جــرس: دکتر سروش گفت: اعتقاد به کرامت و شرافت ذاتی انسان در سایه اندیشه دینی ممکن است.
بنا به گزارش ندای آزادی، دکتر عبدالکریم سروش روز چهارشنبه بیست و نه ژوئن در نشستی که به همت جمعی از علاقمندان نهضت آزادی ایران و نیروهای ملی مذهبی ایران در آکادمی ملنشتون شهر کلن آلمان بر پا شد، به ایراد سخنرانی برای جمعی از ایرانیان حاضر در مراسم پرداخت و در ابتدای سخن خود در تبیین اصطلاح “روشنفکری دینی”، با رد دیدگاهی که مفهوم “روشنفکری دینی” را مفهومی متضاد می داند، این نوع بحثها را انتزاعی و غیر مفید خوانده و تحقق عملی روشنفکری دینی را بهترین دلیل بر امکان آن دانست.
سروش روشنفکران دینی را اندیشمندانی معرفی کرد که دارای تعلق دینی هستند یعنی دل در گرو حقیقت و هویت دینی دارند ولی در عین حال روحانی نیستند.
به نظر دکتر سروش روشنفکران دینی این امتیاز را دارند که بر خلاف روحانی ها از دین ارتزاق نمی کنند: “سقف معیشت بر ستون شریعت” استوار نمی کنند و همینطور تک منبعی نیستند، یعنی صرفا بر منابع درون دینی اکتفا نمی کنند بلکه با معارف برون دینی هم آشنا بوده و در دیالوگ هستند.
سروش امتیاز دیگر روشنفکری دینی را فقدان هویت صنفی این جریان دانست و اضافه کرد صنفی بودن روحانیت باعث می شود در بسیاری از موارد حقیقت قربانی منافع صنفی شود.
دکتر سروش ظهور روشنفکری دینی را به خاطر نیاز عملی جامعه به آن دانست و با اشاره به حسینیه ارشاد به عنوان نماد روشنفکری دینی گفت: این مرکز تاسیس شد تا نیازهایی را از جامعه پاسخ بدهد که مسجد و خانقاه آنها را تامین نمی کردند.
این روشنفکر و فیلسوف ایرانی، سپس به تبیین بیشتر ویژگی اول روشنفکران دینی یعنی تعلق خاطر آنها به حقیقت و هویت دینی پرداخت و گفت: پیامبران از جمله پیامبر اسلام تجربه ای توحیدی از هستی داشتند و قولوا لا اله الا الله تفلحوا نیز حکایت از همین تجربه دارد. پیامبر نگاهی جدید به هستی داشت و همه جای جهان را پر از خدا می دید: فاینما تولوا فثم وجه الله. او می خواست انسانهای دیگر را نیز در این تجربه شریک کند. دکتر سروش سپس با اشاره به تئوری “بسط تجربه نبوی” و بیان اینکه این تجربه منحصر به پیامبر نبود و بعد از پیامبر هم برخی آن را در ذیل نبوت پیامبر تجربه کردند، این امر را همان جهانبینی اسلامی و جنبه حقیقتی آن دانست و ادامه داد: برای اینکه این تجربه در جان مسلمانان و پیروان پیامبر جان بگیرد و در دل آدمیان رسوخ پیدا کند و سبب شود که آنان زندگی خود را بر اساس این پیام تنظیم کنند، قواعدی اخلاقی و فقهی از جانب پیامبر وضع گردید.
سروش در ادامه تبیین جنبه هویتی دین اسلام گفت: به نظر من هدف از وضع قواعد مذکور صرفا تربیت جان آدمی نبود بلکه ساختن یک هویت مشترک بین پیروان خود، متمایز از سایر ادیان هم بود. به عنوان مثال قبله صرفا برای این بود که مسلمانان به هویتی مستقل دست یابند. که از قضا به درخواست خود پیامبر بود و هیچ انگیزه و علت دیگر نداشت. اینجا یک هویتی پیدا می شود. یک امت متفاوت با آداب و نام خاص. یا در ماه رمضان روزه گرفتن و بسی چیزهای دیگر که همه جنبه هویتی دارند.
وی افزود البته باید در حفظ و تداوم بخشیدن به این هویت همت گماشت. هویت نوعی با هم کردن سرمایه های اجتماعی است و مثل یک بدن ارگانیک رفتار می کند. فرهنگ اسلامی با مرزهایی که پیامبر کشیده و با آداب و اخلاقی که پیامبر اسلام تعیین کرده بود رشد تاریخی کرده و بالیده و میوه های آبدار و شیرینی هم تحویل بشریت داده است. این فرهنگ یک هویتی دارد و یک حقیقتی و این هویت از دل آن حقیقت جوشیده است و هویت سوار بر این حقیقت شده است.
دکتر سروش جنبه هویتی دین را مانند هویت ملی و زبانی دانست که الزاما به معنی برتری یکی بر دیگری نیست ولی سرمایه اجتماعی برای اعضای خود ایجاد می کند. ما نمی توانیم زبان خود را کنار بگذاریم چون ما با آن زبان می اندیشیم و شعر می خوانیم و جک می گوییم و … . دین هم چنین امری است یعنی بعد از مدتی تبدیل به زبان و فرهنگ قوم می شود طوری که بدون آن اصلا این قوم جهان را نمی تواند بفهمد. چنانچه به عنوان مثال کمونیستهای ما هم وقتی کشته می شدند به آنها شهید می گفتند.
این محقق دینی همچنین بیان داشت که روشنفکری دینی هم به هویت دینی تعلق خاطر دارد و هم به حقیقت دینی، یعنی اولا به آن جهان بینی و آن توحیدی که پیامبر آموزش داد و آن تجربه ای که او آن را برای ما به ارث نهاد و ثانیا به هویت و پوشش محافظی که برای آن حقیقت تدبیر کرد.
وی افزود تجربه پیامبران تجربه ای بود که می خواستند آنرا با انسانها در میان بگذارند. تعبیر خوبی در عرفان است که مثلا می گویند: “فلان عارف خوانسالار فقر محمدی است”، یعنی سر سفره پیامبر نشسته است و طعامی را که او آماده کرده است تقسیم می کند و به بقیه هم تعارف و معرفی می کند. اعضای این هویت یکدیگر را بهتر می شناسند.
دکتر سروش ضمن اظهار تاسف و تعجب از اینکه برخی کمر همت به کشتن دین می بندند گفت: اولا این فکر خامی است که برخی فکر می کنند می توان دین را از بین برد. این شجره طیبه را که ریشه دوانده است حتی نمی توان خیال برانداختن آن را کرد. به نظر دکتر سروش حتی اگر الان دهها هزار نفر از دین اسلام خروج کنند اتفاقی نمی افتد و علت منسوخ شدن احکامی مثل ارتداد هم همین مسئله است که دیگر ارتداد برخی از مسلمانان ضرری به اسلام نمی زند.
وی اضافه کرد که از بین بردن هویت دینی علاوه براینکه ممکن نیست، مطلوب هم نیست. این مثل آن می ماند که کسی با زبان خود دشمنی کند مثلا به صرف اینکه در این زبان کلمات ناسزا وجود دارد. مگر هیچ زبانی را می شود از نو ساخت؟ باید همین زبان را به کار برد و در دل همین زبان مقاصد خود را برآورد کرد. اگر جایی هم نقصانی و تنگنایی دارد باید به رفع و دفع آن نواقص و تنگناها همت کرد. در جامعه ما که این حکومت ملقب به اسلام فجایعی کرده است برخی از هموطنان ما از آن رویگردان شده اند. من که نمی توانم بگویم چون زبان فارسی ابزار فحش گویی و رکیک گویی افرادی مثل حکیم سوزنی سمرقندی و ایراج میرزا شده از زبان فارسی دست بشویم. من اگر توانایی دارم می نشینم چند تا شعر خوب می گویم. علاوه بر این با دو تا شاعر رکیک گو که تمام تاریخ زبان فارسی ملوث نمی شود. ما رومی و سعدی و حافظ و … هم داشته ایم.
دکتر سروش همچنین گفت به جای دشمنی و تحقیر کردن و کاشتن تخم نفرت باید به شناخت این فرهنگ همت گماشت. دکتر سروش از اینکه برخی از ایرانیان مقیم غرب از آزادی اینجا سوء استفاده می کنند و نفرت و تحقیر نسبت به دین و دینداری تولید می کنند اظهار تاسف کرد.
وی پس از تبیین دو جنبه حقیقتی و هویتی دین ادامه داد: روشنفکر دینی اصل دین و حقیقتی که پیامبر تعلیم داده است را می پذیرد ولی آلوده شدن آن به خرافات را نمی پسندد و تحمل نمی کند و آن را می پالاید. روشنفکران ضد دینی اصل دین را خرافه می دانند. ولی ما معتقدیم پیامبران امر شریف و لطیفی را آورده اند و جهان جدید به خاطر دور ماندن از آن پیام با معضلاتی روبرو شده که جز با روی آوردن به آن پیام مشکلاتش حل نخواهد شد. این طمعی که انسان امروز را فراگرفته، چون فکر می کند همه چیز محدود به این دنیا است و در این دنیا باید حداکثر نفع را به دست آورد ولو با تعدی به دیگران، دستیابی به صلح و آرامش و خوشبختی را مشکل می کند. با اعتقاد به یک دنیایی فراختر و عالمی کبیر بسیاری از این طمعها فرو خواهد نشست و زندگی بهتر خواهد شد.
اعتقاد به کرامت و شرافت ذاتی انسان که مورد تاکید گفتمان حقوق بشر است در سایه یک اندیشه دینی که به یک منبع ازلی اعتقاد دارد ممکن است.
حالا اگر هویت و حقیقت دینی هم به عنوان یک اندیشه زلال دچار آلودگیهایی شده است ما باید برای از بین بردن کجی ها و آلودگیها همت کنیم نه اینکه کل مجموعه را منکر بشویم. اگر روی آب زلال را کف گرفته است باید کفها را کنار زد تا به آب زلال رسید. وظیفه روشنفکری دینی پالایش دین از خرافاتی است که در طول تاریخ بر دامن دین نشسته است. تمام آنچه در طول تاریخ دین گرد و غبار گرفته است باید از زیر خاک غفلت تاریخ بیرون کشید و تمیز و شفاف کرد.
در پایان جلسه برخی از حضار سوالات و نقطه نظراتی را مطرح کردند که عموما مربوط به تاکید دکتر سروش به بخش هویتی دین بود. برخی به این نکته اشاره کردند که هویت مخصوصا نوع دینی آن زندانی است که مانع ارتباط سالم و مطلوب با “دیگری” می شود. که دکـتـر ســروش گفت: هویت اگر چه یک زندان است ولی سرمایه اجتماعی هم هست و گذشته از آن ما هیچ گریزی از هویتها نداریم. شاید هویت خود را عوض کنیم ولی همیشه در یک هویت زندگی می کنیم. یکی دیگر از سوالها به آلترناتیوهای دین در بحث اخلاق و معنویت اشاره داشت که به عنوان مثال در ایران آقای ملکیان بر معنویت و اخلاق مستقل از دین تاکید دارند. دکتر سروش ضمن پذیرش امکان این بحث، حقیقت و هویت دینی را منبع انگیزه بیشتر و الگویی مناسب برای زندگی اخلاقی دانست.