استاد بازنشسته فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه الزهرا با اشاره به اینکه وقتی میخواهیم به حقیقت برسیم شوری در جان احساس میکنیم که دین است، گفت: به عبارت دیگر دین شور جان است برای رسیدن به جانان.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست “شریعت، طریقت و عقل در اندیشه عرفانی فلسفی” عصر چهارشنبه 15 تیر با حضور دکتر حشمت الله ریاضی استاد بازنشسته فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه الزهرا، دکتر مهدی کیایی استاد بازنشسته فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه آزاد و دکتر علی محمد صابری استاد فلسفه و عرفان اسلامی تربیت دبیر مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم(ص) در سرای اهل قلم برگزار شد.
دکتر حشمت الله ریاضی استاد بازنشسته فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه الزهرا در این نشست با اشاره به اینکه عقل اساس خلقت است گفت: عقل مسئلهای است که اساس خلقت بر آن است. در مورد چیستی عقل کتابهای زیادی از یونان باستان گرفته تا زمان حال به نگارش درآمده است.
وی تصریح کرد: از فیلسوفانی چون سقراط تا کانت گرفته عقل موضوع مورد توجه بوده است. در ایران نیز موضوع خرد مینوی و فره ایزدی را در آموزههای زرتشت داریم که نشان از توجه به عقل و خرد است. در اسلام و در قرآن نیز توجه زیادی به موضوع عقل و خرد شده است.
مؤلف “داستانها و پیامهای عطار” تأکید کرد: در قرآن 50 آیه درباره عقل آمده و 91 آیه به علم اختصاص یافته است. همچنین در کلام الله آیات زیادی درباره تفکر، شعور و بصیرت وجود دارد. همه این آیات در محور خرد است.
وی افزود: در میان حکما و فیلسوفان اسلامی با مشربهای گوناگون نیز عقل و خرد مورد توجه جدی بوده است. ابن سینا و فقه مشاء و حکمای اشراق نیز همگی در مورد عقل داد سخن دادهاند.
مؤلف “آئینه مثنوی جمال مولانا” یادآور شد: مصدر کل، عقل کل و نفس کل سه اصل در مسیحیت هستند و بر این اساس عیسی(ع) نفس کل است. حضرت آدم در دین اسلام به عنوان عقل کل مطرح است. نفس کل هم حضرت حوا است. البته باید توجه داشت که اینها نمادینه هستند و ما اگر رمز و رازها را ندانیم از کتب مقدس و عرفانی چیزی نمیفهمیم.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: نظر حکمای اسلامی این است که عقل جوهر مجرد و نیروی مجرد است که از ذات حق صادر میشود و اولین صدور است و از آن عقل دوم به وجود میآید. از عقل دوم هم عقل سوم پدید میآید و بدین ترتیب تا عقل عاشر(دهم) پیش میرود.
مؤلف “از زرتشت تا شیخ اشراق” در ادامه تأکید کرد: خداوند عقل اول است. این عقل، عقل مینوی و عقل سرمدی است. عقل دیگری نیز داریم که چون ظهور حق است، عبودیت حق را دارد و ما را به جنت حضور میرساند. این عقل دو بال دارد یکی شریعت و دیگر طریقت. لذا دو نوع نظر هم دارد یک نظر به غیب(وحدت) و دیگری نظر به شهود و نمود(کثرت). عقل دیگر عقل اکتسابی است. این عقل فلسفی و استدلالی است که نظر به کلی دارد و دو طرف دارد که یکی سلب است و دیگری نفی.
وی یادآور شد: عقل دیگر، عقل جزئی است که عقلی فردی است و از معرفتهای سطحی و حسی گرفته شده است. ذکر این نکته لازم است که ابتدا باید حقیقت را دید و سپس با شریعت و طریقت به سوی آن رفت. لذا از ذات حقیقت، طریقت و شریعت بر ذات آدمی ظهور پیدا میکند.
مؤلف “داستانها و پیامهای مثنوی” در پایان تأکید کرد: وقتی میخواهیم به حقیقت برسیم شوری در جان احساس میکنیم. این شور دین است. به عبارت دیگر دین شور جان است برای رسیدن به جانان. این شور از فطرت جوشیده است. دین در جنبه فردی طریقت است و در جنبه عمومی در قالب شریعت است.