Search
Close this search box.

ظلم مضاعف؛ زندان در تبعید

جرس: مسعود باستانی، عیسی سحرخیز، حشمت‌الله طبرزدی، مهدی محمودیان، علی عجمی، رسول بداغی، مجید توکلی، جعفر اقدامی، کیوان صمیمی، مجید دری، ضیا نبوی، احمد کریمی، حامد روحی نژاد، فاطمه رهنما و امیررضا (پیمان) عارفی تنها جمعی از زندانیان سیاسی کشور هستند که زندان در تبعید را تجربه کرده اند،

با اینکه مسوولان قضایی کشور بارها ادعا کرده اند که طبق قانون، حقوق همه زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی را رعایت می کنند اما زندانیانی در کشور هستند که از همه حقوق خود محروم هستند. آنها نه تنها از حق مرخصی، ملاقات حضوری، تلفن و دیگر حقوقشان محروم هستند که بر خلاف قانون درباره آنها اصل تفکیک جرایم نیز رعایت نمی شود و در زندان و یا میان زندانیانی نگهداری می شوند که اتهاماتشان هیچ ارتباطی با محل نگهداری‌شان ندارد. آنها زندانیان در تبعید هستند، زندانیانی که علاوه بر تحمل رنج زندان، رنجهای مضاعف دیگری را هم تحمل می کنند.

به گزارش کلمه، این زندانیان، به ویژه زندانیان سیاسی، در دو سال اخیر نه تنها از همه حقوق خود همچون برخورداری از حق مرخصی و دیگر امکانات رفاهی محروم بوده اند، که خانواده هایشان نیز رنج بیشتری را نسبت به سایر زندانیان تحمل کرده اند؛ چرا که آنها مجبورند برای ملاقات هفتگی با عزیزانشان راه دوری را بپیمایند. این زندانیان زندگی در زندان های شهرستانها را که نسبت به زندان اوین شرایط بسیار نامناسب تری دارد، تحمل کرده اند و از حقوق یک زندانی عادی نیز محروم مانده اند. مسعود باستانی، عیسی سحرخیز، حشمت‌الله طبرزدی، مهدی محمودیان، علی عجمی، رسول بداغی، مجید توکلی، جعفر اقدامی، کیوان صمیمی، مجید دری، ضیا نبوی، احمد کریمی، حامد روحی نژاد، فاطمه رهنما و امیررضا (پیمان) عارفی تنها جمعی از زندانیان سیاسی کشور هستند که زندان در تبعید را تجربه کرده اند، بیشتر این زندانیان بعد ازانتخابات سال ۸۸ دچار رنج های مضاعف شده اند. همگی این زندانیان از حق مرخصی هم محروم بوده اند و مدتهاست در زندان بدون کوچکترین امکاناتی به سر می برند.

در این گزارش تنها به ارائه مشخصات تعدادی از زندانیان سیاسی تبعیدی که از حق مرخصی محروم اند، پرداخته شده و تاکید می کنیم تعداد زندانیان سیاسی تبعیدی کشور که از حق مرخصی هم محروم اند، بسیار بیشتر از این تعداد است.

عیسی سحرخیز

عیسی سحر خیز، روزنامه نگار زندانی، دوازدهم تیرماه سال ۸۸ بازداشت شد. او مدتها پس از بازداشت در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به سر برد و ماه ها انفرادی و بازجویی را تجربه کرد. او مدتی را نیز در بند ۳۵۰ زندان اوین گذراند اما سرانجام در بهار سال ۸۹ بدون اینکه در حکمش قید شده باشد، به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. او از آن زمان تاکنون با وجود بیماری نتوانسته از هیچ گونه حق مرخصی استفاده کند. این روزنامه نگار که پیش‌تر توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود، چند روز قبل طی حکمی که در زندان به وی ابلاغ شد، به دو سال حبس دیگر هم محکوم شد.

او در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، برای مدتی مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و نیز مدیرمسوولی روزنامهٔ توقیف شدهٔ «اخبار اقتصادی» و ماهنامهٔ توقیف شده «آفتاب» را برعهده داشته است.

مسعود باستانی

مسعود باستانی دیگر روزنامه نگار زندانی است. او نیز در ۱۴ تیر ماه سال ۸۸ و بعد از انتخابات پر مناقشه ریاست جمهوری دستگیر و زندانی شد. این روزنامه نگار نیز مدتی را در بند ۲۰۹ و چند ماهی را در بند ۳۵۰ زندان اوین گذراند اما بدون هیچ دلیل مشخصی در بهمن ماه سال ۸۸ به زندان رجایی شهر تبعید شد. او مدتها در کنار زندانیان عادی این زندان که جرایمی مثل قتل و تجاوز و… داشتند، به سر برد. مسعود باستانی نیز توسط قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است. این روزنامه نگار نیز تاکنون از هیچ گونه حق مرخصی استفاده نکرده است. وی سردبیری وب‌سایت جمهوریت را برعهده داشت و سابقهٔ همکاری در روزنامه‌های شرق و کارگزاران و…رادر کارنامه خود دارد.

فاطمه رهنما

فاطمه رهنما، تنها زندانی سیاسی زن در تبعید است. او در زندان سپیدار اهواز به سر می برد. وی بیش از دو سال است که از حق مرخصی محروم بوده است.

رهنما برای گذراندن مدت ده سال حبس اش به زندان سپیدار اهواز تبعید شده است. این در حالی است که خانواده رهنما در اصفهان زندگی می کنند. فاطمه رهنما به دلیل ابتلا به سرطان، شرایط بسیار ناگواری را در این زندان که وضعیت بهداشتی و رفاهی بسیار نامناسبی دارد تحمل می کند. در این زندان، زندانیان از داشتن آب سالم و بهداشتی محروم اند. این زندانی با وجود بیماری سختش از دوا و درمان مناسب نیز محروم است.

با این همه هر بار مسوولان دادستانی تهران و مقامات قضایی با مرخصی او مخالفت می کنند و برای درمان نیز به او مرخصی پزشکی نمی دهند.

فاطمه رهنما در دهه شصت و در سن ۱۹ سالگی به سه سال و نیم زندان به علت هواداری از یک سازمان سیاسی محکوم شده بود که نهادهای امنیتی از این مساله استفاده کرده و از او به عنوان کسی که سابقه همکاری با سازمان مجاهدین دارد، یاد کرده بودند.

فاطمه رهنما در دادگاه تمامی اتهامات خود از جمله ارتباط و هواداری با سازمان منافقین را رد و تاکید کرده است که در همه این سالها کوچکترین ارتباطی با این سازمان نداشته است. با این همه قاضی پیرعباسی رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب او را به ده سال حبس محکوم کرد. او همچنین یک سال از حبس خود را در سال ۸۸ در بند نسوان زندان اوین گذارند. او تاکنون از مرخصی استفاده نکرده است.

علی عجمی

علی عجمی، فعال دانشجویی و دانشجوی ترم آخر رشتهٔ حقوق دانشگاه تهران، بیست و یکم بهمن ماه سال ۸۸ در سبزوار بازداشت شد. وی از آذر ماه سال ۸۹ به زندان رجایی شهر تبعید شد. او به بیماری میگرن و نوسان فشار خون مبتلاست، با این همه حتی یک روز هم از مرخصی استفاده نکرده است. این فعال دانشجویی طیف چپ توسط قاضی صلواتی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.

مهدی محمودیان

مهدی محمودیان، روزنامه نگار و عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت، بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شد. او در حالی بیش از ۷۰۰ روز را در زندان می گذراند که توسط مسوولان قضایی از حق استفاده از مرخصی درمانی هم “محروم” مانده است.

مهدی محمودیان وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی دارد و تاکنون نیز دو بار در زندان دست به اعتصاب غذا زده است. مهدی محمودیان نیز بعد از مدتی حبس در زندان اوین، به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد. او چندی پیش در نامه ای سر گشاده به رهبری درباره وضعیت بسیار نامناسب زندان های رجایی شهر، قزلحصار و اوین که در آنها به سر برده، اطلاع رسانی کرد. مهدی محمودیان بارها به دلیل انتشار این گونه نامه ها به سلول انفرادی منتقل شده است.

مجید دری

مجید دری، دانشجوی ستاره دار، بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شد. او یک سال را در زندان اوین گذراند، بدون اینکه حتی یک روز از حق مرخصی استفاده کند. او تابستان سال ۸۹ به زندان بهبهان تبعید شد. دری در این زندان در شرایط بسیار دشواری نگهداری می شود. زندان بهبهان فاقد کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی است. مجید دری در دوران حبس اش در این زندان جز چند بار دیدار با خانواده اش به صورت کابینی، تاکنون از حق مرخصی بهره نبرده است.

خانواده مجید دری برای هر بار دیدن او، سه روز در راه اند. آنها از شهر کرج – محل زندگی شان – برای دیدن مجید راهی بهبهان می شوند، جایی که هزار کیلومتر با محل زندگی شان فاصله دارد. آنها پس از پیمودن این مسیر تنها قادرند چند دقیقه ای با فرزندشان ملاقات کنند.

مجید دری، فعال دانشجویی، توسط قاضی پیرعباسی رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به شش سال حبس محکوم شده است.

حشمت الله طبرزدی

حشمت الله طبرزدی، زندانی سیاسی دیگر زندان رجایی شهر هم از زندان اوین به این زندان تبعید شده است. او بعد از انتخابات سال ۸۸ بازداشت و به هشت سال حبس محکوم شد. این در حالی است که او در ١۴ سال گذشته بیشتر عمر خود را در زندان به سر برده است وی نیز تاکنون از هر گونه حق مرخصی محروم بوده است. بر اساس گزارش همبندان او در زندان رجایی شهر، وی چندبار در این زندان دچار حمله قلبی شده است. طبرزدی دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران و از مدافعان حقوق بشر است.

حشمت‌الله طبرزدی، ظهر روز ۷ دیماه ۱۳۸۸، پس از تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در تاسوعا و عاشورا (۵ و ۶ دی ۱۳۸۸) توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.

رسول بداقی

رسول بداقی، معلم زندانی و عضو کانون صنفی معلمان ایران هم از زندانیان تبعیدی به زندان رجایی شهر است. او نیز پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد و تاکنون از مرخصی استفاده نکرده است. او سه فرزند خردسال دارد، با این همه مقامات قضایی او را از زندان اوین به زندان رجایی شهر تبعید کردند. او بعد از بازداشت، از آموزش و پرورش هم اخراج شد. اکنون همسر و سه فرزند او در اسلام شهر زندگی می کنند و برای ملاقات هفتگی با او ناچارند تا زندان رجایی شهر کرج بروند.

او توسط شعبه‌ی پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، به شش سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم شده است.

مجید توکلی

مجید توکلی، فعال دانشجویی، روز شانزدهم آذرماه سال ۸۸ بعد از سخنرانی انتقادی اش در دانشگاه امیرکبیر بازداشت شد. بازداشت او همراه با ضرب و شتم شدید بود. بعد از بازداشت او، سایتهای حکومتی مدعی شدند که وی با لباس زنانه دستگیر شده است. همین موضوع موجی را در حمایت از او در فضای مجازی به راه انداخت. مجید توکلی در ۳۰ دی ۱۳۸۸ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به جرم اجتماع و تبانی علیه نظام، تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به ریاست جمهوری به هشت سال و شش ماه حبس تعزیری، ۵ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و ۵ سال ممنوعیت از خروج از کشور محکوم شد. این فعال دانشجویی نیز بعد از مدتی حبس در زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد.

مجید توکلی پیش از این نیز توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده بود. او نیز تاکنون از هیچگونه مرخصی استفاده نکرده است.

کیوان صمیمی

کیوان صمیمی، روزنامه نگار زندانی، هشتم آذر ماه سال ۸۹ از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد. او تاکنون در طول مدت بازداشتش بارها دست به اعتصاب غذا زده است. او یک بار آن هم در بهار سال ۸۹ از مرخصی استفاده کرد، اما بعد از آن از هرگونه مرخصی محروم بوده است.

صمیمی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به استناد مواد ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی مجموعا به ۶ سال حبس، و به استناد ماده ۱۹ قانون یاد شده به محرومیت مادام العمر از فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی محکوم شد. شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مدت زمان حبس این فعال سیاسی را تایید کرد، اما محرومیت وی را به ۱۵ سال تقلیل داد.

کیوان صمیمی، مدیرمسئول روزنامه توقیف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات است. او همچنین عضویت در کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه و دفاع از حق تحصیل را در پرونده کاری خود داردو او از زندانیان سیاسی در دوران نظام شاهنشاهی بوده است.

جعفر اقدامی

وی از دیگر زندانیان سیاسی تبعیدی زندان رجایی شهر است که تاکنون از هر گونه حق مرخصی محروم بوده است. او با اینکه به شدت بیمار است، ماموران امنیتی از هر گونه درمان او حتی در زندان هم خودداری می کنند.

او از جمله زندانیانی است که توسط ماموران امنیتی به هواداری از سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی متهم شده است، اتهامی که او هر بار سرسختانه آن را رد کرده است.

حکم ۵ سال زندان جعفر اقدامی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی پس از اعتراض به ده سال زندان افزایش یافت.

ضیا نبوی

ضیا نبوی یکی دیگر از فعالان دانشجویی است که حکم زندان توام با تبعید برایش یک سال قبل اجرا شد. وی ابتدا از زندان اوین به زندان کارون اهواز منتقل شد. زندانی که به لحاظ بهداشتی و رفاهی شرایط بسیار نامناسبی دارد. تا جایی که وی دو ماه پیش در نامه ای خطاب به محمد جواد لاریجانی به شرح آنچه در این زندان بر او و دیگر زندانیان گذشته، پرداخت. او در این نامه تصریح کرد که زندگی در این زندان، انسان را از هرگونه خوی انسانی تهی می کند و زندانی تنها مثل یک حیوان به دنبال آن است که خود را زنده نگه دارد. بعد از نوشتن این نامه، ضیا نبوی به یکی دیگر از زندانهای این شهر منتقل شد که گفته می شود از نظر شرایط رفاهی در وضعیت بهتری قرار دارد.

ضیا نبوی فارغ التحصیل فلسفه از دانشگاه نوشیروان بابل، دانشجوی ستاره دار و عضو شورای دفاع از حق تحصیل است که در تابستان سال گذشته و پس از حوادث انتخابات دهم بازداشت و روانه زندان اوین شد. این دانشجو که به خاطر دفاع از حق تحصیلش و نیز به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی که در زمان انتخابات به این منظور تدارک دیده شده بود بازداشت شده بود، توسط قاضی پیرعباسی رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به یازده سال حبس قطعی در تبعید محکوم شده است. او نیز تاکنون بعد از دو سال حبس نتوانسته از حق مرخصی استفاده کند.

امیر رضا عارفی

دو سال و نیم از بازداشت پیمان (امیررضا) عارفی، زندانی سیاسی می گذرد، اما او حتی یک روز هم به مرخصی نیامده است. زینب، همسر این زندانی، بعد از تبعید همسرش به زندان مسجد سلیمان فقط چند بار توانسته او را در این زندان ملاقات کند.

درحالی که عارفی دو ماه قبل از انتخابات بازداشت شده بود، در دادگاههای نمایشی پس از انتخابات به عنوان یکی از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات مورد محاکمه قرار گرفت و تحت فشار به دروغ اعتراف کرد که در زمان انتخابات در روند برگزاری انتخابات اخلال کرده است؛ در حالی که او دو ماه پیش از انتخابات بازداشت شده بود، اما بازجوها پرونده او را با اعترافات ساختگی به ماجراهای انتخابات پیوند زدند. روند پرونده و اعترافات ساختگی وی شباهت زیادی با حامد روحی نژاد و احمد کریمی دیگر زندانیان در تبعید دارد.

حامد روحی نژاد

حامد روحی نژاد، نیز برای گذراندن دوران محکومیتش به زندان زنجان منتقل شده است. شرایط برای این زندانی و خانواده اش به خاطر ابتلای حامد به بیماری ام.اس به مراتب سخت تر و نگران کننده تر از سایر زندانیان است.

حامد روحی نژاد، دانشجوی رشته فلسفه، از دو سال و نیم پیش تاکنون به اتهام اقدام علیه امنیت ملی زندانی است. او یک سال از حبسش را در زندان اوین و باقی آن را در زندان زنجان گذرانده است. وی در دادگاه های نمایشی پس از انتخابات محاکمه و به اعدام محکوم شده بود که در نهایت این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال حبس و تبعید به زنجان تقلیل یافت. او از هر گونه مرخصی محروم بوده است.

احمد کریمی

وی یکی از زندانیان سیاسی است که نزدیک به یک سال و نیم است که به زندان گنبدکاووس منتقل شده و باید دوران محکومیتش را در زندانی در این شهر و دور از خانواده اش بگذاراند. خانواده کریمی از نظر مالی در سطح پایینی قرار دارند و در یکی از مناطق محروم جنوب شهر تهران زندگی می کنند. رفت و آمد برای مادر سالخورده این زندانی به شهری دور از محل زندگی شان از نظر روحی و جسمی بسیار طاقت فرساست.

این زندانی سیاسی که به اعدام محکوم شده بود، در دادگاه تجدید نظر، محکومیتش به ۱۵ سال حبس توام با تبعید به گنبد کاووس تقلیل یافت. این زندانی نیز تاکنون از استفاده از مرخصی محروم بوده است.