Search
Close this search box.

آیت الله دستغیب: تا نظارت استصوابی لغو نشود وضع همین است

جرس: آیت الله دستغیب با بیان این پرسش که « آیا افرادی همانند آقای موسوی و کروبی شایسته حمایت نیستند؟» گفت: «هیئت حاکمه باید متوجه شود که این راه نتیجه خوبی ندارد؛ یعنی مردم را در شکنجه قرار دادن و ایجاد جو امنیتی که هیچ کس جرات نکند حرف بزند، راه حکومت داری نیست، راه قرآن نیست، راه اسلام نیست.»

به گزارش پایگاه اینترنتی این مرجع تقلید، آیت الله دستغیب در دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه های شیراز با ایشان تاکید کرد: « این سید عزیز و اولاد رسول الله که ماه ها در حبس خانگی قرار گرفته که اگر مریض شود باید دکتری که مورد تایید خودشان باشد را بیاورند و از غذایی که آنان صلاح بدانند تناول کند و حتما فردا هم چیزی در غذایش می ریزند و بعد هم می گویند به مرگ طبیعی فوت نموده است و همینطور برادر عزیز جناب حجة الاسلام والمسلمین کروبی ، آیا شایسته حمایت نیستند؟!»

 

این مرجع تقلید تاکید کرد: «شخص یا اشخاصی همانند آقای میرحسین موسوی و مهدی کروبی که اینطور دارند خودشان را فدای آزادی می کنند، فدای حق می کنند آیا شایسته حمایت نیستند؟! خوب آنکس که خود را فدای مردم می کند و فریاد می زند که گنج های مردم را تاراج نکنید و اموال مملکت را بتاراج ندهید و با عدالت رفتار کنید و همه چیز را برای خود و اطرافیانتان نخواهید و گدا پروری نکنید به اینکه ماه به ماه به مردم مبلغی می دهید که آن هم صرف قبوض می شود و بفکر مردم مستضعف و رنج دیده باشید،آیا چنین شخصی شایسته حمایت نیست؟!»

 

عضو منتقد مجلس خبرگان اظهار داشت: «امیدوارم که زندانیان سیاسی بخصوص آقایان موسوی و کروبی هر چه زودتر آزاد شوند و هیئت حاکمه متوجه شود که این راه نتیجه خوبی ندارد یعنی مردم را در شکنجه قرار دادن و ایجاد جو امنیتی که هیچ کس جرات نکند حرف بزند، راه حکومت داری نیست، راه قرآن نیست، راه اسلام نیست؛ اگر می خواهند همیشه حکومت خوب داشته باشند و از این اضطراب درونی که مجبور شوند خود را مشغول کنند به چیزهای دیگر رها شوند باید عمل کنند به قانون اساسی و اعتنا کنند به خواسته اکثریت مردم.»

 

این فقیه حامی جنبش سبز در ادامه با اشاره به اینکه «بزرگانی همانند آقای موسوی و کروبی و متعلّقه هایشان، برای احقاق حقوق مردم لطمات و صدمات زیادی دیده اند و شایسته حمایت هستند» گفت: «به ما و امثال ما هم که انتقاد می کنیم و حقایق را می گوییم نصیحت می کنند که شما که می بینید وضع اینطور است و انتقاداتتان اثری ندارد به درس و بحث خود مشغول شوید و سرتان در کار خودتان باشد! یا به شما دانشجویان می گویند، درس بخوانید تا فردا دکتر و مهندس شوید برای چه حرف می زنید که منجر به اخراج و زندانی شدنتان شود. این صحبت ها برای کسی است که همه همّ و غمّش دنیا باشد نه برای ما که این دنیا و متاع آن را سرابی بیش نمی دانیم. »

 

وی در ادامه با اشاره به اینکه «علت توجه مردم به آقای موسوی به خاطر صدق و راستگویی ایشان است» گفت: «چون شما دوستان عزیز صادق هستید، انسانهای صادق را نیز دوست دارید. غالب شما و امثال شما که در سرتاسر مملکت هستید، آقای میر حسین موسوی را دوست دارید به علت اینکه ایشان واقعا آدم صادقی هستند؛ بنده ایشان را خیلی بیشتر از شما می شناسم؛ از زمانی که نخست وزیر بودند کاملا اطلاع از وضع ایشان داشتم و همچنین در بین این مدت و انتخابات ریاست جموری سال هشتادو هشت، از وضع ایشان بی اطلاع نبودم و دروغ و خیانت و ریاکاری از ایشان مشاهده نشد و در عوض آنچه از این بزرگوار به یاد دارم جز صدق و صفا چیز دیگری نبود.»

 

آیت الله دستغیب خطاب به دانشجویان افزود: «چون شما صادق هستید انسانهای صادق را هم دوست دارید و حاضر هستید با تمام وجود در خدمت یک همچین افراد وارسته ای باشید و حتی خود را در زحمت قرار دهید و در این راه صدمات و لطمات سختی ببینید؛ یعنی چه کسی حاضر می شود پس از سالها درس خواندن و راه یابی به دانشگاه به خاطر کلمه حقّی ودفاع بجایی از آن خود را در زحمت قرار دهد و معلوم هم نیست که چه عقوبتی در انتظارش است که حداقل این کار شما، تعلیق از درس خواندن در دانشگاه می باشد. واقعا خدا را شاکر باشید که شما را در این مسیر قرار داده و این را قدر بدانید.»
این روحانی منتقد وضع موجود در ادامه سخنان خود با بیان اینکه «در بین روحانیت هم افرادی وجود دارند که تطابقی میان گفتار و کردارشان نیست و این نشانه ریاکاریشان است» افزود: «برخلاف رویه حق طلبانه شما دوستان عزیز، کسانی هم وجود دارند که راحت طلبی و عافیت را بر هر چیز دیگری ترجیح می دهند و منظور و منظرشان همین بهره بردن از متاع دنیا می باشد و برای اینکه دنیای خوبی داشته باشند و چند صباحی راحت زندگی کنند؛ حاضر هستند دست به هرکاری بزنند ولو اینکه در لباس روحانیت و اهل علم باشند.»

 

وی تاکید کرد: «بعضی از این روحانیون بالای منبر مردم را نصیحت می کنند به اینکه تقوا داشته باشید، به دنبال دنیا و شهوات نروید، به مردم ظلم نکنید، مال حلال بخورید، اما تطابقی بین گفتار و کردارشان وجود ندارد و موعظه و نصیحت را فقط برای مردم می خواهند و لا غیر. حتما این حکایت را شنیده اید که طلبه ای مردم را نصیحت می کرد به اینکه در راه خدا انفاق کنید و به دنبال زراندوزی و جمع آوری مال نباشید؛ وقتی به خانه رفت مشاهده کرد که فرزندش مقداری اموالش را به فقرا داده بود؛ وقتی علت این کار فرزندش را جویا شد، فرزندش در جواب گفت: خود شما مردم را نصیحت به این امر کردی! پدر با عصبانیت گفت: این مطلب را برای مردم گفتم نه برای خودم! خوب این عدم تطابق گفتار و کردار می شود ریاکاری که البته مختصّ به روحانیون نیست و حتیّ در همین دانشگاه شما هم افرادی وجود دارند که از صنف خود شما هستند اما مع ذلک پول می گیرند و دانشجویان را مورد آزار و اذیّت و ضرب وشتم قرار می دهند. در بین قشر روحانی هم وضع به همین منوال است بدین معنی که عده ای روحانی که پول می گیرند و بر سر روحانیون دیگر می زنند!»

 

آیت الله دستغیب در ادامه ضمن انتقاد از نیروهای به اصطلاح بسیجی افزود: «عده ای هم به اسم بسیجی پول می گیرند و این مردم بیچاره را به بهانه های مختلف و به اسم دفاع از ولایت به باد کتک می گیرند. قضیه ای را یکی از موثقین نقل می کرد که ذکرش خالی از فایده نمی باشد. ایشان گفت: شخصی که در زمان جنگ پست های حسّاس حکومتی داشت اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری بخاطر دفاع از آقای موسوی کنار گذاشته شده است. این بنده خدا صبح ها برای نماز جماعت به مسجد می رفت و حتی در بین راه هم برای اینکه از یاد خدا غافل نباشد به قرآن گوش می داد. در یکی از همین روزها که قصد مراجعت به منزل را داشت، چند نفر به اسم بسیجی روی سر ایشان می ریزند و ایشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و هرچه ایشان استغاثه می کند و علت امر را جویا شده بود جوابی به او نمی دادند؛ تا به قرارگاه مربوطه رسیدند. لباسهای ایشان را درآوردند بجز یک لباس زیری که عورت ایشان را می پوشاند و شروع کردند به ضرب وشتم او.
وقتی علت امر را جویا می شود به او می گویند: این شعارهایی که طرفداران موسوی می نویسند همه اش زیر نظر تو است؛ که این بنده خدا انکار می کند و پس از اینکه حقیقت گفتار ایشان بر همگان واضح می شود به او می گویند: اصلا اسم توچیست؟ که ایشان با تعجب می گوید: شما که نمی دانید من کی هستم برای چه من را به اینجا آوردید و مورد ضرب وشتم قرار دادید؟! این شخص می گوید: وقتی به اسم و رسم و مسئولیت بنده پی بردند گفتند: تو حزب اللهی هستی! ما با بی حجابها هیچ مشکلی نداریم اما از شما حزب اللهی ها باید ترسید چون شما حرفتان را می زنید و ترسی هم ندارید. خلاصه پس از این همه آزار و اذیت این شخص را با چشم بسته روبروی دیواری قرار می دهند و به او می گویند: تا شماره صد می شماریم حق اینکه به پشت سرت نگاه کنی نداری و الّا کشته می شوی.»

 

ایشان تصریح کرد: «آیا این فشارها و تهدیدها می تواند مسلمان درست کند؟ یعنی این افرادی که اسم خودشان را بسیجی گذاشته اند می توانند با روحانیت باشند؟ می توانند مدافع انقلاب و اسلام باشند؟ می توانند مدافع قرآن وسنت باشند؟ می توانند مدافع قانون اساسی باشند؟ به هیچ وجه یک همچین افرادی نمی توانند در این مسیر باشند؛ یاور کسی است که با دل و جانش متوجه باشد و اهل درک و فهم باشد؛ کسانی که تمام ترسشان از افراد متدین است و حتی وضع حالیشان را که می گویند ما با بد حجابها مشکلی نداریم را به زبان می آورند؛ نمی توانند مدافع این انقلاب و این جمهوری اسلامی باشند.»

 

آیت الله دستغیب در ادامه با پاسخ به پرسشی درباره طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها گفت:«هیچ عقل سلیمی و هیچ عالم فقیهی تصدیق نمی کند که این آقایان علمشان و فقهشان و سیاستشان و دیانتشان و عقلشان از حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، بیشتر است لذا امام امت در زمان خود هیچ متذکّر این معنی نشدند بلکه این امر را موهوم و خلاف سیاست و حکمت می دانستند در صورتیکه ایشان که هم مرجع و هم ملجا و هم موسّس جمهوری اسلامی و هم مجدد اسلام بودند، این طرز فکر را مقبول ندانسته؛ در صورتیکه این آقایان هیچ نسبتی از ناحیه علم، با مرحوم امام ندارند؛ چون معلوم نیست خلاف شرع حاصل شود؛ اما این همه ظلم بیّن و خلاف شرع و قانون که در مملکت اسلامی ما رواج دارد نادیده گرفته می شود و حکم معلق را معلوم می گیرند؛ این ها همه از ناحیه عدم فقاهت در جمهوری اسلامی ایران است که باید همه به قانون اساسی و مراجع عظام عامل و مجتهدین متقی رجوع کنند و مشکل را حل نمایند.»

 

این مجتهد حامی جنبش سبز افزود :«تمام گرفتاریهای مملکت از ناحیه دور بودن نظام از مراجع تقلید و افراد متقی است؛ لذا می بینیم که اکثر مراجع و علمای عامل وضع موجود را تایید نمی کنند. بهر حال در یک مملکتی که این همه خلاف شرع و قانون صورت می گیرد و دربرابر این همه انحرافات صورت گرفته سکوت می کنند و این همه شکنجه های کذایی و این وضع زندانها را اطلاع دارند و دم فروبسته اند، چطور نسبت به مسائلی اینچنینی احساس تکلیف می کنند و فریاد وا اسلاما سر می دهند و خواستار اجرای احکام اسلام می شوند؟!»

 

وی ادامه داد: «اگر راست می گویید باید در تمام قضایا دلسوز باشید؛ نشستن دختر و پسر در کلاس درس را خیلی بزرگ می دانید و ناراحت می شوید و جنجال راه می اندازید اما شخص متدیّنی همانند آقای موسوی و یا حجة الاسلام والمسلمین کروبی را که دفاع از حق کرده اند حاضر هستید ماه ها حبس کنید که هیچ خبری از ایشان در دسترس نباشد! وقتی مردم از شما بزرگان صدق و صفا ببینند خود تابع و متوجه شما می شوند.»
ایشان در ادامه با جواب دادن به پرسشی درباره انتخابات مجلس گفت: «تا این نظارت استصوابی لغو نشود وضع همین است که مشاهده می کنید؛ بدین معنی که مجلس الان مجلس مستقلّی نیست و نمی تواند از حقوق مردم دفاع کند. سال هشتاد وچهار با تعجب هرچه تمام سازمان برنامه و بودجه را منحلّ کردند که بعد هم معلوم شد که آقایان می خواهند همه چیز زیر نظر خودشان باشد و مجلس هم هیچ گونه دخالتی در این امر نکرد؛ خوب این چه مجلسی است که نمی تواند از حقوق مردم دفاع کند؟!»

 

آیت الله دستغیب تاکید کرد: «خدا می داند که تابحال چه ثروتهای عظیمی از بین رفته است. مجلس خبرگان هم چنین وضعی دارد یعنی غالب اعضای آن یا امام جمعه هستند یا نماینده رهبری در جاهای مختلف. چقدر بنده نسبت به این امر تذکر دادم که خبرگان باید بر زیر مجموعه رهبری نظارت کند و تخلّفات را به سمع ایشان برساند؛ اما جوابی که به بنده دادند این بود که تو باید مطیع امر رهبری باشی و هرچه ایشان گفت را قبول کنی. خوب بنده یک طلبه ای بیش نیستم ولی اگر شما مجتهدعادل باشید که نباید از شخص دیگر تقلید نمایید! مجتهد خود باید اهل محاجّه باشد و حرف بزند و دلیل بیاورد نه اینکه تابع دیگری باشد ودر عمل تقلید دیگری را بکند!»

 

این فقیه منتقد در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «تکلیف شما دانشجویان عزیز این است که فریاد حق طلبی و حق خواهی خود را به سمع بزرگان برسانید؛ چه اشکالی دارد که خدمت علما و مراجع عظام بروید و صحبت کنید به اینکه ما دانشجویان احکام خدا را از شما بزرگان می گیریم، و ظلم ستیزی و مبارزه با باطل را از شما درس گرفته ایم؛ حال می خواهیم به چیزی که یاد گرفته ایم عمل کنیم و ادای تکلیف نماییم؛ شما حضرات عمری را درس خوانده اید و به حلال و حرام خدا آشنا هستید، برای چه سکوت کرده اید و چیزی نمی گویید و فریاد اعتراض خود را به سمع بزرگان نمی رسانید که اگر یاری شما بود در وضع بهتری قرار داشتیم.»