گروه بازار پول- مهدي نوروزيان: اين روزها در لابهلاي برنامههاي تلويزيوني، تبليغات پخش ميشود كه بهجاي وعده پرداخت جايزه و شركت در جشنواره قرضالحسنه، ادعاهايي جديد را در عرصه بانكداري مطرح ميكند. يكي از بانكهاي تجاري كشور مدعي است با اجراي شيوه اي از بانكداري ضمن حذف كامل ربا شيوهاي جديد در بخش بانكي كشور را عملياتي كرده است.
طرح بانكداري مشاركت در سود و زيان يا «profit&lost sharing» كه به PLS معروف شده در نظام بانكي ما بحث جديدي است. با طراح اين روش گفتوگويي درباره اين شيوه بانكداري شده و هدف از عملياتي شدن آن از سوي وي روايت شده است. دكتر بيژن بيدآباد طراح اين الگو اجراي كامل بانكداري اسلامي را هدف اصلي خود عنوان ميكند و ميگويد: اين نوع بانكداري در يك بسته تحولي تهيه شده است.
اين روزها طرحي جديد در زمينه بانكداري تبليغ ميشود كه كار طراحي و عملياتي شدن آن را شما انجام دادهايد. طرح شما در گام اول چه چيزي را تعقيب ميكند؟
من الگويي براي عملياتي شدن طرح تحول نظام بانكي تدوين و آماده كردم. در اين الگو با آسيبشناسي وضعيت كنوني، فلسفه اصلي طرح تحول را مورد بحث قرار داده بود كه هدف اصلي طرح چه بايد باشد و براي رسيدن به آن چه اقداميهايي بايد در دستور كار قرار گرفته و اينكه از نگاه من هدف اصلي اين است كه چگونه میشود بانکها را در شرایطی قرار داد که از ربا پرهیز کنند. چنين هدفي مستلزم این است که سطوح مختلف بانکداری مرکزی، تجاری، تخصصی و خرده بانکداری در ایران متحول شود. پیشنهادی که من دادم این بود که بهجاي نوشتن قانون جديد از ابزارهای مالی جدید که ابزارهای سالم و غیر ربوی هستند، استفاده شود. در سطوح مختلف بانکداری از سطح بانکداری مرکزی به پايین اين ابزارها قابل بحث است.
اگر شروع با بانك مركزي باشد پيشنهاد شما حاوي چه نكاتي است؟
عملیات تنظیم سیاستهای پولی بانک مرکزی توسط یک سری از ابزارهای مالی صورت میگیرد که بعد از تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا این ابزارها از کار افتاده، مثلا نرخ تنزیل. نرخ تنزیل این است که بانکها اسنادشان را نزد بانک مرکزی تنزیل میکنند. این ابزار ربوی بود و حذف شد. یکی دیگر از ابزارها، سیاست نرخ ذخیره قانونی بود و نرخ ذخیره احتیاطی است، اين ابزار غير ربوي است اما خیلی برای بانکها پر هزینه است. یعنی بانک مرکزی بانکها را ملزم میکند از درصدی از میزان منابع خود را نزد بانک مرکزی نگه دارند. این ابزار مفهوم مالیات بر منابع بانک میدهد از یک طرف هزینه بانک را زیاد میکنیم از یک طرف خیلی از این ابزار نمیتوان استفاده کرد. چون اگر این کار را با نرخ بالا اجرا کرد بانکها ورشکست میشوند. نرخ ذخیره قانونی بايد در حد مسائل احتیاطی حفظ شود و به گونهای بیمه بانکها باشد و به عنوان ابزارهای تنظیم پولی نباید استفاده شود. پس اين ابزار با اینکه غیر ربوی است کارآيی ندارد. در ميان ابزارهاي باقيمانده مهمترین ابزارهاي عملیات بازار باز است. یعنی بانک مرکزی با تغییر در عرضه و تقاضا اوراق قرضه، قیمت اوراق قرضه را تغییر داده در نتیجه نرخ بهره را در بازار تغییر میدهد و شروع میکند به سیاستهای انقباضی و انبساطی. این مهمترین قسمت ابزارهای پولی است که به دلیل قانون عملیات بانکی بدون ربا و حذف اوراق قرضه از کار افتاده است. بنابراین به ابزارهای نوینی برای تنظیم سیاستهای پولی نیاز داریم. پیشنهاد من اوراق قرضه بدون ربا بود. مفهوم ساده اوراق قرضه بدون ربا این است که بانک مرکزی یا نهادهای دیگر میتوانند اوراق قرضه را منتشر کنند. من 100 ریال پول را به مدت یک ماه به شما وام میدهم در سررسید علاوه بر 100 ریال خودم 100 ریال هم از شما وام دريافت ميكنم. در حقوق مدنی این موضوع در قالب عقد معاوضه قابل تعریف هست.
این سپرده وام خواه نیست؟
نه سپرده وام خواه شرط میکند که مبلغی را نزد بانك يا موسسه سپردهگذاري شود و پس از زماني مشخص به سپردهگذار وام پرداخت ميكند. در سپرده وام خواه به سپردهگذار بهره تعلق ميگيرد و براي دريافت نيز بايد بهره پرداخت كرد. اما در اوراق قرضه بدون ربا چه در زمان سپردهگذاري و چه در زمان وامگيري، نرخ بهره دريافت و پرداخت نميشود. این طرح مختص همه نظامهاي بانكي است يعني قابليت اجرايي در نظام بانكي متعارف را هم دارد. دولت میتواند وقتی دچار کسری منابع میشود اوراق خزانه بدون ربا منتشر کند مدتی وام بگیرد و زمانی که مازاد بودجه دارد، وام بدهد، این طرح بي سابقه است. در سطوح ديگر نيز اين طرح قابليت اجرا دارد براي نمونه، بانکهایی که نزد بانک مرکزی سپردههای قانونی دارند میتوانند از این نوع اوراق منتشر کنند يا شرکتهای معتبر با وجوه خاصی از تضمینها ميتوانند اين كار را انجام دهند، بانک مرکزی هم از اين ابزار ميتواند براي تنظيم بازار پولي استفاده كند. در مجموع چهار نهاد ميتوانند از اين ابزار استفاده كنند: «دولت، بانكها، شركتهاي بزرگ و بانك مركزي.»
این نوع اوراق در سطح کلان قابليت اجرا دارد؟
صدورش بله اما خرید وفروش نه. چون در حاشیه انتشار این اوراق بازاری را تاسیس میکنیم به نام بازار ثانویه معاملات اوراق قرضه بدون ربا.
میتواند فرابورس هم باشد؟
شکلی از آن، اما خارج از فرا بورس كه خود بانکها این کار را انجام دهند. زیرا فرابورس واسطه کارگزاری دارد که اين بازار را دچار یکسری اختلالات خاصی میکند اما این طرح نباید کارگزار داشته باشد. این موضوع از لحاظ جذب منابع بسیار مهم است و منابع زیادی را به ایران وارد میکند. من این اوراق را با تمام خصوصیات و دستورالعملها و جزئیات عملیاتی برای بانك قرضالحسنه مهر ایران طراحی کردم که هنوز در بانک مرکزی منتظر تائید و تصویب است هر چند این موضوع منافاتی با مقررات جاری کشور ندارد، زيرا بازار ثانویه، شبیه فرابورس است و خرید وفروش روی این اوراق شکل میگیرد، این اوراق قیمت پیدا میکند و ممكن است در زمان سررسید، قیمت اوراق بالاتر رفته باشد زيرا قیمت اوراق براساس نرخ بازدهی بخش حقیقی شروع به افزايش یا كاهش میکند. نرخ بهره از پیش تعیین نمیشود، بلكه با انتشار اين اوراق تامین منابع برای صادرکننده صورت ميگيرد و آثار بازدهی پول و سرمایه هم در بازار ثانویه شکل میگیرد. انتشار اين اوراق به شكل ارزي هم ميتواند باشد. علاوه بر تامين منابع آثار مثبت ديگري نيز اين طرح به همراه دارد.
طرح مشاركت در سود و زيان به چه شكل است؟
اساس اين طرح الگويي است كه براي طرح تحول بانكداري اجرا و پيشنهاد شده است. به اعتقاد من عقود مشارکتی هم باید با یکسری ابزارهای خاص اصلاح شود. پیشنهاد من طرح مشارکت در سود و زیان است، یعنی هر کسی که منابع خود را در بانک به امانت گذاشت، در بازده آن عملیات خاص سهیم است. از لحاظ بانکداری اسلامی مالکیت مال و نمو مال باید متعلق به مالک باشد یعنی اگر دچار سود یا زیان شد متعلق به مالک است. عقود بانکی فعلی شاید به صورت غیر ربوی تايید شده باشد اما خیلی از این عقود ربوی هستند. بانکداری مشارکت در سود و زیان از سال 1386 مورد بررسی قرار گرفت که الان بانک ملی اولین شعبه را تاسیس کرد.
این میتواند اساس بانکداری اسلامی باشد اما واقعیت این است که شیوههای عملیاتی آن مهیا نیست آیا مشتری میآید پولی بگذارد که نمیداند سود خواهد کرد یا زیان؟و این که مشتری سپردهگذاری بانک به علی الحساب عادت دارد. این علی الحساب آن جا پرداخت میشود؟
در شيوه طراحي شده پرداخت علیالحساب وجود ندارد.
منظور همين است در طرحي كه پرداخت عليالحساب وجود ندارد ميتواند براي مردم جذابيت داشته باشد؟ در ثاني فكر نميكنيد این روش تامين سرمايه کار بانک نیست؟
اجازه بدهید طرح را شرح دهم، بعد قضاوت شود. در طرح بانکداری مشارکت در سود و زیان 3 نوع محصول تعریف شده است: مشارکت در یک پروژه خاص، مشارکت در بسته ای از پروژهها و مشارکت در سود و زیان شعبه. براي آنكه جذابيت كار زياد شود اولین کار كه بايد بانكها انجام دهند در جلب سپردهگذاری برداشتن زیان است. مشارکت در سود و زیان در دو دسته از پروژهها میتواند اتفاق بیفتد، پروژههای پایان پذیر و پروژههای پایان ناپذیر. پروژههای پایانپذیر پروژههایی هستند که در یک مقطعی به پایان میرسند.در پروژههای پایانناپذیر بعد از دوران ساخت تازه دوران بهره برداری اتفاق میافتد و جریان مالی آن سالیان سال برقرار است. برای این دو نوع پروژه دو نوع ابزار مالی جدید تعریف کردیم. یکی گواهی مشارکت و یکی گواهی پذیره. گواهی مشارکت برای پروژههای پایان پذیر است و وقتی سپردهگذار اقدام به سپردهگذاری در یک پروژه خاص میکند برگهای به عنوان برگه گواهی مشترک دریافت میکند که متفاوت از اوراق مشارکت رایج است. اوراق مشارکت تقریبا نرخ بهره ثابت دارد ولی گواهی مشارکت نرخ بهره ندارد. فقط صاحب گواهی به میزان مدت زمان و رقم سپردهگذاری از سود پروژه سهم دارد. سپردهگذار گواهی مشارکت خود را به بازاری به اسم بازار ثانویه گواهی مشارکت که در حاشیه تاسیس میکنیم میبرد که نمونه آن مشاركت در سود و زيان (PLS) است. دارنده گواهی هر وقت به پول احتیاج داشت و گواهی را نخواست میتواند آن را بفروشد. سیستم بانکی عملا ملزم به اعلام شفافیت جریان است و پروژهها وقتی بازدهی بالاتر داشته و نزدیک به سررسید باشند گواهی مشارکت آن ارزش بالاتری پیدا میکند واگر دچار اختلال شوند ارزششان کمتر میشود.
پس در قرارداد هیچ تضمینی وجود ندارد؟
از بابت زیان نکردن تضمین هست اما از بابت سود کردن تضمینی وجود ندارد. ولی واحد امین بزرگی در بانک تاسیس میشود که از ابتدای ارزیابی طرح تا جریان پرداخت منابع و تمامي عملیات مالی طرح زیر نظر آن صورت میگیرد. یعنی بانک، دیگر به عنوان یک واسطه مالی کار نمیکند بلکه به عنوان واسطه وجوه کار میکند وعملا با ارائه خدمات مدیریت سرمایه از سپردهگذار کارمزد میگیرد. در واقع وکیل و مدعی منافع سپردهگذار در آن پروژه است.
آيا اين اوراق ميتواند با اين شرايط جذابيت داشته باشد؟
با توجه به این که گواهی مشارکت در بازار دچار نوسان قیمت است توجه افراد مختلف در بازار مالی را میتواند جلب کند. یعنی آنهایی که ریسک پذیر هستند علاقهمند به ورود به این بازار میشوند. کسانی که به ریسک بیتفاوت هستند نیز ميتوانند وارد شوند.
چگونه؟
کسانی که از ریسک تنفر دارند اگر اصل گواهی را نگه دارد بهدليل آنكه براساس ارزیابی طرح تقریبا به آن میزان بازده ارزیابی شده طرح خواهند رسید در بازار حضور خواهند داشت.
سود آن به ميزاني هست كه این سودهایی که در بسته سیاستي- نظارتی به عنوان علیالحساب آمده به طور متوسط پوشش دهد؟
در طرحهایی که در شعبه قبا ارزیابی کردیم نرخها بسیار بالاتر هست. قرارداد اولیه پروژههایی که به این طریق تامین مالی شده اند دارای نرخ بهره نزديک به 20 درصد در 4 ماه بود. اگر سیستم را شفاف کنیم هرز پول از بین میرود و جذب منافع به قسمتهای مختلف از بین میرود. این موضوع جذابیت پروژهها و سپردهگذاری را به شکل صحیح آن زیاد میکند.
نكته ديگر اينكه اصلا کارشناسی این طرحها در بانکها وجود دارد. واقعیت این است که تمام مطالبات معوقه که به وجود میآید ناشی از نبود توان كارشناسي براي ارزيابي طرحها است.
يك واحد امین طراحي شده كه مي تواند اين كار را انجام دهد اين واحد امين میتواند در بدنه بانک يا بیرون از بانک اين كار را انجام دهد.
بحث بر سر وجود توان کارشناسی است.چنين تواني در كشور براي ارزيابي دقيق طرحها در حوزههاي مختلف وجود دارد؟
در بانک ملی تا اسفند ماه نزدیک به سه هزار و 500 نفر آموزش این دورهها را ديدهاند. دو دستورالعمل در این مورد تهيه کردیم و تصويب آن از سال 86 تا ابتداي سال طول کشید که چگونه کارمند شعبه بتواند مراحل مختلف را طی کند. شیوههای آموزش و تمام جریانات مالی خرید و فروش گواهی، هزینه سود و نظارتها را تايید کردیم. اجازه دهيد من پروژههاي پايان ناپذير را شرح دهم بعد وارد نقد شويم. در مورد پروژههای پایانناپذیر که ما عملا نمیتوانیم در انتهای دوره ساخت ارزشیابی مجدد کنیم زیرا همیشه سوءاستفادههایی اتفاق میافتاد. در این پروژهها بانک به سپردهگذار به جای «گواهی مشارکت»، «گواهی پذیره» میدهد. به این مفهوم که در ابتدای دوره بهرهبرداری سپردهگذار در سهام شرکت مجری سهیم میشود. میزان سهم با توجه به رقم اسمی گواهی و پول دوره سپردهگذاری مشخص میشود که این گواهی هم در بازار ثانویه معامله گواهیها قابل خرید و فروش است. در الگوي طراحي شده دو شیوه بانکداری دیگری به نام تامین مالی مضاربه و تامین مالی جاری تعریف شده است. تامین مالی مضاربه برای عملیات بازرگانی و خرید و فروش کالا است. در زمان حاضر بانکها مجاز به اختصاص دادن منابع خود به امر واردات نیستند اما با این سیستم این عمل، شدنی است زیرا بانک منابع سپردهگذار را به این کار تخصیص داده و خود نظارت میکند.
سیستم «مشارکت مالی جعاله» برای تامين منابع مالی برای سرمایه در گردش بنگاههای تولیدی است. قراردادی بین خریدار و فروشنده منعقد میشود و فروشنده ملزم به تحویل کالای خاصی در زمان خاص میشود. بانک به عنوان واسطه عمل کرده و منابع سپردهگذاری به تولیدکننده تخصیص میدهد و گواهی آتی صادر میکند. گواهی آتی تفاوت بسیاری با قراردادهای آتی دارد. خاصیت گواهی آتی این است که بازارهای کاغذی را به شکل حبابی درست نمیکند زيرا قابل تبدیل نیستند. اين روش از لحاظ اقتصادی چیزی که مدنظر اسلام از نظر حذف ربا بوده را برآورده میکند. حذف ربا به این معنی است که نوسانی در بازار پولی ایجاد میشود كه بخش حقیقی دچار ورشکستگی نشود.
مشکلی که وجود دارد این است که بانکها به شرکت سرمایهگذاری تبدیل میشوند.
به شرکت سرمایهگذاری نه بلکه به عنوان ارائهدهنده خدمات مدیریت سرمایه .
پس تامین مالی بنگاهها چه میشود؟
الان بنگاهها برای تامین مالی یا به سرمایه ثابت یا سرمایه در گردش احتیاج دارند. اگر سرمایه در گردش احتیاج داشته باشند از سیستم مشارکت مالی جعاله (GFS) میتوانند تقاضای منابع کنند. اگر به سرمایه ثابت احتیاج داشته باشند از طریق مشاركت در سود و زيان (PLS) میتوانند عمل كنند.
ولی این کار به سپردهگذاران خیلی اختیار میدهد. این به یکسری سپردهگذار متخصص نياز دارد، مثل بورس بازها.
در حاشیه این موضوع میتواند نهادهای جدید کارگزاری درست شود که سپردهگذار را راهنمایی کند که در کجا سرمایهگذاری کند. در واقع بازار و فعالیت جدیدی برای یکسری متخصص ایجاد میشود.
فکر میکنم مهم ترین موضوع این جا توان کارشناسی است. شما فکر میکنید با آموزش یک ماهه کارمند بی انگیزه بانک میتواند یک ارزیاب پروژه باشد؟
نکات اصلی که در اصلاح ساختارها است یکی اعتقادات پرسنل و روحیه آنها است. بانکها 30 سال است که همگی ربوی هستند در حاليكه همواره صحبت از حرام بودن ربا میكنند ولی کارشناسان خود را ملزم به انعقاد قراردادهایی میکنند که همگی ربوی است عملا تضاد و دوگانگی ایجاد کرده اند. در جلساتی که در این مورد ایجاد شد کارشناسان متوجه شدند این روش شیوه اصلی حذف رباست و حالا متقاضی این شیوه هستند چون چیزی که سالها به آن معتقد بودند ولی ملزم به رفتار خلاف آن بودند زمینه پیدا کرده پس انگیزه روحی و اعتقادی آن فرق میکند. مساله دیگر تخصص است. واحد امینی که ایجاد کردیم شامل کارشناسان مختلف حقوقی، مالی، فنی و اقتصادی بوده و هر کدام باید در زمینههای مختلف فعال شود. این واحد میتواند در داخل بانک تشکیل شود و میتواند در خارج از بانک به عنوان مشاوره از شرکتهای بزرگ که در این زمینه هستند، خریداری شود. حتی لزومی ندارد این شرکت داخلی باشد. در اين شرايط این نیروها دیگر بیانگيزه نیستند که بر خلاف اعتقادشان عمل میکنند. پس اصل انگیزه را اصلاح کرده و یادگیری سازوکار است.
طرح تحول حداقل دو دوره دارد. در دوره قبلی هدف قرضالحسنه شدن تمام بانکها بود اما در دوره جدید هنوز چیزی مشخص نیست.
به هر حال یکی از مخالفان قرضالحسنه ای شدن بانکها خود من بودم. بانکها باید به صورت جامع عمل کنند. به همان شيوه قبلي ابزارهايي تعريف كرده ايم در گواهی قرضالحسنه پسانداز یکی از انواع اوراقهای قرضی بدون ربا تعریف میشود. یعنی هر فردی در بانک گواهی بانک را میخرند و بانک برای مدتی بعد به همان میزان به آنها وام میدهد و در هر دو طرف نرخ بهره صفر دارد.
پس تورم چه میشود؟
الان شما به مدت یکسال یک میلیون پول میگذارید در پايان سال یک میلیون تومان خود را از بانک میگیرید، یک میلیون پول میدهد تا یک سال دست شما باشد. فرض میکنیم نرخ تورم 20 درصد باشد هیچ تفاوتی در قدرت خرید شما نمیکند.
این به سیاستهای بانک و افراد بر میگردد. ولی من طی این مدت از شما گواهی میگیرم و میتوانم این گواهی را در بازار بفروشم که قیمت آن با توجه به نرخ تورمی که در سال آینده اتفاق میافتد بالا و پائین میشود. چون من که میخواهم گواهی را از این بازار بخرم حساب میکنم نرخ تورم انتظاري در سال آینده چقدر است، با توجه به آن قیمت اوراق را بالا پايین میکنم.
اين روزها طرحي جديد در زمينه بانكداري تبليغ ميشود كه كار طراحي و عملياتي شدن آن را شما انجام دادهايد. طرح شما در گام اول چه چيزي را تعقيب ميكند؟
من الگويي براي عملياتي شدن طرح تحول نظام بانكي تدوين و آماده كردم. در اين الگو با آسيبشناسي وضعيت كنوني، فلسفه اصلي طرح تحول را مورد بحث قرار داده بود كه هدف اصلي طرح چه بايد باشد و براي رسيدن به آن چه اقداميهايي بايد در دستور كار قرار گرفته و اينكه از نگاه من هدف اصلي اين است كه چگونه میشود بانکها را در شرایطی قرار داد که از ربا پرهیز کنند. چنين هدفي مستلزم این است که سطوح مختلف بانکداری مرکزی، تجاری، تخصصی و خرده بانکداری در ایران متحول شود. پیشنهادی که من دادم این بود که بهجاي نوشتن قانون جديد از ابزارهای مالی جدید که ابزارهای سالم و غیر ربوی هستند، استفاده شود. در سطوح مختلف بانکداری از سطح بانکداری مرکزی به پايین اين ابزارها قابل بحث است.
اگر شروع با بانك مركزي باشد پيشنهاد شما حاوي چه نكاتي است؟
عملیات تنظیم سیاستهای پولی بانک مرکزی توسط یک سری از ابزارهای مالی صورت میگیرد که بعد از تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا این ابزارها از کار افتاده، مثلا نرخ تنزیل. نرخ تنزیل این است که بانکها اسنادشان را نزد بانک مرکزی تنزیل میکنند. این ابزار ربوی بود و حذف شد. یکی دیگر از ابزارها، سیاست نرخ ذخیره قانونی بود و نرخ ذخیره احتیاطی است، اين ابزار غير ربوي است اما خیلی برای بانکها پر هزینه است. یعنی بانک مرکزی بانکها را ملزم میکند از درصدی از میزان منابع خود را نزد بانک مرکزی نگه دارند. این ابزار مفهوم مالیات بر منابع بانک میدهد از یک طرف هزینه بانک را زیاد میکنیم از یک طرف خیلی از این ابزار نمیتوان استفاده کرد. چون اگر این کار را با نرخ بالا اجرا کرد بانکها ورشکست میشوند. نرخ ذخیره قانونی بايد در حد مسائل احتیاطی حفظ شود و به گونهای بیمه بانکها باشد و به عنوان ابزارهای تنظیم پولی نباید استفاده شود. پس اين ابزار با اینکه غیر ربوی است کارآيی ندارد. در ميان ابزارهاي باقيمانده مهمترین ابزارهاي عملیات بازار باز است. یعنی بانک مرکزی با تغییر در عرضه و تقاضا اوراق قرضه، قیمت اوراق قرضه را تغییر داده در نتیجه نرخ بهره را در بازار تغییر میدهد و شروع میکند به سیاستهای انقباضی و انبساطی. این مهمترین قسمت ابزارهای پولی است که به دلیل قانون عملیات بانکی بدون ربا و حذف اوراق قرضه از کار افتاده است. بنابراین به ابزارهای نوینی برای تنظیم سیاستهای پولی نیاز داریم. پیشنهاد من اوراق قرضه بدون ربا بود. مفهوم ساده اوراق قرضه بدون ربا این است که بانک مرکزی یا نهادهای دیگر میتوانند اوراق قرضه را منتشر کنند. من 100 ریال پول را به مدت یک ماه به شما وام میدهم در سررسید علاوه بر 100 ریال خودم 100 ریال هم از شما وام دريافت ميكنم. در حقوق مدنی این موضوع در قالب عقد معاوضه قابل تعریف هست.
این سپرده وام خواه نیست؟
نه سپرده وام خواه شرط میکند که مبلغی را نزد بانك يا موسسه سپردهگذاري شود و پس از زماني مشخص به سپردهگذار وام پرداخت ميكند. در سپرده وام خواه به سپردهگذار بهره تعلق ميگيرد و براي دريافت نيز بايد بهره پرداخت كرد. اما در اوراق قرضه بدون ربا چه در زمان سپردهگذاري و چه در زمان وامگيري، نرخ بهره دريافت و پرداخت نميشود. این طرح مختص همه نظامهاي بانكي است يعني قابليت اجرايي در نظام بانكي متعارف را هم دارد. دولت میتواند وقتی دچار کسری منابع میشود اوراق خزانه بدون ربا منتشر کند مدتی وام بگیرد و زمانی که مازاد بودجه دارد، وام بدهد، این طرح بي سابقه است. در سطوح ديگر نيز اين طرح قابليت اجرا دارد براي نمونه، بانکهایی که نزد بانک مرکزی سپردههای قانونی دارند میتوانند از این نوع اوراق منتشر کنند يا شرکتهای معتبر با وجوه خاصی از تضمینها ميتوانند اين كار را انجام دهند، بانک مرکزی هم از اين ابزار ميتواند براي تنظيم بازار پولي استفاده كند. در مجموع چهار نهاد ميتوانند از اين ابزار استفاده كنند: «دولت، بانكها، شركتهاي بزرگ و بانك مركزي.»
این نوع اوراق در سطح کلان قابليت اجرا دارد؟
صدورش بله اما خرید وفروش نه. چون در حاشیه انتشار این اوراق بازاری را تاسیس میکنیم به نام بازار ثانویه معاملات اوراق قرضه بدون ربا.
میتواند فرابورس هم باشد؟
شکلی از آن، اما خارج از فرا بورس كه خود بانکها این کار را انجام دهند. زیرا فرابورس واسطه کارگزاری دارد که اين بازار را دچار یکسری اختلالات خاصی میکند اما این طرح نباید کارگزار داشته باشد. این موضوع از لحاظ جذب منابع بسیار مهم است و منابع زیادی را به ایران وارد میکند. من این اوراق را با تمام خصوصیات و دستورالعملها و جزئیات عملیاتی برای بانك قرضالحسنه مهر ایران طراحی کردم که هنوز در بانک مرکزی منتظر تائید و تصویب است هر چند این موضوع منافاتی با مقررات جاری کشور ندارد، زيرا بازار ثانویه، شبیه فرابورس است و خرید وفروش روی این اوراق شکل میگیرد، این اوراق قیمت پیدا میکند و ممكن است در زمان سررسید، قیمت اوراق بالاتر رفته باشد زيرا قیمت اوراق براساس نرخ بازدهی بخش حقیقی شروع به افزايش یا كاهش میکند. نرخ بهره از پیش تعیین نمیشود، بلكه با انتشار اين اوراق تامین منابع برای صادرکننده صورت ميگيرد و آثار بازدهی پول و سرمایه هم در بازار ثانویه شکل میگیرد. انتشار اين اوراق به شكل ارزي هم ميتواند باشد. علاوه بر تامين منابع آثار مثبت ديگري نيز اين طرح به همراه دارد.
طرح مشاركت در سود و زيان به چه شكل است؟
اساس اين طرح الگويي است كه براي طرح تحول بانكداري اجرا و پيشنهاد شده است. به اعتقاد من عقود مشارکتی هم باید با یکسری ابزارهای خاص اصلاح شود. پیشنهاد من طرح مشارکت در سود و زیان است، یعنی هر کسی که منابع خود را در بانک به امانت گذاشت، در بازده آن عملیات خاص سهیم است. از لحاظ بانکداری اسلامی مالکیت مال و نمو مال باید متعلق به مالک باشد یعنی اگر دچار سود یا زیان شد متعلق به مالک است. عقود بانکی فعلی شاید به صورت غیر ربوی تايید شده باشد اما خیلی از این عقود ربوی هستند. بانکداری مشارکت در سود و زیان از سال 1386 مورد بررسی قرار گرفت که الان بانک ملی اولین شعبه را تاسیس کرد.
این میتواند اساس بانکداری اسلامی باشد اما واقعیت این است که شیوههای عملیاتی آن مهیا نیست آیا مشتری میآید پولی بگذارد که نمیداند سود خواهد کرد یا زیان؟و این که مشتری سپردهگذاری بانک به علی الحساب عادت دارد. این علی الحساب آن جا پرداخت میشود؟
در شيوه طراحي شده پرداخت علیالحساب وجود ندارد.
منظور همين است در طرحي كه پرداخت عليالحساب وجود ندارد ميتواند براي مردم جذابيت داشته باشد؟ در ثاني فكر نميكنيد این روش تامين سرمايه کار بانک نیست؟
اجازه بدهید طرح را شرح دهم، بعد قضاوت شود. در طرح بانکداری مشارکت در سود و زیان 3 نوع محصول تعریف شده است: مشارکت در یک پروژه خاص، مشارکت در بسته ای از پروژهها و مشارکت در سود و زیان شعبه. براي آنكه جذابيت كار زياد شود اولین کار كه بايد بانكها انجام دهند در جلب سپردهگذاری برداشتن زیان است. مشارکت در سود و زیان در دو دسته از پروژهها میتواند اتفاق بیفتد، پروژههای پایان پذیر و پروژههای پایان ناپذیر. پروژههای پایانپذیر پروژههایی هستند که در یک مقطعی به پایان میرسند.در پروژههای پایانناپذیر بعد از دوران ساخت تازه دوران بهره برداری اتفاق میافتد و جریان مالی آن سالیان سال برقرار است. برای این دو نوع پروژه دو نوع ابزار مالی جدید تعریف کردیم. یکی گواهی مشارکت و یکی گواهی پذیره. گواهی مشارکت برای پروژههای پایان پذیر است و وقتی سپردهگذار اقدام به سپردهگذاری در یک پروژه خاص میکند برگهای به عنوان برگه گواهی مشترک دریافت میکند که متفاوت از اوراق مشارکت رایج است. اوراق مشارکت تقریبا نرخ بهره ثابت دارد ولی گواهی مشارکت نرخ بهره ندارد. فقط صاحب گواهی به میزان مدت زمان و رقم سپردهگذاری از سود پروژه سهم دارد. سپردهگذار گواهی مشارکت خود را به بازاری به اسم بازار ثانویه گواهی مشارکت که در حاشیه تاسیس میکنیم میبرد که نمونه آن مشاركت در سود و زيان (PLS) است. دارنده گواهی هر وقت به پول احتیاج داشت و گواهی را نخواست میتواند آن را بفروشد. سیستم بانکی عملا ملزم به اعلام شفافیت جریان است و پروژهها وقتی بازدهی بالاتر داشته و نزدیک به سررسید باشند گواهی مشارکت آن ارزش بالاتری پیدا میکند واگر دچار اختلال شوند ارزششان کمتر میشود.
پس در قرارداد هیچ تضمینی وجود ندارد؟
از بابت زیان نکردن تضمین هست اما از بابت سود کردن تضمینی وجود ندارد. ولی واحد امین بزرگی در بانک تاسیس میشود که از ابتدای ارزیابی طرح تا جریان پرداخت منابع و تمامي عملیات مالی طرح زیر نظر آن صورت میگیرد. یعنی بانک، دیگر به عنوان یک واسطه مالی کار نمیکند بلکه به عنوان واسطه وجوه کار میکند وعملا با ارائه خدمات مدیریت سرمایه از سپردهگذار کارمزد میگیرد. در واقع وکیل و مدعی منافع سپردهگذار در آن پروژه است.
آيا اين اوراق ميتواند با اين شرايط جذابيت داشته باشد؟
با توجه به این که گواهی مشارکت در بازار دچار نوسان قیمت است توجه افراد مختلف در بازار مالی را میتواند جلب کند. یعنی آنهایی که ریسک پذیر هستند علاقهمند به ورود به این بازار میشوند. کسانی که به ریسک بیتفاوت هستند نیز ميتوانند وارد شوند.
چگونه؟
کسانی که از ریسک تنفر دارند اگر اصل گواهی را نگه دارد بهدليل آنكه براساس ارزیابی طرح تقریبا به آن میزان بازده ارزیابی شده طرح خواهند رسید در بازار حضور خواهند داشت.
سود آن به ميزاني هست كه این سودهایی که در بسته سیاستي- نظارتی به عنوان علیالحساب آمده به طور متوسط پوشش دهد؟
در طرحهایی که در شعبه قبا ارزیابی کردیم نرخها بسیار بالاتر هست. قرارداد اولیه پروژههایی که به این طریق تامین مالی شده اند دارای نرخ بهره نزديک به 20 درصد در 4 ماه بود. اگر سیستم را شفاف کنیم هرز پول از بین میرود و جذب منافع به قسمتهای مختلف از بین میرود. این موضوع جذابیت پروژهها و سپردهگذاری را به شکل صحیح آن زیاد میکند.
نكته ديگر اينكه اصلا کارشناسی این طرحها در بانکها وجود دارد. واقعیت این است که تمام مطالبات معوقه که به وجود میآید ناشی از نبود توان كارشناسي براي ارزيابي طرحها است.
يك واحد امین طراحي شده كه مي تواند اين كار را انجام دهد اين واحد امين میتواند در بدنه بانک يا بیرون از بانک اين كار را انجام دهد.
بحث بر سر وجود توان کارشناسی است.چنين تواني در كشور براي ارزيابي دقيق طرحها در حوزههاي مختلف وجود دارد؟
در بانک ملی تا اسفند ماه نزدیک به سه هزار و 500 نفر آموزش این دورهها را ديدهاند. دو دستورالعمل در این مورد تهيه کردیم و تصويب آن از سال 86 تا ابتداي سال طول کشید که چگونه کارمند شعبه بتواند مراحل مختلف را طی کند. شیوههای آموزش و تمام جریانات مالی خرید و فروش گواهی، هزینه سود و نظارتها را تايید کردیم. اجازه دهيد من پروژههاي پايان ناپذير را شرح دهم بعد وارد نقد شويم. در مورد پروژههای پایانناپذیر که ما عملا نمیتوانیم در انتهای دوره ساخت ارزشیابی مجدد کنیم زیرا همیشه سوءاستفادههایی اتفاق میافتاد. در این پروژهها بانک به سپردهگذار به جای «گواهی مشارکت»، «گواهی پذیره» میدهد. به این مفهوم که در ابتدای دوره بهرهبرداری سپردهگذار در سهام شرکت مجری سهیم میشود. میزان سهم با توجه به رقم اسمی گواهی و پول دوره سپردهگذاری مشخص میشود که این گواهی هم در بازار ثانویه معامله گواهیها قابل خرید و فروش است. در الگوي طراحي شده دو شیوه بانکداری دیگری به نام تامین مالی مضاربه و تامین مالی جاری تعریف شده است. تامین مالی مضاربه برای عملیات بازرگانی و خرید و فروش کالا است. در زمان حاضر بانکها مجاز به اختصاص دادن منابع خود به امر واردات نیستند اما با این سیستم این عمل، شدنی است زیرا بانک منابع سپردهگذار را به این کار تخصیص داده و خود نظارت میکند.
سیستم «مشارکت مالی جعاله» برای تامين منابع مالی برای سرمایه در گردش بنگاههای تولیدی است. قراردادی بین خریدار و فروشنده منعقد میشود و فروشنده ملزم به تحویل کالای خاصی در زمان خاص میشود. بانک به عنوان واسطه عمل کرده و منابع سپردهگذاری به تولیدکننده تخصیص میدهد و گواهی آتی صادر میکند. گواهی آتی تفاوت بسیاری با قراردادهای آتی دارد. خاصیت گواهی آتی این است که بازارهای کاغذی را به شکل حبابی درست نمیکند زيرا قابل تبدیل نیستند. اين روش از لحاظ اقتصادی چیزی که مدنظر اسلام از نظر حذف ربا بوده را برآورده میکند. حذف ربا به این معنی است که نوسانی در بازار پولی ایجاد میشود كه بخش حقیقی دچار ورشکستگی نشود.
مشکلی که وجود دارد این است که بانکها به شرکت سرمایهگذاری تبدیل میشوند.
به شرکت سرمایهگذاری نه بلکه به عنوان ارائهدهنده خدمات مدیریت سرمایه .
پس تامین مالی بنگاهها چه میشود؟
الان بنگاهها برای تامین مالی یا به سرمایه ثابت یا سرمایه در گردش احتیاج دارند. اگر سرمایه در گردش احتیاج داشته باشند از سیستم مشارکت مالی جعاله (GFS) میتوانند تقاضای منابع کنند. اگر به سرمایه ثابت احتیاج داشته باشند از طریق مشاركت در سود و زيان (PLS) میتوانند عمل كنند.
ولی این کار به سپردهگذاران خیلی اختیار میدهد. این به یکسری سپردهگذار متخصص نياز دارد، مثل بورس بازها.
در حاشیه این موضوع میتواند نهادهای جدید کارگزاری درست شود که سپردهگذار را راهنمایی کند که در کجا سرمایهگذاری کند. در واقع بازار و فعالیت جدیدی برای یکسری متخصص ایجاد میشود.
فکر میکنم مهم ترین موضوع این جا توان کارشناسی است. شما فکر میکنید با آموزش یک ماهه کارمند بی انگیزه بانک میتواند یک ارزیاب پروژه باشد؟
نکات اصلی که در اصلاح ساختارها است یکی اعتقادات پرسنل و روحیه آنها است. بانکها 30 سال است که همگی ربوی هستند در حاليكه همواره صحبت از حرام بودن ربا میكنند ولی کارشناسان خود را ملزم به انعقاد قراردادهایی میکنند که همگی ربوی است عملا تضاد و دوگانگی ایجاد کرده اند. در جلساتی که در این مورد ایجاد شد کارشناسان متوجه شدند این روش شیوه اصلی حذف رباست و حالا متقاضی این شیوه هستند چون چیزی که سالها به آن معتقد بودند ولی ملزم به رفتار خلاف آن بودند زمینه پیدا کرده پس انگیزه روحی و اعتقادی آن فرق میکند. مساله دیگر تخصص است. واحد امینی که ایجاد کردیم شامل کارشناسان مختلف حقوقی، مالی، فنی و اقتصادی بوده و هر کدام باید در زمینههای مختلف فعال شود. این واحد میتواند در داخل بانک تشکیل شود و میتواند در خارج از بانک به عنوان مشاوره از شرکتهای بزرگ که در این زمینه هستند، خریداری شود. حتی لزومی ندارد این شرکت داخلی باشد. در اين شرايط این نیروها دیگر بیانگيزه نیستند که بر خلاف اعتقادشان عمل میکنند. پس اصل انگیزه را اصلاح کرده و یادگیری سازوکار است.
طرح تحول حداقل دو دوره دارد. در دوره قبلی هدف قرضالحسنه شدن تمام بانکها بود اما در دوره جدید هنوز چیزی مشخص نیست.
به هر حال یکی از مخالفان قرضالحسنه ای شدن بانکها خود من بودم. بانکها باید به صورت جامع عمل کنند. به همان شيوه قبلي ابزارهايي تعريف كرده ايم در گواهی قرضالحسنه پسانداز یکی از انواع اوراقهای قرضی بدون ربا تعریف میشود. یعنی هر فردی در بانک گواهی بانک را میخرند و بانک برای مدتی بعد به همان میزان به آنها وام میدهد و در هر دو طرف نرخ بهره صفر دارد.
پس تورم چه میشود؟
الان شما به مدت یکسال یک میلیون پول میگذارید در پايان سال یک میلیون تومان خود را از بانک میگیرید، یک میلیون پول میدهد تا یک سال دست شما باشد. فرض میکنیم نرخ تورم 20 درصد باشد هیچ تفاوتی در قدرت خرید شما نمیکند.
این به سیاستهای بانک و افراد بر میگردد. ولی من طی این مدت از شما گواهی میگیرم و میتوانم این گواهی را در بازار بفروشم که قیمت آن با توجه به نرخ تورمی که در سال آینده اتفاق میافتد بالا و پائین میشود. چون من که میخواهم گواهی را از این بازار بخرم حساب میکنم نرخ تورم انتظاري در سال آینده چقدر است، با توجه به آن قیمت اوراق را بالا پايین میکنم.