Search
Close this search box.

شیخ بهایی

بهاء الدين محمد بن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمس الدين محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثي حمداني(از صحابه معروف حضرت علي (ع) )عاملي جبعي (جباعي) معروف به شيخ بهائي در سال 953 ه.ق 1546 ميلادي در بعلبك متولد شد. او در جبل عامل در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام “جبع” يا “جباع” مي زيسته و از نژاد “حارث بن عبدالله اعور همداني” متوفي به سال 65 هجري از معاريف اسلام بوده است.

ناحيه “جبل عامل” همواره يكي از مراكز شيعه در مغرب آسيا بوده است و پيشوايان و دانشمندان شيعه كه از اين ناحيه برخاسته اند، بسيارند. در هر زمان، حتي امروزه فرق شيعه در جبل عامل به وفور مي زيسته اند و در بنياد نهادن مذهب شيعه در ايران و استوار كردن بنيان آن مخصوصاً از قرن هفتم هجري به بعد ياري بسيار كرده و در اين مدت پيشوايان بزرگ از ميان ايشان برخاسته اند و خاندان بهائي نيز از همان خانواده هاي معروف شيعه در جبل عامل بوده است.
پدر شيخ بهايي از رهبران شيعه و مشايخ بزرگ و از شاگردان و صحابه پيشواي معروف شيعه زين الدين علي بن احمد عاملي جبلي مشهور به شهيد ثاني است كه پس از كشته شدن شهيد ثاني به سال 966 ه.ق به ايران آمد. 
صاحب تاريخ عالم آراي عباسي در باره عزالدين گفته است: ” شيخ حسين از مشايخ عظام جبل عامل و در جميع فنون بتخصيص فقه و تفسير و حديث و عربيت فاضلي دانشمند بود. و خلاصه ايام شباب و روزگار جواني را در صحبت شهيد ثاني و زنده جاوداني شيخ زين الدين عليه الرحمه بسر برده در تصحيح حديث و رجال و تحصيل مقدمات اشتهار و كسب كمالات مشارك و مصاحب يكديگر بوده اند”.از آنجا كه وي شاگرد شهيد دوم بوده و از سرزميني آمده بود كه مركز ديرين شيعيان بود، پيشرفت و شهرت بسيار يافت و مورد توجه سلطان محمد خدابنده پدر شاه عباس بزرگ قرار گرفت وپس از چندي مقام شيخ الاسلامي دارالسلطنه ي هرات بوي تفويض شد. بهاءالدين نيز در كودكي به همراه پدرش از جبل عامل به ايران آمد و در پايتخت ايران يعني شهر قزوين كه مركز تجمع دانشمندان شيعه بود سكني گزيد و ظاهرا هنگام سفر پدرش به هرات همراه وي نبوده است زيرا وي در آن هنگام در قزوين به كسب علوم اشتغال داشته است. وي چندي نيز در مشهد به تحصيلات خود ادامه داده و مدتي در هرات به جاي پدر مقام شيخ الاسلامي را عهده دار بوده است.پس از اتمام تحصيلات، شيخ الاسلام اصفهان شد. چون در سال 991 هجري قمري به قصد حج راه افتاد، به بسياري از سرزمينهاي اسلامي از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از 4 سال در حالي كه حالت درويشي يافته بود، به ايران بازگشت.

وي در علوم فلسفه، منطق، هيئت و رياضيات تبحر داشت، مجموعه تأليفاتي كه از او بر جاي مانده در حدود 88 كتاب و رساله است. وي در سال 1031 ه.ق در اصفهان درگذشت و بنا بر وصيت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام جنب موزه آستان قدس دفن كردند. مقبره اين دانشمند بين صحن امام و صحن آزادي ،‌و در جايي كه پيشتر محل تدريس اوبوده قراردارد .

* آشنائی با شیخ بهائی

” بهاء الدین عاملی ” که نامش محمدبن عزالدین حسین بن عبدالصمد جیعی عاملی حارئی همدانی معروف به شیخ بهائی است در غروب روز پنجشنبه هفدهم ذی احجه سال 953هجری قمری ( 925 ش و 1546 میلادی ) در شهر بعلبک لبنان متولد شد و بعدها ستاره تابناک اسمان علوم و ریاضی و نجوم و ادبیات و فقه و مهندسی گردید . نبوغ خارق العاده این مرد بجائی رسید که مسائل و مطالب و کارهای او از زمان و عصر خودش بیش از حد متعارف جلو بود . اجداد بهاء الدین از اهالی جیاع در ناحیه ای بین شام و سوریه میزیستند که اصل و نسب آنها همدانی بوده و از شیعیان متعصب و به مولای متقیان و ال علی ( ع ) دلبستگی باطنی داشتند . چون در آن زمان حاکم عثمانی شهر بعلبک با شیعیان خوشرفتاری نمی کرد و به عناوین مختلف به آنها سختگیری می نمود , ناچار شیعیان منطقه جبل عامل به اتفاق تصمیم به مهاجرت گرفتند و به نقاط مختلف اطراف مسافرت کردند .

* مهاجرت به ایران

عزالدین , پدر شیخ بهائی ناچار شد باتفاق پسر سیزده ساله اش به ایران بیاید و در شهر قزوین که در آن زمان پایتخت شاه طهماسب صفوی بود سکنی گزیند و چون در آن زمان شاه طهماسب صفوی شیعیان را می پذیرفت ,مقدم او را گرامی داشت و او را تحت حمایت خود قرار داد . پدر شیخ بهائی که از نویسندگان و محققان و اهل مطالعه بود کتاب ” عقدالطهماسبی ” را در همان زمان نوشت . مدتی این خانواده در قزوین بودند و هنگامی که شاه عباس پایتختش را به اصفهان منتقل کرد , شیخ بهائی به همراه پدرش به اصفهان رفتند . شیخ بهائی با سعی و مجاهدت بسیار در شبانه روز مدام تعلیم می گرفت . عربی و تفسیر و حدیث را در نزد پدر فرا گرفت و حکمت و کلام و قسمتی از علوم منقول را از ملا عبدالله یزدی صاحب کتاب ” حاشیه در منطق ” و ریاضی را از مولانا فضل بن محمد قائینی در مشهد مقدس آموخت . وی در جوانی به سیر و سیاحت پرداخت و با مردم شهرهای افغانستان , دمشق , فلسطین و مصر درآمیخت و توشه پربار دانش و معرفت را از خرمن هر قوم و ملیت و قبیله ای برداشت . شیخ بهائی در سال 984 هجری قمری برای حج به مکه سفر کرد و درسال 992 سفر دوم خود را به حجاز آغاز نمود و سپس در سال 1008(ه .ق ) به همراه شاه عباس صفوی با پای پیاده و بدون آنکه سوار بر مرکبی شود عازم مشهد مقدس گردید . هوش و ذکاوت و اطلاعات عمیق او مورد توجه دانشمندان و علمای وقت قرار گرفت و در نتیجه روز به روز به شهرتش افزوده شد , بطوریکه فقیهی بنام شیخ منشار که شیخ الاسلام وقت بود او را به جانشینی خود انتخاب و دخترش را به عقد شیخ بهائی درآورد و پس از در گذشت شیخ منشار شیخ بهائی به جانشینی او منصوب گردید . شیخ بهائی , حکیم عارف , فقیه , ادیب , ریاضیدان و مهندسی برجسته بود و چون از قدرت سخنوری بهر کافی داشت در محافل و مجالس ادبی و سیاسی و علمی طرفداران زیادی را کسب کرد تا آنجا که با توجه به معلومات و محبوبیتش به مقام وزارت منصوب شد .

* شاهکارهای شیخ بهائی :

1) تقسیم آب زاینده رود

نخستین کار جالب او تقسیم صحیح و طریقه مهندسی آب زاینده رود به محله ها و باغات شهر اصفهان بود , او با محاسبه دقیق و بدست آوردن آمار بارندگی مناطق مختلف اصفهان ,حومه و کوهستان های اطراف و همچنین سرچشمه زاینده رود , طرح دقیق نهرها و شیب و مقطح آنها و سهم استفاده آب هر باغ و محله و منزل , به مشگل و اختلاف چندین ساله این منطقه پایان داد . این منطقه تا قبل از تقسیم آب همیشه در حال نزاع و جنگ و خونریزی قبیله ای برای تقسیم آب بود و با این کار شیخ بهائی این گرفتاری برای همیشه خاتمه پیدا کرد . بر اساس این رساله یا آئین نامه که امروزه به آن دفترچه مشخصات فنی می گویند , تقسیم بندی و استفاده صحیح از آب زاینده رود قانونمند شد و هنوز بر مبنای همان رونوشت تقسیم مقدار آب باتوجه به حرکت و سرعت و کشش و شیب و حجم مناطق زراعی و باغ ها و یا برای استفاده عامه مردم مشخص و معلوم شده است . جالب ترین محاسبه شیخ بهائی در این است که فصل سیلابی زاینده رود را طی 197 روز اوایل آذر ماه و سپس مدت 168 روز برای جریان عادی و منظم برسی و محاسبه کرده است . جالبتر آنکه , این مدت زمان تغییرات و نوسانات تا به امروزه با آمار متوسط عوامل جوی اصفهان منطبق بوده و اصالت خود را حفظ کرده است . شیخ بهائی طرز تقسیم بندی جریان آب زاینده رود را با توجه به محاسبات خیلی دقیق به 33 سهم تقسیم نموده که هر سهم معادل 5 شبانه روز قسمتی از آب رودخانه است که باید آب موجود در رودخانه به هر محله سرازیر شود که امروزه با نصب دستگاه های مختلف آب سنج ها در نقاط زاینده رود به همان نتیجه رسیده اند که او در 420 سال قبل رسیده بود .

2) ساخت مسجد چهار باغ به روی لجنزار

کار مهم دیگر شیخ بهائی بنای مسجد مشهور چهار باغ است که چون در مسیر یکی از کانالهای آب زاینده رود قرار داشت و امکان پی ریزی ساختمان عظیم و سنگی آن مواجه با اشکال می گردید و ساختمان مذکور هم نمی توانست روی سطح مرداب و لجن های موجود در اطراف آن قرار گیرد و امکان هر گونه خطر برای ساختمان و به ویژه برای دیوارهای جانبی گنبد و مناره ها وجود داشت ( این کانال هنوز از وسط مدرسه چهارباغ اصفهان عبور می کند ) دست به یک ابتکار زد . شیخ برای اجرای صحیح این کار پیشنهاد کرد که نخست ، مقدار زیادی زغال چوب به ضخامت 2 متر در سرتاسر پی ساختمان پراکنده گردد و پس از کوبیدن زغال در کف پی ها روی آنرا با ساروج و شفته پر کرده و پی های ساختمان را روی ساروج و شفته مذکور بنا نمایند . این روش که عبارت است از استفاده از زغال چوب برای پی ساختمان های روی مرداب و لجن زار است بعدها مورد توجه اروپائیان قرار گرفت و پی و شالوده ساختمانهای عظیم خود را بدین طریق ساختند و هنوز هم در بعضی از نقاط به همین روش عمل می کنند . ظمنا” چون باید ملات گل ساختمان مسجد بهم در آمیخته و با پا و سایر وسایل بخوبی مخلوط شود و از آنجا که هر چه ملات بیشتر پا بخورد چسبندگی گل بهتر شده و خوب عمل می آید , از این لحاظ به دستور شیخ بهائی ابتکاری برای هر چه بیشتر پا زدن گل ها بکار برده شد که ملات بنای مسجد هر روز زیر پای مردم و کودکان اهل اصفهان بلا وقفه پا بخورد و بهم مخلوط و آمیخته گردد . ابتکار شیخ بهائی این بود که دستور داد که هر روز صبح چند سکه طلا را در خاک ملات ها بریزند و سپس گل ساخته و به مردم اطلاع دهند که بیایند و سکه ها را برای خود بیابند . مردم گروه گروه گل ملات ها را از صبح لگدمال کرده و تا غروب آنروز تعدادی سکه برای خود می جستند و بدین طریق گل ملات ها کاملا بهم آمیخته و به قول معمارها عمل می آمد , یعنی همین کاری که امروزه هم برای گل خاک رس کاشی سازی به وسیله ماشین های مکانیکی مخلوط کن انجام می گیرد . ( البته امروز این بناء به مدرسه چهارباغ مشهور است.)

3) گرمابه شیخ بهائی

یکی دیگر از کارهای شیخ بهائی ساختن گرمابه ای است که به احتمال نزدیک به یقین از روی ایده شمع خودکار احمدبن موسی بن شاکر خراسانی ساخته شده است . طرز کار این شمع خودکار و تهیه آبگرم حوضچه سربینه حمام مذکور با مراجعه به شکل و دست خط و ترسیم احمدبن موسی بن شاکر خراسانی بخوبی مشهود است ,نسخه اصلی کتاب او که فقط در موزه ها و کتابخانه های واتیکان , برلین , لندن , ترکیه موجود است , مکانیسم و عمل کار آن بدین طریق است که شرح می دهم.

– طرز کار آبگرمکن “شیخ بهائی “

چون نقشه اصلی و خط نویسنده کتاب موسی بن شاکر خراسانی در دسترس است و از این لحاظ سعی شده که اصالت نقشه اصلی سازنده حفظ شود و شکل به طریقه برشی مقطع و یا پرسپکتیو و یا ایزومتریک ترسیم نشده است ( یعنی نقشه همانطور ترسیم شده و مثل نقشه های امروزی که به آن نقشه کشی صنعتی می گویند رسم نشده است )

1- کره فلزی “1 ” که بالای آن سرپیچ است به لوله فلزی توخالی “2 ” که یک سر آن فتیله و انتهای دیگر آن دنده دار است لحیم شده است . چون کره “1 ” تو خالی است روی مایع شناور است و اگر سطح مایه سوخت شناور است و اگر سطح مایع سوخت پائین اید توپ مذکور پائین آمده و لوله منحنی در مسیر حرکت می کنند و فتیله شعله ور می گردد .

3- قرمز رنگ ” 4 ” بطرف چرخ دنده) هنگام حرکت دنده ها بطرف زنجیر حرکت می کند” 5 ” بطرف و در نتیجه حرکت زنجیرها بطرف انجام میگیرد .

4- فلوتر و یا گوی توپر ” 5 ” دریچه ” 6 ” را که سر ورود لوله سوخت است به بالا میبرد و مایع سوخت وارد ظرف و یا منبع میشود . در نتیجه مخزن پر شده و دوباره گوی ” 1 ” به بالا میرود و با این عمل دنده ” 4 ” بطرف عکس حرکت و اینبار گوی ” 5 ” دریچه را می بندد . در صورتی که دریچه بسته شود مازاد مایع از لوله عصائی ” 7 ” که ارفلو است بخارج ریخته می شود بدون اینکه اسیبی به سیستم وارد کند .

5 – شناور ” 8 ” برای تولید فشار کافی روی مایع است که از طرفی با اهرام هایی به پشت گوی ” 5 ” وصل است که با کم و زیاد شدن مایع سوخت به باز و بسته شدن دریچه ورودی مایع کمک می کند

6 – تامین مایع سوخت , در زمان شیخ بهائی به وسیله یک لوله زیر زمینی به عصار خانه جنب حمام وصل شده بود و با تولید روغن های کرچک و کنجد و روغن های سوختی دیگر که در محل مذکور روغن کشی می شده تامین میگردید . روی شمع مذکور ظرف لکن مسی بوده که حجم ابی را برابر با 3 و یا 4 سطل کنجایش داشته و مرتبا در شبانه روز گرم بوده و اب ان برای کسانی که از شستشو فراغت یافته و سربینهء حمام قسمت خروجی نزدیک در کار گذاشته و جاسازی کرده بودند . دستگاه مذکور را حدود اواخر حکومت زندیه از زیر زمین بیرون اوردند و به خارج از ایران منتقل کردند . این اطلاعات از نسخه منحصر به فرد کتاب ” الحبل ” که فقط به تعداد سه نسخه است در لندن , برلین و در ترکیه است استخراج شده است . ( اگر دقت کرده باشید تقریبا کار این دستگاه شببیه ابگرمکن های گازی دیواری میباشد که اب را سریع گرم می کند )

 

4) محاسبات کامپیوتری

یکی دیگر از کارهای برجسته این استاد بزرگ در عملیات حساب و ریاضی , نکته جالبی است که در کتاب ” خلاصه الحساب ” او امده است . بحث درباره اعداد مزدوج ( اعداد زوج ) و یا بای ناری “Binary ” 2 – 4– 8 – 16 – 32 – 64 – 128 – 256 – 512 – 1024 است . که عدد 2 جذر , و 4را مال , و 8 را کعب در نتیجه مال المال = 16 و مال الکعب = 32 کعب الکعب = 64 مال المال الکعب = 128مال الکعب الکعب = 256 کعب الکعب الکب = 512 ما المال کعب الکعب = 1024 انتخاب می کند و سپس روی عدد 1024 متوقف شده و انرا بنام “ام ” یعنی مادر بکار برده که امروز در یک کامپیوتر هم به همین ترتیب حساب میشود , با این تفاوت که بجای کلمه ” ام ” انرا یک ” بایت” یا “بیت ” میگویند که اغلب کامپیوترها تا 8 بیت مجهز هستند ( البته به تاریخ نگارش این مطلب توجه شود . 1361 ش ) یعنی تا 8 بار عدد 1024 را محاسبه می کنند . معمولا حافظه یک کامپیوتر با بکار بردن ” K ” حساب میشود که چند کیلوبیت و یا همان عدد ” ام ” شیخ بهائی است که مال المال کعب الکعب و برابر با 1024 است که جهان ریاضی از ان بخوبی استفاده کرده و ما از ان بکلی بی اطلاع بودیم .

ساخت مسجد چهار باغ بر روي لجنزار(!)، از ديگر شاهکارهاي شيخ بهايي است، اين معمار توانمند و خوش فکر است که حيرت همگان را بر مي انگيزد. چراکه زمين گل آلود مملو از لجن هاي نرم، ساخت هر نوع بناي محکمي را به شدت با خطر مواجه مي کند.

* دستخطی از شیخ بهاء

میدان نقش جهان اصفهان یکی از 8 اثر ثبت شده جهانی ایران

فلورانس ايتاليا، كوالالامپور مالزي، شيان چين، سنت پترزبورگ روسيه، بارسلون اسپانيا، ايروان ارمنستان، هاواناي كوبا، يوش روماني و اصفهان ايران خواهر خوانده‌هاي هم هستند و اين به دليل جاذبه‌هاي كم‌نظيري است كه در آن‌ها وجود دارد. و اما نگين اصفهان، ميدان نقش جهان است.

در چهارسوي ميدان نقش جهان، در چهار قرن پيش به ترتيب چهار ساختار اساسي احداث شد كه مشتمل بود بر: «كاخ عالي قاپو» به عنوان «دولتخانه مباركه‌» و به زبان ساده جايگاه حكمراني امپراطور، «بازار قيصريه» جايگاه تمركز اقتصاد، «مسجد شيخ لطف الله» به عنوان جايگاه مذهبي حكومتي (شيعه) و« مسجد جامع عباسي» كه جايگاه تبلور قدرت اجتماعي و مردمي بود.

اين ميدان جايگاهي براي اجراي مراسم و آيين‌ها و تشريفات، اعياد ملي و مذهبي، بازي‌ها و … بود. ميدان نقش جهان آن‌قدر مهم است كه آن را به عنوان يكي از اضافات عجايب هفتگانه دنيا در نظر مي‌گيرند و آن را دومين ميدان بزرگ تاريخي جهان پس از ميدان «تيان آن‌من» پكن مي‌شناسند.

ميدان نقش جهان در سال 1021 ه.ق به فرمان شاه عباس اول در مركز شهر اصفهان احداث شد. علي اكبر اصفهاني، ملك المعمار دربار شاه عباس طراح آن بوده است.

جالب اين است كه از زمان بناي ميدان نقش جهان تا به امروز خوشبختانه تغييرات بسيار كوچكي در آن رخ داده است. بناي برج ساعت در شمال مسجد شيخ لطف الله و نقاره خانه درباري سراي قيصريه از بين رفته‌اند و البته چمن و حوض وسط ميدان مربوط به دوره پهلوي هستند.

مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال 1030 و یا 1031 هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند.

شیخ بهایى به مناسبت تصدى پست وزارت دربار و اقامت طولانى در اصفهان ناگرز از رفت و آمد و همنشینى با اصفهانى‏ها بود. شعر ذیل سروده عارف بزرگ شیخ بهایی می باشد.

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه
ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار 
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی …کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید
هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر “خیالی” به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه