است»(محجة البیضاء، ج۵، ص۹۰؛ کیمیای سعادت، ج۲، ص۴) و می فرماید: «بنده، هرچند در عبادت ضعیف باشد با اخلاق نیک خود در آخرت به درجات و منزلت های والا دست می یابد»(محجة البیضاء، ج۵، ص۹۳) و می فرماید: «در میان مومنان ایمان کسی کامل تر است که اخلاقش نیکو تر باشد»(بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۸۹) و می فرماید: «بهترین چیزی که در روز قیامت در میزان گذاشته می شود اخلاق نیکو است»(محجة البیضاء، ج۵، ص۹۰) و می فرماید: «محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترینتان به من در روز قیامت، خوش اخلاق ترین و متواضع ترین شماست»(بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۹۴).

امام علی(ع) می فرماید: «سرلوحه کتاب مومن اخلاق نیکو است»(همان، ص۳۹۲) و می فرماید: «اخلاق نیک سرآمد همه نیکی هاست»(غررالحکم، ح۴۸۵۷).

از سخنان فوق، که مانند آنها در احادیث اسلامی بسیار زیاد است به روشنی بر می آید که اخلاق اساسی ترین و اصلی ترین معیار سنجش اسلامی بودن است. پیامبر اسلام(ص) در حدیثی به این امر تصریح می کند: «به زیادی نماز و روزه مردم نگاه نکنید، به زیادی حج و زکات مردم نگاه نکنید، به زیادی کار خیر و تهجد شبانه مردم نگاه نکنید، بلکه به سخن راست و اداء امانت نگاه کنید»(شیخ صدوق، الامالی، ص۳۷۹؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۲۹). امام صادق(ع) می فرماید: «فریب نماز و روزه مردم را نخورید زیرا انسان گاه چنان به نماز و روزه خو می کند که اگر آنها را ترک کند وحشت می کند، بلکه آنان را به راست گویی و امانت داری بیازمایید»(کافی، ج۲، ص۱۰۴) و می فرماید: «خداوند تعالی هیچ پیامبری را نفرستاد مگر به جهت راستی در گفتار و باز گرداندن امانت چه صاحب آن نیکوکار باشد و چه بدکار»(همان).

اخلاق از چنان جایگاهی برخوردار است که امام علی(ع) درباره آن می فرماید: «اگر امیدی به بهشت نداشته باشیم و از آتش نهراسیم و به ثواب و عقاب توجهی نداشته باشیم باز هم شایسته است که در پی مکارم اخلاق باشیم چرا که مکارم اخلاق انسان را به طریق رستگاری رهنمون می شود»(مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳).

اما سخن این است که اگر در جامعه ای اخلاق مرده است و بر جنازه اش خروار ها خاک ریخته شده آیا ظواهر شریعت رعایت می شود؟! اگر از این روایات دست برداریم و مانند برخی از مدعیان اصل و اساس دین را همین ظواهر احکام فقهی بدانیم باید بپرسیم آیا جامعه ای که حتی همین ظواهر در آ« رعایت نمی شود به چه معنایی می تواند اسلامی خوانده شود؟ در رساله های عملیه آمده است که کفن و دفن میت باید با اجازه ولی میت اجرا شود و نماز میت باید با اجازه او خوانده شود و …ورود به خانه مردم و نگاه به زن نامحرم حرام است. آیا می توان بدون حکم قاضی به حریم خصوصی افراد وارد شد؟ آیا در صورت داشتن حکم باز نباید ضوابط شرعی را رعایت کرد؟ آیا می توان کسی را بدون محاکمه و اثبات جرم مجازات کرد؟ و…

جامعه و نظامی که در آن نه تنها اخلاق رعایت نمی شود بلکه حتی ظواهر رساله های عملیه و دستورات فقهی زیر پا گذاشته می شود به چه معنایی می تواند اسلامی باشد؟

بگذریم؛ از اخلاق و شریعت می گذریم. اما آیا از انسانیت هم می توانیم بگذریم؟ امام حسین(ع) در آن لحظات آخر عمر، آنگاه که از اسب به زمین افتاده بود به سختی بلند شده می بیند که لشکر به سوی خیام حرم حمله می برد. آن حضرت در آن حالت سخن جانگداز و تاریخی خود را بیان می کند: «یا شیعة آل ابی سفیان! ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم» ای شیعیان آل ابو سفیان! اگر دین ندارید و از آخرت نمی ترسید، در دنیای خود آزاده باشید.

روضه خوانان و مداحان اشک مردم را با این در می آورند که لشکر یزید انسانیت را زیر پا گذاشتند آنان به کودکان خردسال هم رحم نکردند. آنان به فرزندان عزادار حسین رحم نکردند. آنان به جای تسلیت گفتن به فرزندان حسین به آنان کتک زدند و به جای همدردی به آنان توهین کردند. رسم انسانیت همدردی با صاحب عزا و تسلیت گفتن به اوست و نه کتک زدن و توهین کردن به او.

آیا جامعه ای که در آن این اعمال عادی شده است از اسلامیت که هیچ، از انسانیت بویی برده است؟ و در این فضاست که جا دارد از کسانی که مدعی دینداری هستند و خود را مدافع و پرچمدار دین می شمارند پرسیده شود که آیا خلخال از پای زن کتابیه ای بیرون آورده نشده است؟! امام علی(ع) فرمود یک مسلمان اگر این را بشنود که از پای زن کتابیه ای در نظامی که خود را اسلامی می خواند خلخال بیرون آورده شده و او چاره و پناهی نداشته، اگر از غصه بمیرد جا دارد. اما سخن این است که اگر خود نظامی که خود را اسلامی می خواند اعمالی به مراتب بدتر از آن انجام دهد چه باید گفت و چه باید کرد؟ آیا قالب تهی کردن کافی است؟