حالا با گدایانی روبهرو هستیم که هم روز و هم شب، جبهی شاهی به تن کرده و از رعیت، هر بار به یک بهانه، حتی به بهانهی کشتن او، حتی به بهانهی زندانی کردن و به تبعید فرستادنش، اعانه میگیرند.
عبدالرضا کاشانیفر، از دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی که در پی اعتراض به روش و منش غیرقانونی دادستان گناباد و مساعی مخلصانهی وی در پایمال کردن حقوق قانونی و اجتماعی پیروان این طریقت عرفانی به تحمل شلاق و حبس و تبعید محکوم شده بود، پس از تحمل 50 ضربه شلاق و کشیدن 5 ماه حبس در زندان وکیلآباد مشهد، آزاد شد اما برای اجرای حکم سوم، یعنی یک سال تبیعد به مناطق محروم (شهرستان نهبندان از توابع استان سیستان و بلوچستان) به صورت زیر میزی و غیرقانونی از او 110 هزار تومان پول نقد طلب کردند، بلکه هزینه ایاب و ذهاب مجریان قانونگریز و پول شام و نهار متولیان قانونستیز فراهم شود.
این خبر یادآور حکایت مادریست که فرزندش را گم کرده بود. روزی از روزهای انتظار، در خانهی او را میکوبند و میگویند: «فرزندت پیدا شد». مادر شادمان و خوشحال به سمت در میشتابد تا فرزندش را در آغوش بکشد اما با قیافهی عبوسی مواجه میشود که میگوید: «بیا، این هم جنازهاش».
حالت ما حالتیست بین خنده و گریه. بین تعجب کردن و تاسف خوردن. از یک سو خبر به پایان رسیدن حکم زندان برادرمان را میشنویم و از سویی میبینیم از او که پنج ماه از خانه و شغلش دور بوده است و نه تنها درآمدی نداشته بلکه در این اوضاع بحرانزده اقتصادی اهل و عیالش آب را قاتق نان خشک خویش کردهاند، صد و ده هزار تومان پول خواستهاند تا حکم تبعیدش نیز اجرا شود.
البته این درخواست و اخذ اعانه! از دراویش مساله تازه ای نیست. در جریان واقعه قم و بروجرد و اصفهان و … حضرات دراویش را فله ای بازداشت می کردند بلکه از این نمد برای خود وجهی بگیرند و کلاهی ببافند، اما غرض این یاداشت بازنمایی و یادآوری میزان وقاحت کسانیست که جامهی شریعت به تن کردهاند و بویی از انسانیت و شفقت تشیع ئی که هر بار خود را به آن ملتزم میدانند، نبردهاند.
میگفتند شاه عباس صفوی شبها لباس گدایان بر تن میکرد و به شهر میرفت، بلکه از اوضاع رعیت و شیوهي زندگی قاطبهی مردم باخبر شود، اما حالا با گدایانی روبهرو هستیم که هم روز و هم شب، جبهی شاهی به تن کرده و از رعیت، هر بار به یک بهانه، حتی به بهانهی کشتن او، حتی به بهانهی زندانی کردن و به تبعید فرستادنش، اعانه میگیرند.
یارب روا مدار گدا معتبر شود ور معتبر شود زخدا بیخبر شود
سایت مجذوبان نور