این ها گفته های هاله سحابي ،پژوهشگر قرآن است که با مانتو و روسري روشن سر وقت در روزنامه حاضر مي شود. با خودش چند جزوه آورده كه در لابه لاي گفت وگو، گاهي اوقات هم به كاغذهاي دم دستش مراجعه مي كند. قرآن پژوهي را از سال 1364 و در مكتب عبدالعلي بازرگان آغاز كرده و ليسانس فيزيك اش را از دانشگاه تهران گرفته است.
«پيش از آن كه ازداوج كنم فعاليت هاي اجتماعي ام بيش تر بود. در تظاهرات شركت مي كردم. جنگ هم كه شد در اردوگاه ها به مجروحان كمك مي كرديم. شر و شور بيش تري داشتم آن روزها. چيزهايي هم مي نوشتم.»
او كه اين روزها خانه داري مي كند در حوزه قرآن پژوهي با محور زنان تلاش هايي دارد و جزوه هاي زير دستش هم نتيجه خوانش هاي تازه اش از متن قرآن است.
نخستين موضوعي كه به دقت به واكاوي و بررسي اش مي پردازد، تفاوت ديدگاه قرآن نسبت به زنان در بخش هاي مختلف احكام، داستان هاي تاريخي و فلسفه آفرينش و هدف انسان چه زن و چه مرد است. در بخش احكام خطاب با مردان است و نقش زن تنها در خانواده آن هم در رابطه با مرد تعريف شده است. يعني حتي درباره مادري و نگهداري از فرزند نيز، در بخش احكام ترسيم نشده است. در همه موارد هم روي سخن با مردان است. در مورد ارث، زناشويي، ازدواج، طلاق، ازدواج پس از طلاق و يا بعد از مرگ شوهر، شيردادن و حتي خصوصي ترين مساله بهداشتي زنان 2211 بقره)، باز هم به مرد خطاب شده است. اين امر نشان مي دهد كه احكام قرآني نسبت به زن قيموميتي و سرپرست واره نگريسته شده است. گويي مردان مسوول احقاق حقوق زن هستند چه در مقام همسر و چه در مقام پدر. مثلاآمده است اي مؤمنان با زنان مشرك ازدواج نكنيد يك كنيز مومن بهتر از آزاد مشرك است. يعني در ازدواج مساله عقيده مهم است. ولي در اين زمينه به زنان دستوري داده نمي شود بلكه مي گويد: «دختران و زنان خود را به مشركان ندهيد.» از طرف ديگر در بخش احكام قرآن سه نوع بر خورد با قوانين زمان خود داشته است: «آن ها را به كلي تغيير داده، يا پذيرفته يا اصلاحاتي در آن ها پديد آورده است. مثلاارث زن بر اساس احكام قرآن نيمي از ارث مرد تعيين شده است.»
معناي فضيلت مردان در قرآن
هاله سحابي مي گويد:«زماني كه پيامبر اكرم موضوع ارث زنان را در جامعه آن روز مطرح كرد با مخالفت فراواني مواجه شد به گونه اي كه حتي برخي ياران او با ايشان مخالفت كردند اما پيامبر بر اين امر تاكيد داشتند و در نهايت هم آن را اجرا كردند. موضوع آن است، زني كه سال ها هيچ حق و حقوقي نداشته، حتي خود او بعد از مرگ شوهر به ارث مي رفته، در عرض كم تر از ده سال، به ميزاني از شان و حضور در جامعه بشري آن روز دست مي يابد و حالااين پرسش مطرح است و بايد از مراجع اسلامي و فقها و مفسران پرسيد كه ما تا چه ميزان از آن نقطه اي كه پيامبر آن را در 1400 سال پيش ارتقا داد، جلوتر آمده ايم؟»
سحابي همچنان كه در ميان جزوه هايش آيات قرآن را جست وجو مي كند; تحليل خودش را درباره اين كه چرا در قرآن به مردان دستور داده شده يا توصيه هايي شده است، بازگو مي كند:«خطاب قرآن، البته در بخش احكام، خطابي مردانه بوده است. بايد در قرآن غور كرد تا دليل اين قضيه را فهميد. به اين منظور بايد به معناي فضيلت پي ببريم در دوراني كه قرآن نازل شد. مردان فضيلت بيش تري در مقايسه با زنان داشتند اما تعريف فضيلت نيز مي تواند به اين موضوع كمك كند.»
او در توضيح معناي فضيلت مورد نظر در قرآن مي گويد:«فضيلتي كه در قرآن آمده معناي مادي دارد و نه صرفا ارزشي. هر جا در قرآن سخن از برتري و فضيلت كسي بر ديگري است، دليلش غالبا همان برتري ها در امكانات و توانايي هاي دنيايي بوده است. هر جا در قرآن از فضيلت صحبت شده است مراد روزي، قدرت ، علم ، دانش و مهارت است. مثلابارها از فضيلت هاي قوم بني اسرائيل سخن گفته است يا فضيلت داوود (ع) بر پيامبران ديگر يا … پس برتري ارزشي از اين واژه مراد نمي شود. در اين كتاب معمولابه صاحبان فضيلت امر مي شود تا حقوق «ديگران» را كه محروم ترند رعايت كنند. به آزادان خطاب مي شود رعايت بردگان را بكنند، به ثروتمندان خطاب مي شود، انفاق كنند يا اين كه به مرد براي مراعات حقوق زن سفارش شده است. حتي در آيه 75 سوره نساء آمده است، چرا به خاطر مستضعفان و مردان و زناني كه زير ستم ظالمان قرار گرفته اند نمي جنگيد و آنان را ياري نمي كنيد؟ بنابراين اگر در آن روزگار مرد خطاب آيات قرآن است به اين دليل بوده كه در آن دوره امكاناتي بيش تر از زن داشته است اما اين روزها ديگر فضيلت به معنايي كه در قرآن آمده است صرفا به مرد محدود نمي شود و زنان نيز در جامعه از سطوح مختلف فضيلت برخوردار شده اند. جالب اين است كه در سوره نسا كه درباره فضيلت مردان صحبت شده، اين آيه نيز آمده است كه «هرگز نسبت به فضيلت هايي كه يكي بيش از ديگري دارد حسرت نخوريد و تمنا نكنيد، براي مردان آن چيزي باقي مي ماند كه خود كسب كرده اند و براي زنان نيز همان نصيبي مي ماند كه خود به دست آورده اند» و اين نصيب هم معناي اقتصادي و مالي دارد هم مي تواند به معناي امكانات ديگر اجتماعي باشد.»
رياست مرد
رياست مرد در خانواده نيز يكي از مواردي است كه مورد پرسش قرار مي گيرد. سحابي در اين باره معتقد است كه موضوع رياست و قوام بودن مرد بر زن و اين كه رجال، قوامون علي النسا معرفي شده اند از جمله خطاب هاي توصيفي است و نه دستوري.
برخي معتقدند در قرآن نيامده است كه بايد براي تمام طول تاريخ اين گونه باشد توصيفش اين است كه زنان در حال حاضر در موقعيت پايين تر قرار گرفته اند و چون مردان به دليلي اقتصادي بر زنان برتري دارند بنابراين مي توانند در آن دوره رياست خانواده را بر عهده داشته باشند.اما اين روزها كه ما با تعداد زيادي از زنان سرپرست خانوار مواجه هستيم ديگر نمي شود رياست و سرپرستي خانواده را به مرد محدود دانست. در هر صورت همان طور كه پيش از اين هم بر آن تاكيد كردم فضيلت مردان بر زنان در آن دوران امري نبوده است كه بر اساس توانمندسازي زنان به آنان قابل تفويض نباشد.حتي در همان زمان پيامبر هم جامعه خالي از زنان با فضيلت نبوده است. نمونه بارزش هم همسر وي، خديجه(س) است كه هم توان مالي و هم مقام اجتماعي والايي داشت. امروز نيز زنان ما به حدي توانمند شده اند كه در مواقعي حتي خود به عنوان سرپرست خانواده مطرح شوند. در اين حال موضوع حضانت مطرح مي شود كه زنان در شرايطي به لحاظ سرپرستي و حق حضانت از حقوقي برابر با مرد برخوردار مي شوند اما متاسفانه در متن قانون حضانت تنها به مرد سپرده شده است كه البته اين امر با همان موضوع سرپرستي و رياست كه در قرآن آمده است تفسير مي شود.
حقوق اقتصادي زنان در قرآن
هاله سحابي مي گويد:«متن قرآن بلكه متني اصلاحي است. براي همين خيلي از آداب و رسوم را پذيرفته، تعدادي از قوانين را نيز به سمت عادلانه تر شدن اصلاح كرده است.
با اين حال در مورد سوء رفتار بازنان، سه چيز بود كه قرآن به كلي آن را بر انداخت يا تغيير اساسي داد:«كشته شدن كودكان دختر، به زور شوهر دادن دختران و ديگر حق اقتصادي براي آن ها قايل شدن است كه در آن بستر تاريخي و با مطالعه شرايط دوران مي توان فهميد كه حركت موثري در پيشرفت زنان بوده است.»
او در بخش ديگري از صحبت هايش مي گويد: «در توصيه ها و احكام قرآني كه در آيات مدني آمده است، در بحث احكام حتي تعريف نقش مادرانه براي زن نداريم. در حالي كه در جاهايي كه داستان هاي تاريخي نقل مي شود، براي همه مومنان زناني را مثال مي زند كه حق مادري را به كمال به جا آورده و فرزنداني مثل موسي و عيسي را تربيت كردند كه مسير تاريخ راتغيير دادند يا در جاي ديگر از زني حرف مي زند كه پادشاه است و دانايي و مشورت و تدبير زنانه او مملكتش را از جنگ و خونريزي حفظ مي كند.»