مروری بر زندگی نخستین دراویش ایران نظیر ابراهیم ادهم و سلیمان بن منصور بلخی که ازپایه گذاران و مشاهیر تصوف ایرانند نشان میدهد که تصوف از آغاز واکنشی در برابر حکومت ظالمانه امویان بوده و محرک ایشان همان اوضاع ناگوار دوران استیلای خلفای اموی بر ایران است .(1)
مردم ایران از بیدادگری و غارتگریهای خلفاء و برتری که برای تازیان در برابر ایرانیان بکار می بردند حقیقتا به جان آمدند و به هر وسیله ای برای رهائی از این دشواری جانفرسا دست می زدند. گروهی می کوشیدند آئین های پیش از اسلام نظیر ادیان زردشتی، مانوی و مزدکی را دوباره زنده کنند و گروهی دیگر به خارجیان که جملگی مخالف خلافت بودند پیوستند تا از نیروی خفقان آور خلافت بکاهند و خلفا را براندازند. در این میان صوفیه نیز که در زمره ستم کشیدگان بود ، تصوف و عرفان را وسیله ای برای نجات از بیداد خلفا، این خداوندان زر و زور و تزویر قرار دادند؛ به ویژه آنکه مهمترین مقصود از تصوف رویگردانی از مخلوق و اتصال به خالق است و این مهم مقتضای آشفتگیهای زمانه بود .